دورهای در معجزات | ۱ خرداد ۱۴۰۴
۱ خرداد ۱۴۰۴
دورهای در معجزات
دنیای زمان، دنیای وهم است.آنچه مدتها پیش رخ داده، به نظر میرسد که اکنون در حال رخ دادن است.انتخابهایی که مدتها پیش انجام شدند، گویی هنوز باز هستند؛ و هنوز باید انجام شوند.آنچه آموخته و درک شده و مدتها پیش گذشته است، به عنوان پنداری تازه، ایدهای نو، و رویکردی متفاوت نگریسته میشود.از آنجا که ارادهٔ تو آزاد است، میتوانی آنچه را که پیش از این رخ داده در هر زمانی که خودت بخواهی بپذیری، و تنها آن زمان است که درک خواهی کرد که آن همیشه وجود داشته است.همانگونه که این دوره تأکید دارد، تو در انتخاب برنامه درسی، یا حتی شکل آموختن آن، آزاد نیستی.با این حال، تو آزادی که تصمیم بگیری چه وقت میخواهی آن را بیاموزی.و همین که آن را بپذیری، از پیش آموخته شده است.
دورهای در معجزات | ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴
دورهای در معجزات
بخشایش رهایی بزرگ از زمان است.این کلیدِ یادگیریِ این است که گذشته به پایان رسیده است.دیوانگی دیگر سخن نمیگوید.آموزگار دیگری و راه دیگری وجود ندارد.زیرا آنچه باطل شده است دیگر وجود ندارد.و چه کسی میتواند بر ساحلی دوردست بایستد، و خود را در آن سوی اقیانوس، در مکان و زمانی که مدتها پیش گذشته است در رؤیا ببیند؟این رؤیا تا چه حد میتواند مانعی واقعی برای جایی که او واقعاً هست باشد؟زیرا این واقعیت است، و با رؤیاهای او تغییر نمیکند.با این حال او هنوز میتواند تصور کند که جای دیگری، و در زمان دیگری است.در نهایت، او میتواند خودش را فریب دهد که این حقیقت دارد، و از تصور محض به باور و به دیوانگی برسد، کاملاً متقاعد شده که او همان جایی که ترجیح میدهد باشد، است.
دورهای در معجزات | ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
دورهای در معجزات
آن لحظهٔ ناچیزی که تو میخواهی آن را حفظ کنی و ابدیاش سازی، چنان زود در بهشت سپری شد که هیچ چیز متوجه آمدنش نشد.آنچه چنان سریع ناپدید شد که نتوانست معرفت سادهٔ فرزند خداوند را تحت تأثیر قرار دهد، به دشواری میتواند هنوز وجود داشته باشد تا تو آن را به عنوان آموزگار خود برگزینی.تنها در گذشته، گذشتهای کهن، که کوتاهتر از آن بود که بتواند در پاسخ به آفرینش، دنیایی بسازد، این دنیا به ظاهر پدیدار شد.در زمانی بسیار بسیار دور، در یک فاصلهٔ زمانی چنان ناچیز، که حتی یک نُت از ترانهٔ بهشت هم از دست نرفت.با این حال، در هر عمل یا پندار نابخشوده، در هر قضاوتی و در تمام باور به گناه، آن یک لحظه هنوز فراخوانده میشود، گویی که میتوان آن را دوباره در زمان ساخت.تو یک خاطرهٔ کهن را در برابر چشمانت نگه داشتهای.و کسی که تنها در خاطرات زندگی میکند، از اینکه کجاست ناآگاه است.
دورهای در معجزات | ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
دورهای در معجزات
به تو که هنوز باور داری در زمان زندگی میکنی و نمیدانی که آن از میان رفته است، روحالقدس همچنان تو را در هزارتوی بینهایت کوچک و بیمعنایی که هنوز در زمان ادراک میکنی هدایت میکند، اگرچه آن مدتهاست که گذشته است.تو میپنداری که در گذشته زندگی میکنی.هر چیزی را که به آن مینگری تنها برای یک لحظه، مدتها پیش، پیش از اینکه غیرواقعی بودنش جای خود را به حقیقت بدهد، دیدهای.حتی یک توهم نیز در ذهن تو بیپاسخ نمانده است.عدم یقین مدتها پیش به نزد یقین آورده شد، چنانکه براستی دشوار است که آن را در قلب خود نگه داری، گویی هنوز در برابر تو است.
دورهای در معجزات | ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
دورهای در معجزات
چه شگرف است که ارادهات را انجام دهی!زیرا این آزادی است.هیچ چیز دیگری نیست که هرگز بتوان آن را به نام آزادی خواند.تا ارادهات را انجام ندهی، آزاد نیستی.و آیا خداوند فرزندش را بدون آنچه او برای خودش برگزیده ترک میکند؟خداوند تنها تضمین کرد که هرگز ارادهات را از دست ندهی، هنگامی که پاسخ کامل خود را به تو عطا کرد.اینک آن را بشنو، تا عشق او به تو یادآوری شود و ارادهات را بیاموزی.خداوند نمیخواهد فرزندش زندانی چیزی شود که نمیخواهد.او در خواستن آزادی تو با تو میپیوندت.و مخالفت با او انتخاب بر علیه خودت است، و انتخاب اینکه در بند باشی.