دورهای در معجزات | ۲۷ اسفند ۱۴۰۱
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
تو صلح را نخواهی یافت مگر اینکه میخها را از دستان فرزند خداوند درآورده، و آخرین خار را از پیشانی او برگرفته باشی.عشق خداوند فرزندش را در بر گرفته است، فرزندی که خدای تصلیب محکومش میکند.این را آموزش نده که من بیهوده مُردم.بلکه آموزش بده که من نمردم با نشان دادن اینکه من در تو زندگی میکنم.زیرا باطل نمودن مصلوب شدن فرزند خداوند کار رستگاری است، که در آن هر کس سهم همارزش دارد.خداوند، فرزند بیتقصیر خود را قضاوت نمیکند.از آنجایی که خودش را به او داده است، چگونه میتواند غیر از این باشد؟