همه چیز یک بازپخش قدیمی است
۲۳ مهر ۱۴۰۳
کنت واپنیک
بنابراین، ما به عنوان یک تصمیمگیرنده روی صندلی ناظر مینشینیم و این دو صدا هستند که با ما صحبت میکنند.
نفس میگوید: «این نوار ویدیویی را پخش کن!افرادی در این یکی هستند که واقعاً تو را به هم میریزند و واقعاً رنج خواهی برد - فوق العاده است!بگذار دوباره آن را پخش کنیم!من آن یکی را دوست دارم!»
اما توجه داشته باش، نفس میگوید «دوباره پخش کن!»
چون قبلا آنها را پخش کردهایم.همه چیز قبلاً اتفاق افتاده است.تمام ویدیوها ضبط شدهاند.همه در دسترس هستند.
و از طرف دیگر، ما روحالقدس یا عیسی را داریم که در گوش ما زمزمه میکند: «اینها را پخش نکن، چرا یکی از اینها را پخش نمیکنی.زیرا این به تو کمک خواهد کرد تا احساس بهتری داشته باشی.این به تو کمک خواهد کرد تا احساس آرامش بیشتری داشته باشی.و با پخش این ویدیوها، به مرور زمان تو بیشتر و بیشتر پخش خواهی کرد، و قبل از اینکه متوجه بشوی، خواهی گفت: «من دیگر نمیخواهم هیچ ویدیویی تماشا کنم».و آن وقت به خانه خواهی رسید.»
این انتخابی است که همیشه به روی ما باز است.
ما آنچه را که قبلاً گذشته است از نظر ذهنی مرور میکنیم.
ما شاهد این تکرارهای قدیمی هستیم.همه چیز یک تکرار است.
تنها سوال این است که چقدر از پخش این تکرارهای قدیمی خسته خواهیم شد؟چند بار میتوانیم همان معمای قتل را تماشا کنیم؟دانستن اینکه آدم بده کیست؟چند بار قرار است عذاب بکشیم؟چند بار قرار است کشته شویم؟چند بار قرار است مورد آزار و اذیت و قربانی شدن و رفتار ناعادلانه قرار بگیریم؟
پاسخ این است که تا زمانی که فکر کنیم از ما محافظت میکند، به انجام آن ادامه خواهیم داد.
زیرا، موضوع اصلی، که با موضوع اصلی احساس گناه همراه است، این است که من میخواهم ویدیویی از احساس گناهم را تماشا کنم، که باور میکنم میتوانم از شر آن خلاص شوم، از طریق فرافکنی کردن آن بر شخص دیگری.
البته، من رنج خواهم کشید، البته که بدبخت خواهم شد، البته که زندگی من یک سلسله از حالتهای بدبختی خواهد بود، اما - در نهایت، خدا بر من رحم خواهد کرد چون من چقدر در دست این افراد شرور و بدبخت رنج کشیدهام.و آنها را به جهنم خواهد فرستاد و مرا به بهشت باز خواهد گرداند.
این زیرمتن هر ویدیویی در کتابخانهٔ نفس است.هر کدام آنها.من قهرمان رؤیای خودم، فیلمنامهام، ویدیوی خودم هستم – ولی این تقصیر من نیست.
در واقع، من قهرمان هستم چون اینقدر رنج میکشم.من «چهرهٔ معصومیت» هستم.همه به من حمله میکنند و من را رنج میدهند – این تقصیر من نیست.
این هدف اصلی فیلمنامههای جدایی است.حفظ این وضعیت فردیت و خاص بودن، و مقصر دانستن «چیزی دیگری» برای رنج و احساس گناهی که از این وضعیت ناشی میشود.
اما اگر با روحالقدس از طریق این بازپخشها بگذریم، میتوانیم احساس گناه ناخودآگاهمان را از طریق بخشایش رها کنیم، و در نهایت از تماشای این بازپخشها آزاد شویم.آن وقت به خانه خواهیم رسید.