م_۱۷_۳_۱
T-17.III.1
۱بخشیدن صرفاً تنها به یاد آوردن افکار محبت آمیزی است که تو در گذشته دادهای، و آنهایی که به تو داده شدهاند.۲بقیه را باید فراموش کرد.۳بخشایش یک یادآوری انتخابی است، نه بر اساس انتخاب تو.۴زیرا شمایلهای سایهای که میخواهی جاودانه کنی «دشمنان» واقعیت هستند.۵خواستار این باش که فرزند خداوند را به خاطر کاری که انجام نداده ببخشی.۶شمایلهای سایهای، شاهدانی هستند که تو با خود میآوری تا نشان دهی که او کاری که نکرده است را انجام داده است.۷چون آنها را میآوری، آنها را خواهی شنید.۸و تو که آنها را از طریق انتخاب خودت نگه میداری نمیفهمی که چگونه آنها به درون ذهن تو آمدند، و هدف آنها چیست.۹آنها نشانگر شرارتی هستند که فکر میکنی در حق تو انجام شده است.۱۰تو آنها را با خود میآوری تا بدی را با بدی جبران کنی، به این امید که شهادت آنها تو را قادر سازد که نسبت به دیگری مقصرانه بیاندیشی و به خودت آسیبی نرسانی.۱۱آنها به قدری واضح برای جدایی سخن میگویند که کسی که در حفظ جدایی وسواس نداشته باشد توانایی شنیدن صدای آنها را دارد.۱۲آنها «دلایلی» را به تو ارائه میدهند که چرا باید برای حمایت از اهداف نفس، وارد وصلتهای نامقدس شوی و روابط خود را شاهد قدرت آن قرار دهی.
م_۱۷_۳_۲
T-17.III.2
۱این چهره های سایه هستند که نفس را در نظر شما مقدس می کنند و به شما می آموزند که چه کاری برای ایمن نگه داشتن آن انجام می دهید واقعاً عشق است.۲چهره های سایه همیشه برای انتقام صحبت می کنند و همه روابطی که وارد می شوند کاملاً دیوانه کننده است.۳بدون استثنا، هدف این روابط حذف حقیقت در مورد دیگری و خود شماست.۴به همین دلیل است که در هر دو چیزی را که نیست می بینی و از هر دو برده انتقام می گیری.۵و چرا هر چیزی که شما را به یاد نارضایتیهای گذشتهتان میاندازد، شما را جذب میکند و به نظر میرسد به نام عشق میآید، مهم نیست که تداعیهایی که به واسطه آن به این ارتباط میرسید چقدر مخدوش است.۶و سرانجام، چرا تمام این روابط به تلاش هایی برای اتحاد از طریق بدن تبدیل می شوند، زیرا فقط بدن ها را می توان وسیله ای برای انتقام دید.۷آشکار است که بدنها در تمام روابط نامقدس مرکزیت دارند.۸تجربه خودتان این را به شما آموخته است.۹اما آنچه ممکن است متوجه نشوید، همه دلایلی است که رابطه را نامقدس می کند.۱۰زیرا نامقدس میخواهد خود را تقویت کند، همانطور که قدوسیت انجام میدهد، با جمعآوری چیزی که شبیه خود میداند.
م_۱۷_۳_۳
T-17.III.3
۱در رابطه نامقدس، تلاش برای اتحاد با بدن دیگری نیست، بلکه بدن کسانی است که آنجا نیستند.۲زیرا حتی بدن دیگری، که در حال حاضر درک بسیار محدودی از او وجود دارد، آنطور که هست یا به طور کامل کانون اصلی آن نیست.۳آنچه را که می توان برای خیال پردازی های انتقام جویی استفاده کرد، و آنچه را که می توان به آسانی با کسانی که واقعاً از آنها انتقام گرفته می شود مرتبط کرد، به عنوان تنها بخش های ارزشی متمرکز و جدا شده است.۴هر گامی که در ایجاد، حفظ و قطع رابطه نامقدس برداشته می شود، حرکتی به سوی چندپارگی و غیرواقعی بیشتر است.۵چهرههای سایه بیشتر و بیشتر وارد میشوند و کسی که در آن به نظر میرسد از اهمیت آن کاسته میشود.
م_۱۷_۳_۴
T-17.III.4
۱زمان در واقع نسبت به رابطه نامقدس نامهربان است.۲زیرا زمان در دستان نفس ظالمانه است، چنانکه وقتی برای نرمی به کار می رود مهربان است.۳جذابیت رابطه نامقدس شروع به محو شدن می کند و تقریباً یکباره زیر سؤال می رود.۴وقتی شکل گرفت، باید شک وارد شود، زیرا هدفش غیر ممکن است.۵بنابراین «ایدهآل» رابطه نامقدس به رابطهای تبدیل میشود که در آن واقعیت دیگری برای «تباه کردن» رویا وارد نمیشود.۶و هرچه طرف مقابل واقعاً کمتر به رابطه بیاورد، "بهتر" می شود.۷بنابراین، تلاش برای اتحاد تبدیل به راهی برای طرد کردن حتی کسی می شود که با او اتحادیه می خواستند.۸زیرا شکل گرفته بود تا او را از آن بیرون بیاورد و با خیالات به "سعادت" بی وقفه بپیوندد.
م_۱۷_۳_۵
T-17.III.5
۱چگونه روح القدس می تواند تفسیر خود از بدن را به عنوان وسیله ای برای ارتباط وارد روابطی کند که تنها هدف آن جدایی از واقعیت است؟۲آنچه بخشش است او را قادر به انجام آن می کند.۳اگر همه افکار جز عاشقانه فراموش شده باشند، آنچه باقی می ماند جاودانه است.۴و گذشته دگرگون شده مانند زمان حال ساخته می شود.۵دیگر گذشته با اکنون در تضاد نیست.۶این تداوم با افزایش واقعیت و ارزش آن در درک شما از آن، زمان حال را گسترش می دهد.۷در این افکار محبت آمیز جرقه زیبایی نهفته در زشتی رابطه نامقدس است که در آن نفرت به یادگار مانده است. با این حال زنده می شود، زیرا این رابطه به او داده می شود که به آن زندگی و زیبایی می بخشد.۸به همین دلیل است که کفاره بر گذشته متمرکز است، که منبع جدایی است، و جایی که باید آن را لغو کرد.۹برای جداسازی باید جایی که ساخته شده اصلاح شود.
م_۱۷_۳_۶
T-17.III.6
۱ایگو به دنبال حل و فصل مشکلات خود است، نه در منبع آنها، بلکه در جایی که آنها ساخته نشده اند.۲و بنابراین به دنبال تضمین عدم وجود راه حل است.۳روحالقدس فقط میخواهد تصمیمهای خود را کامل و کامل کند، و بنابراین منشأ مشکلات را در جایی که هست جستجو میکند و مییابد و آن را رفع میکند.۴و با هر گام در انحلال او، جدایی بیشتر و بیشتر از بین می رود و اتحاد نزدیکتر می شود.۵او اصلاً با هیچ «دلایل» جدایی گیج نمی شود.۶تنها چیزی که او در جدایی درک می کند این است که باید آن را لغو کرد.۷اجازه دهید او جرقه پنهان زیبایی را در روابط شما آشکار کند و آن را به شما نشان دهد.۸زیبایی آن چنان شما را به خود جذب می کند که دیگر تمایلی به از دست دادن آن نخواهید داشت.۹و شما اجازه خواهید داد که این جرقه رابطه را تغییر دهد تا بتوانید آن را بیشتر و بیشتر ببینید.۱۰زیرا شما آن را بیشتر و بیشتر می خواهید، و به طور فزاینده ای تمایلی به پنهان شدن آن از شما ندارید.۱۱و شما یاد خواهید گرفت که به دنبال و ایجاد شرایطی باشید که در آن می توان این زیبایی را دید.
م_۱۷_۳_۷
T-17.III.7
۱همه اینها را با کمال میل انجام خواهید داد، اگر اجازه دهید او جرقه را در مقابل شما نگه دارد تا راه شما را روشن کند و آن را برای شما روشن کند.۲پسر خدا یکی است.۳هر کس را خدا به عنوان یکی ملحق کرده است، نفس نمی تواند آن را از هم جدا کند.۴جرقه قداست باید در هر رابطه ای امن باشد، هر چند پنهان باشد.۵زیرا خالق رابطه واحد هیچ بخشی از آن را بدون خود باقی نگذاشته است.۶این تنها بخشی از رابطه ای است که روح القدس می بیند، زیرا او می داند که فقط این درست است.۷شما با دیدن رابطه در جایی که نیست و نیست، رابطه را غیر واقعی و در نتیجه نامقدس کرده اید.۸گذشته را به کسی بسپار که بتواند نظرت را در مورد آن برایت تغییر دهد.۹اما ابتدا، مطمئن شوید که به طور کامل متوجه شده اید که گذشته چه چیزی را به نمایش گذاشته اید و چرا.
م_۱۷_۳_۸
T-17.III.8
۱گذشته توجیهی برای وارد شدن به یک اتحاد مستمر و نامقدس با نفس علیه زمان حال می شود.۲زیرا اکنون بخشش است.۳بنابراین، روابطی که ائتلاف نامقدس دیکته می کند، مانند اکنون درک و احساس نمی شود.۴با این حال، چارچوب ارجاعی که زمان حال برای معنا به آن ارجاع میشود، توهم گذشته است، که در آن آن عناصری که با هدف اتحاد نامقدس مطابقت دارند، حفظ میشوند و بقیه رها میشوند.۵و آنچه بدین ترتیب رها می شود تمام حقیقتی است که گذشته می تواند به عنوان شاهدی بر واقعیت خود به زمان حال ارائه دهد.۶آنچه نگه داشته می شود جز گواه واقعیت رویاها.
م_۱۷_۳_۹
T-17.III.9
۱این هنوز به شما بستگی دارد که انتخاب کنید با حقیقت یا با توهم بپیوندید.۲اما به یاد داشته باشید که انتخاب یکی به معنای رها کردن دیگری است.۳کدام یک را انتخاب می کنید زیبایی و واقعیت را به شما هدیه می دهد، زیرا انتخاب بستگی به این دارد که برای کدام یک ارزش بیشتری قائل شوید.۴جرقه زیبایی یا حجاب زشتی، دنیای واقعی یا دنیای گناه و ترس، حقیقت یا توهم، آزادی یا بردگی - همه یکسان است.۵زیرا شما هرگز نمی توانید انتخاب کنید مگر بین خدا و نفس.۶سیستم های فکری فقط درست یا نادرست هستند و تمام ویژگی های آنها صرفاً از آنچه هستند ناشی می شوند.۷فقط افکار خدا صادق است.۸و هر آنچه از آنها برمیآید از آنچه هستند سرچشمه میگیرد و به همان اندازه که منبع مقدسی است که از آن آمدهاند صادق است.
م_۱۷_۳_۱۰
T-17.III.10
۱برادر مقدسم، من وارد تمام روابط تو می شدم و بین تو و خیالاتت قدم می گذاشتم.۲بگذارید رابطه من با شما برای شما واقعی باشد و بگذارید واقعیت را به درک شما از برادرانتان بیاورم.۳آنها خلق نشده اند تا شما را قادر سازند که از طریق آنها به خود آسیب برسانید.۴آنها خلق شده اند تا با شما خلق کنند.۵این حقیقتی است که من بین تو و هدفت از جنون قرار می دهم.۶از من جدا نباشید و نگذارید هدف مقدس کفاره در رویاهای انتقام از شما گم شود.۷روابطی که در آنها چنین رویاهایی گرامی داشته می شود، من را کنار گذاشته است.۸بگذار به نام خدا وارد شوم و برای تو سلامتی بیاورم تا بر من درود بفرستی.