م_۲_۶_۱
T-2.VI.1
۱ترسیدن غیرارادی به نظر می رسد. چیزی خارج از کنترل شما۲با این حال من قبلاً گفته ام که فقط اعمال سازنده باید غیرارادی باشد.۳کنترل من می تواند هر چیزی را که مهم نیست تحت کنترل خود درآورد، در حالی که راهنمایی من می تواند هر کاری را که انجام می دهد هدایت کند، اگر شما بخواهید.۴ترس توسط من قابل کنترل نیست، اما می توان آن را کنترل کرد.۵ترس مانع از آن می شود که کنترلم را به تو بدهم.۶وجود ترس نشان می دهد که شما افکار بدن را به سطح ذهن رسانده اید.۷این آنها را از کنترل من خارج می کند و باعث می شود شخصاً در قبال آنها احساس مسئولیت کنید.۸این یک سردرگمی آشکار در سطوح است.
م_۲_۶_۲
T-2.VI.2
۱من سردرگمی سطح را پرورش نمی دهم، اما شما باید آن را اصلاح کنید.۲شما رفتار جنون آمیز خود را با گفتن اینکه نمی توانید کمکی به آن نکنید، توجیه نمی کنید.۳چرا باید فکر جنون آمیز را بپذیرید؟۴در اینجا یک سردرگمی وجود دارد که بهتر است به وضوح به آن نگاه کنید.۵ممکن است تو باور داشته باشی که مسئول آنچه انجام میدهی هستی، اما نه مسئول آنچه که میپنداری.۶حقیقت این است که تو مسئول آنچه که میپنداری هستی، زیرا تنها در این سطح است که میتوانی انتخاب کنی.۷آنچه انجام میدهی از آنچه میپنداری برمیآید.۸تو نمیتوانی با «دادن» خودمختاری به رفتار، خودت را از حقیقت جدا کنی.۹به محض اینکه تو آنچه را که میپنداری تحت هدایت من قرار دهی، به طور خودکار توسط من کنترل میشود.۱۰هرگاه میترسی، نشانهای قطعی است که به ذهنت اجازه دادهای کژ بیافرینی و به من اجازهٔ هدایت آن را ندادهای.
م_۲_۶_۳
T-2.VI.3
۱بیهوده است باور کنیم که کنترل نتیجه سوءتفکر می تواند منجر به بهبودی شود.۲وقتی می ترسید، اشتباه انتخاب کرده اید.۳به همین دلیل است که نسبت به آن احساس مسئولیت می کنید.۴شما باید نظر خود را تغییر دهید نه رفتارتان و این موضوع اراده است.۵شما جز در سطح ذهن نیازی به راهنمایی ندارید.۶اصلاح تنها به سطحی تعلق دارد که تغییر در آن امکانپذیر است.۷تغییر در سطح علائم، جایی که نمیتواند کار کند، هیچ معنایی ندارد.
م_۲_۶_۴
T-2.VI.4
۱اصلاح ترس به عهده شماست.۲وقتی از ترس رهایی میخواهید، تلویحاً دارید که اینطور نیست.۳در عوض باید در شرایطی که باعث ترس شده است، کمک بخواهید.۴این شرایط همیشه مستلزم تمایل به جدایی است.۵در آن سطح می توانید به آن کمک کنید.۶شما نسبت به سرگردانی ذهن بسیار تحمل می کنید و منفعلانه از اشتباهات ذهن خود چشم پوشی می کنید.۷نتیجه خاص مهم نیست، اما خطای اساسی مهم است.۸اصلاح همیشه یکسان است.۹قبل از اینکه کاری را انتخاب کنید، از من بپرسید که آیا انتخاب شما با من مطابقت دارد یا خیر.۱۰اگر مطمئن باشید که هست، هیچ ترسی وجود نخواهد داشت.
م_۲_۶_۵
T-2.VI.5
۱ترس همیشه نشانه فشار است، زمانی که چیزی که می خواهید با کاری که انجام می دهید در تضاد باشد به وجود می آید.۲این وضعیت به دو صورت ایجاد میشود: اول اینکه میتوانید کارهای متناقض را به صورت همزمان یا متوالی انجام دهید.۳این رفتار متضاد ایجاد می کند که برای شما غیرقابل تحمل است زیرا بخشی از ذهن که می خواهد کار دیگری انجام دهد عصبانی می شود.۴دوم، شما می توانید همانطور که فکر می کنید باید رفتار کنید، اما بدون اینکه کاملاً بخواهید این کار را انجام دهید.۵این رفتار ثابتی ایجاد می کند، اما فشار زیادی را به دنبال دارد.۶در هر دو مورد، ذهن و رفتار ناسازگار هستند، و در نتیجه موقعیتی ایجاد می شود که در آن شما کاری را انجام می دهید که به طور کامل نمی خواهید انجام دهید.۷این حس اجباری را برمیانگیزد که معمولاً خشم ایجاد میکند و احتمالاً فرافکنی در پی خواهد داشت.۸هر زمان که ترس وجود دارد به این دلیل است که تصمیم خود را نگرفته اید.۹بنابراین ذهن شما دوپاره است و رفتار شما ناگزیر نامنظم می شود.۱۰اصلاح در سطح رفتاری می تواند خطا را از نوع اول به نوع دوم منتقل کند، اما ترس را از بین نمی برد.
م_۲_۶_۶
T-2.VI.6
۱ممکن است به حالتی برسید که در آن ذهن خود را بدون تلاش آگاهانه تحت هدایت من قرار دهید، اما این حاکی از تمایلی است که شما هنوز در آن رشد نکرده اید.۲روح القدس نمی تواند بیش از آنچه شما مایل هستید بخواهید.۳قدرت انجام دادن از تصمیم قطعی شما ناشی می شود.۴به محض اینکه تشخیص دادید که اراده خدا نیز از آن شماست، هیچ فشاری در انجام اراده خدا وجود ندارد.۵درس در اینجا بسیار ساده است، اما به ویژه نادیده گرفته می شود.۶بنابراین من آن را تکرار می کنم و از شما می خواهم که گوش کنید.۷فقط ذهن شما می تواند ترس ایجاد کند.۸این کار را هر زمان که در آنچه میخواهد در تضاد باشد انجام میدهد و فشار اجتنابناپذیری ایجاد میکند، زیرا خواستن و انجام دادن ناسازگار هستند.۹این تنها با پذیرش یک هدف واحد قابل اصلاح است.
م_۲_۶_۷
T-2.VI.7
۱اولین قدم اصلاحی در رفع خطا این است که ابتدا بدانیم که تعارض بیان ترس است.۲به خود بگویید که باید به نحوی دوست نداشته باشید، وگرنه ترس ایجاد نشده است.۳سپس کل فرآیند تصحیح چیزی بیش از یک سری گام های عملی در فرآیند بزرگتر پذیرش کفاره به عنوان چاره نخواهد بود.۴این مراحل را می توان به این صورت خلاصه کرد:
۵اول بدانید که این ترس است.۶ترس از کمبود عشق ناشی می شود.۷تنها راه درمان کمبود عشق، عشق کامل است.۸عشق کامل کفاره است.
م_۲_۶_۸
T-2.VI.8
۱تاکید کرده ام که معجزه یا بیان کفاره همیشه نشانه احترام شایسته به شایسته است.۲شناخت این ارزش توسط کفاره دوباره برقرار می شود.۳پس بدیهی است که وقتی می ترسید، خود را در موقعیتی قرار داده اید که به کفاره نیاز دارید.۴تو کار بی عشقی انجام دادی، بدون عشق انتخاب کردی.۵این دقیقاً همان موقعیتی است که کفاره برای آن ارائه شد.۶نیاز به درمان باعث ایجاد آن شد.۷تا زمانی که فقط نیاز به درمان را تشخیص دهید، ترسیده خواهید ماند.۸با این حال، به محض پذیرش درمان، ترس را از بین برده اید.۹اینگونه است که شفای واقعی رخ می دهد.
م_۲_۶_۹
T-2.VI.9
۱همه ترس را تجربه می کنند.۲با این حال، برای درک اینکه چرا ترس رخ می دهد، فکر درست بسیار کمی لازم است.۳تعداد کمی از قدرت واقعی ذهن را درک می کنند و هیچ کس همیشه از آن آگاه نیست.۴با این حال، اگر امیدوار هستید که خود را از ترس در امان بدارید، چیزهایی وجود دارد که باید متوجه شوید، و به طور کامل متوجه شوید.۵ذهن بسیار قدرتمند است، و هرگز نیروی خلاق خود را از دست نمیدهد.۶هرگز نمیخوابد.۷هر لحظه در حال آفرینش است.۸به سختی میتوان تشخیص داد که ترکیب فکر و باور به موج قدرتی تبدیل میشود که عینا میتواند کوهها را به حرکت درآورد.۹در نگاه اول به نظر می رسد که باور داشتن چنین قدرتی در مورد خود مغرور است، اما دلیل واقعی این نیست که شما آن را باور نمی کنید.۱۰شما ترجیح می دهید باور کنید که افکار شما نمی توانند تأثیر واقعی بگذارند زیرا در واقع از آنها می ترسید.۱۱این ممکن است آگاهی از احساس گناه را از بین ببرد، اما به قیمت این است که ذهن را ناتوان درک کنیم.۱۲اگر فکر میکنید که چیزی که فکر میکنید بیاثر است، ممکن است دیگر از آن نترسید، اما بعید است که به آن احترام بگذارید.۱۳هیچ فکر بیهوده ای وجود ندارد.۱۴هر تفکری در سطحی شکل تولید می کند.