دورهای در معجزات | ۱ آبان ۱۴۰۱
۱ آبان ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
یک درمانگر مقدس، یک آموزگار پیشرفته خداوند، هرگز یک چیز را فراموش نمیکند؛ او دوره آموزشی رستگاری را ایجاد نکرد، و نقش خود را نیز در آن مقرر نکرد.او میفهمد که نقشش برای کل ضروری است، و از این طریق کل را تشخیص خواهد داد هنگامی که نقشش کامل شود.در همین حال او باید بیاموزد، و بیماران او ابزارهایی هستند که برای یادگیری او به سویش فرستاده میشوند.او چه میتواند باشد جز این که برای آنها و از آنها سپاسگزار باشد؟آنها در حالی که حامل خداوند هستند، میآیند.آیا او این هدیه را بخاطر یک سنگریزه رد میکند، یا آیا در را بر روی منجی دنیا میبندد تا یک شبح را وارد کند؟بگذار او به فرزند خداوند خیانت نکند.آن کسی که او را فرا میخواند بسیار فراتر از درک او است.با این حال آیا او از اینکه میتواند پاسخ دهد خوشحال نخواهد شد، در حالی که تنها در این صورت است که خواهد توانست فراخوان را بشنود و دریابد که آن به او تعلق دارد؟