گرامیداشت دکتر کنت واپنیک
۸ دی ۱۴۰۲
گری رنارد
به یاد دکتر کنت واپنیک در دهمین سالگرد درگذشت او، و یک نگرش.
مطمئناً به نظر نمیرسد که ده سال از زمان مرگ ظاهری بدن کِن میگذرد.برای برخی از شما که ممکن است ندانید، آرتن و پورسا در اولین کتاب خود، کِن را به عنوان «بزرگترین آموزگار دوره» توصیف کردند.من در مورد درگذشت او نوشتم و یادداشتی شخصی درباره او در چهارمین کتابم، «زندگیهایی که عیسی و بودا یکدیگر را میشناختند» گنجاندهام.صفحههای ۱۰۱-۹۹ را ببینید.و همچنین آن کتاب را به او تقدیم کردم.
با این حال، شنیدهام که چند نفر میگویند که اگر کِن تا این حد روشنضمیر بود، باید بدن خود را از سرطان شفا میداد.من فکر میکنم آنها نکته را نگرفتهاند.دوره میگوید، و کِن آموزش داد، که بدن نمیتواند بمیرد، زیرا هرگز زندگی نکرده است.هیچ بدنی وجود ندارد!نکته همین است.همچنین، من از منابع معتبر دریافتم که کِن در ماههای پایانی زندگی موهوم خود احساس درد نکرد.این برای من منطقی است و دقیقاً مطابق با این ایده دوره است که:
ذهنِ بدون احساس گناه نمیتواند رنج بکشد.
دوره به ما میآموزد که بدن نمایانگر یک محدودیت بر آگاهی است.آن پندار جدایی است که شکل داده شده است.در واقع این ذهن است که همه کارها را انجام میدهد، و ما میتوانیم از آن برای تصمیمگیری برای دیدن چیزها به گونهای استفاده کنیم که روحالقدس آنها را میبیند.بنابراین وقتی کِن را به یاد میآوریم، بیایید به این سطرهای مهم درباره بدن از کتاب کار درس ۲۴۸ فکر کنیم، که کِن در یکی از کلاسهایش میخواند:
آنچه میمیرد هرگز در واقعیت زندگی نکرده، و تنها حقیقت در مورد خودم را تقلید کرده است.اینک من خود پندارهها، فریبها و دروغها در مورد فرزند مقدس خداوند را تکذیب میکنم.اینک من آماده هستم تا او را دوباره آنگونه که خداوند او را آفرید بپذیرم، و همانگونه که هست.
بیایید لحظهای برای قدردانی وقت بگذاریم و در سطح ذهن به کِن بپیوندیم، زیرا ما یکی هستیم.ما از او برای آثار باورنکردنیاش و روح زیبایش تشکر میکنیم.همهٔ ما در حال بیدار شدن به واقعیت هستیم.خداوند هست.