م_۳۰_۶_۱
T-30.VI.1
۱خشم هرگز موجه نیست.۲حمله هیچ پایه ای ندارد.۳اینجاست که فرار از ترس آغاز می شود و کامل می شود.۴اینجا دنیای واقعی است که در ازای رویاهای وحشت داده شده است.۵زیرا بخشش بر این استوار است و طبیعی است.۶از شما خواسته نمی شود که در جایی که حمله مورد نظر است عفو کنید و قابل توجیه است.۷زیرا این بدان معناست که با نادیده گرفتن آنچه واقعاً وجود دارد، گناهی را می بخشید.۸این عفو نیست۹زیرا فرض بر این است که با پاسخ دادن به روشی که موجه نیست، عفو شما پاسخی به حمله ای خواهد شد که انجام شده است.۱۰و به این ترتیب عفو با اعطای در جایی که لازم نیست، نامناسب است.
م_۳۰_۶_۲
T-30.VI.2
۱عفو همیشه موجه است.۲آن بنیان مطمئنی دارد.۳تو نابخشودنیها را نمیبخشی، و نیز حمله واقعی را که مستلزم مجازات است نادیده نمیگیری.۴رستگاری در این نیست که از تو خواسته شود پاسخهای غیرطبیعی بدهی که با آنچه واقعی است نامتناسب هستند.۵در عوض، صرفاً از تو میخواهد که با ادراک نکردن چیزی که رخ نداده است، به آنچه واقعی نیست، پاسخ مناسب بدهی.۶اگر عفو غیرموجه بود، از تو خواسته میشد که وقتی برای حمله بخشایش را بازمیگردانی، حقوق خود را قربانی کنی.۷اما تنها از تو خواسته میشود که بخشایش را واکنشی طبیعی ببینی در برابر پریشانی که بر خطا استوار است، و در نتیجه درخواست کمک میکند.۸بخشایش تنها پاسخ عاقلانه است.۹آن از قربانی شدن حقوق تو جلوگیری میکند.
م_۳۰_۶_۳
T-30.VI.3
۱این درک تنها تغییری است که به دنیای واقعی اجازه می دهد تا جای رویاهای وحشت را بگیرد.۲ترس نمی تواند بوجود بیاید مگر اینکه حمله موجه باشد و اگر پایه واقعی داشت عفو وجود نداشت.۳دنیای واقعی زمانی به دست میآید که اساس بخشش را کاملا واقعی و کاملاً موجه تشخیص دهید.۴در حالی که شما آن را هدیه ای بی دلیل می دانید، اما باید احساس گناهی را که می خواهید «ببخشید» حفظ کند.۵بخشش ناموجه حمله است.۶و این تمام چیزی است که جهان می تواند بدهد.۷گاهی اوقات "گناهکاران" را می بخشد، اما آگاه است که آنها گناه کرده اند.۸و بنابراین آنها سزاوار بخششی که می دهد نیستند.
م_۳۰_۶_۴
T-30.VI.4
۱این بخشش کاذبی است که دنیا برای زنده نگه داشتن حس گناه به کار می گیرد.۲و شناخت خدا عادلانه است، به نظر غیرممکن است که عفو او واقعی باشد.۳بنابراین ترس از خدا نتیجه ی حتمی نادیده گرفتن عفو است.۴کسی که خود را مقصر بداند نمی تواند از ترس خدا دوری کند.۵اما اگر بتواند ببخشد از این دوراهی نجات می یابد.۶ذهن باید به خالق خود فکر کند که به خود می نگرد.۷اگر دیدی برادرت شایستگی بخشش را دارد، آموختهای که بخشش به همان اندازه حق توست.۸و نمیپندارید که خداوند برای شما حکمی ترسناک میخواهد که برادرتان شایسته آن نیست.۹زیرا این حقیقت این است که شما می توانید نه بیشتر و نه کمتر از او لیاقت داشته باشید.
م_۳۰_۶_۵
T-30.VI.5
۱بخشش که به عنوان شایسته شناخته شود، شفا خواهد یافت.۲این به معجزه قدرت می دهد تا توهمات را نادیده بگیرد.۳اینگونه می آموزید که شما نیز باید بخشیده شوید.۴هیچ ظاهری وجود ندارد که نتوان آن را نادیده گرفت.۵زیرا اگر وجود داشت، ابتدا لازم بود گناهی وجود داشته باشد که فراتر از بخشش باشد.۶خطایی بیش از یک اشتباه وجود خواهد داشت. شکل خاصی از خطا که تغییر ناپذیر، ابدی و فراتر از اصلاح یا فرار باقی می ماند.۷یک اشتباه وجود خواهد داشت که قدرت خنثی کردن خلقت و ساختن جهانی را داشت که می توانست جایگزین آن شود و اراده خدا را نابود کند.۸فقط در صورتی که این امکان وجود داشت، ممکن بود برخی از ظواهر وجود داشته باشند که بتوانند در برابر معجزه مقاومت کنند و با آن شفا نخواهند یافت.
م_۳۰_۶_۶
T-30.VI.6
۱هیچ دلیل مطمئنتری وجود ندارد که بتپرستی چیزی است که شما آرزو میکنید، جز این که باور داشته باشید که برخی از انواع بیماری وجود دارد و بخشش نمیتواند شفابخشی از شادی داشته باشد.۲این بدان معنی است که شما ترجیح می دهید چند بت را نگه دارید و هنوز آماده نیستید که همه بت ها را رها کنید.۳و به این ترتیب شما فکر می کنید که برخی از ظواهر واقعی هستند و اصلاً ظاهر نیستند.۴فریب معنای این باور ثابت را نخورید که برخی از ظواهر سختتر از دیگران دیده میشوند.۵همیشه به این معنی است که فکر می کنید بخشش باید محدود باشد.۶و هدف عفو نسبی و فرار محدود از گناه را برای خود در نظر گرفته اید.۷این چه چیزی می تواند باشد جز بخشش دروغین خود و هرکسی که از شما جدا به نظر می رسد؟
م_۳۰_۶_۷
T-30.VI.7
۱باید درست باشد که معجزه می تواند همه انواع بیماری ها را شفا دهد یا نمی تواند شفا دهد.۲هدف آن نمی تواند قضاوت باشد که کدام صورت ها واقعی هستند و کدام ظواهر صادق هستند.۳اگر یک ظاهر باید جدا از شفا باقی بماند، یک توهم باید بخشی از حقیقت باشد.۴و شما نمی توانید از تمام گناه فرار کنید، اما فقط از بخشی از آن.۵شما باید پسر خدا را کاملا ببخشید.۶یا تصویری از خود را حفظ خواهید کرد که کامل نیست، و از نگاه کردن به درون و یافتن فرار از هر بت در آنجا می ترسید.۷رستگاری بر ایمان استوار است، اشکالی از گناه وجود ندارد که شما نتوانید آنها را ببخشید.۸و بنابراین نمی تواند ظاهری وجود داشته باشد که جایگزین حقیقت در مورد پسر خدا شده باشد.
م_۳۰_۶_۸
T-30.VI.8
۱به برادرت نگاه کن تا او را آنطور که هست ببینی.۲و بخشی از او را خارج از اراده خود نگه ندارید که او شفا یابد.۳شفا دادن کامل کردن است.۴و چیزی که کامل است نمی تواند هیچ قسمت گمشده ای نداشته باشد که در بیرون نگه داشته شده باشد.۵بخشش مبتنی بر شناخت این موضوع است، و خوشحالی که نمیتوان برخی از انواع بیماری را که معجزه قادر به شفا دادن آنها نیست، وجود داشته باشد.
م_۳۰_۶_۹
T-30.VI.9
۱پسر خدا کامل است یا نمی تواند پسر خدا باشد.۲او را هم نخواهید شناخت، اگر فکر می کنید که او مستحق فرار از گناه در همه عواقب و اشکال آن نیست.۳هیچ راهی برای فکر کردن به او وجود ندارد، اگر حقیقت را در مورد خود بدانید.
۴ای پدر از تو برای پسر کاملت سپاسگزارم و در جلال او مال خود را خواهم دید.
۵در اینجا این بیان شادی آور است که هیچ اشکالی از شر وجود ندارد که بتواند بر اراده خدا غلبه کند. اعتراف خوشحالم که احساس گناه با آرزوی شما برای واقعی کردن توهمات موفق نشده است.۶و این جز بیان ساده حقیقت چیست؟
م_۳۰_۶_۱۰
T-30.VI.10
۱برادرت را با این امید در خود نگاه کن و متوجه می شوی که او نمی تواند خطایی کند که حقیقت را در او تغییر دهد.۲نادیده گرفتن اشتباهاتی که هیچ اثری نداشته اند کار سختی نیست.۳اما آنچه را که قدرتی برای ساختن بت از پسر خدا می بینید، نمی بخشید.۴زیرا او برای شما مجسمه و نشانه مرگ شده است.۵آیا این نجات دهنده شماست؟۶آیا پدرش در مورد پسرش اشتباه می کند؟۷یا فریب کسی را خورده اید که برای نجات و رهایی شما به شما داده شده است تا شفا دهید؟