م_۷_۶_۱

T-7.VI.1

۱اگرچه شما می توانید پسران را فقط به عنوان یک دوست دوست داشته باشید، می توانید آن را تکه تکه درک کنید.۲با این حال، غیرممکن است که چیزی را در بخشی از آن ببینید که به همه آن نسبت ندهید.۳به همین دلیل است که حمله هرگز گسسته نیست و باید به طور کامل از آن صرف نظر کرد.۴اگر به طور کامل کنار گذاشته نشود، اصلاً کنار گذاشته نمی شود.۵ترس و عشق بسته به اینکه نفس یا روح القدس آنها را می‌آفریند یا الهام می‌دهد، می‌سازند یا می‌آفرینند، اما به ذهن متفکر باز می‌گردند و بر ادراک کلی او تأثیر می‌گذارند.۶این شامل تصور او از خدا، مخلوقات او و خود او می شود.۷اگر با ترس به آنها نگاه کند، قدر هیچ یک از آنها را نخواهد دانست.۸اگر با محبت به آنها نگاه کند، از همه آنها قدردانی خواهد کرد.

م_۷_۶_۲

T-7.VI.2

۱ذهنی که حمله را می پذیرد نمی تواند عشق بورزد.۲این به این دلیل است که معتقد است می تواند عشق را از بین ببرد و بنابراین نمی فهمد عشق چیست.۳اگر نفهمد عشق چیست، نمی تواند خود را دوست داشتنی درک کند.۴این امر آگاهی از بودن را از دست می دهد، احساس غیرواقعی بودن را القا می کند و منجر به سردرگمی مطلق می شود.۵تفکر شما به دلیل قدرتش این کار را انجام داده است، اما تفکر شما نیز می تواند شما را از این امر نجات دهد زیرا قدرت آن ساخته شما نیست.۶توانایی شما برای هدایت تفکرتان همانطور که انتخاب می کنید بخشی از قدرت آن است.۷اگر باور ندارید که می توانید این کار را انجام دهید، قدرت فکر خود را انکار کرده اید و در نتیجه آن را در باور خود ناتوان کرده اید.

م_۷_۶_۳

T-7.VI.3

۱نبوغ نفس برای حفظ خود بسیار زیاد است، اما از همان قدرت ذهنی که ایگو آن را انکار می کند نشات می گیرد.۲این بدان معنی است که نفس به چیزی که آن را حفظ می کند حمله می کند، که باید منجر به اضطراب شدید شود.۳به همین دلیل است که نفس هرگز آنچه را که انجام می دهد تشخیص نمی دهد.۴کاملاً منطقی است اما به وضوح دیوانه کننده است.۵نفس به خاطر وجودش از منبعی استفاده می کند که کاملاً با وجودش دشمنی دارد.۶از ترس درک قدرت این منبع، مجبور به کاهش ارزش آن می شود.۷این امر موجودیت خود را تهدید می کند، وضعیتی که آن را غیرقابل تحمل می داند.۸ایگو که منطقی است اما همچنان دیوانه است، این معضل کاملاً جنون آمیز را به روشی کاملاً جنون آمیز حل می کند.۹وجود خود را با فرافکنی تهدید بر روی شما، و درک وجود شما به عنوان ناموجود، تهدید نمی کند.۱۰این امر تداوم آن را در صورت جانبداری از آن تضمین می کند و تضمین می کند که امنیت خود را نمی دانید.

م_۷_۶_۴

T-7.VI.4

۱نفس نمی تواند چیزی را بداند.۲دانش کلی است و نفس به کلیت اعتقاد ندارد.۳این بی ایمانی منشأ آن است، و در حالی که نفس شما را دوست ندارد، به پیشینیان خود وفادار است و همان گونه که زاییده شده است، زاییده است.۴ذهن همیشه همانطور که تولید شده است بازتولید می کند.۵ایگو که توسط ترس تولید می شود، ترس را بازتولید می کند.۶این بیعتش است و این بیعت عشق را خیانت می کند چون تو عشق هستی.۷عشق قدرت شماست که نفس باید آن را انکار کند.۸همچنین باید هر چیزی را که این قدرت به شما می دهد انکار کند زیرا همه چیز را به شما می دهد.۹هیچ کس که همه چیز دارد منیت را نمی خواهد.۱۰پس سازنده خودش آن را نمی خواهد.۱۱بنابراین رد تنها تصمیمی است که نفس ممکن است با آن روبرو شود، اگر ذهنی که آن را ساخته است خودش را بشناسد.۱۲و اگر بخشی از پسر را تشخیص می داد، خودش را می شناخت.

م_۷_۶_۵

T-7.VI.5

۱بنابراین ایگو با هر قدردانی، هر شناخت، تمام ادراک عاقلانه و هر دانش مخالف است.۲تهدید آنها را کامل درک می کند، زیرا احساس می کند که تمام تعهداتی که ذهن انجام می دهد کامل است.۳بنابراین، مجبور است خود را از شما جدا کند، حاضر است خود را به هر چیز دیگری متصل کند.۴اما هیچ چیز دیگری وجود ندارد.۵با این حال، ذهن می تواند توهماتی بسازد، و اگر این کار را انجام دهد به آنها ایمان خواهد آورد، زیرا اینگونه آنها را ساخته است.

م_۷_۶_۶

T-7.VI.6

۱روح القدس توهمات را بدون حمله به آنها خنثی می کند، زیرا او اصلاً نمی تواند آنها را درک کند.۲بنابراین آنها برای او وجود ندارند.۳او تعارض ظاهری را که آنها به وجود می آورند با بی معنا دانستن تعارض حل می کند.۴قبلاً گفته ام که روح القدس تعارض را دقیقاً همانطور که هست درک می کند و بی معنی است.۵روح القدس نمی خواهد که شما تعارض را درک کنید. او می خواهد شما متوجه شوید که چون تعارض بی معنی است، قابل درک نیست.۶همانطور که قبلاً گفتم، درک قدردانی و قدردانی باعث عشق می شود.۷هیچ چیز دیگری را نمی توان فهمید، زیرا هیچ چیز دیگری واقعی نیست و بنابراین هیچ چیز دیگری معنا ندارد.

م_۷_۶_۷

T-7.VI.7

۱اگر آنچه را که روح القدس به شما ارائه می دهد در ذهن داشته باشید، نمی توانید برای هیچ چیز جز خدا و ملکوت او هوشیار باشید.۲تنها دلیلی که ممکن است پذیرش این موضوع برای شما سخت باشد این است که هنوز ممکن است فکر کنید چیز دیگری وجود دارد.۳اعتقاد نیازی به هوشیاری ندارد مگر اینکه دچار تعارض باشد.۴اگر چنین باشد، اجزای متضادی در درون آن وجود دارد که به وضعیت جنگ منجر شده است و بنابراین هوشیاری ضروری شده است.۵هوشیاری جایی در آرامش ندارد.۶لازم است در برابر باورهایی که درست نیستند، و اگر شما نادرست را باور نمی‌کردید، روح‌القدس هرگز از آنها دعوت نمی‌کرد.۷وقتی چیزی را باور می کنید، آن را برای خود واقعی کرده اید.۸وقتی چیزی را باور می‌کنید که خدا نمی‌داند، به نظر می‌رسد که فکر شما با او در تضاد است و این طوری به نظر می‌رسد که دارید به او حمله می‌کنید.

م_۷_۶_۸

T-7.VI.8

۱من بارها تاکید کرده‌ام که نفس باور دارد که می‌تواند به خدا حمله کند، و سعی می‌کند شما را متقاعد کند که این کار را کرده‌اید.۲اگر ذهن نتواند حمله کند، نفس کاملاً منطقی به این باور می رسد که شما باید یک بدن باشید.۳با ندیدن شما آنطور که هستید، می تواند خودش را آنطور که می خواهد باشد ببیند.۴من با آگاهی از ضعف خود، وفاداری شما را می خواهد، اما نه آنطور که واقعا هستید.۵بنابراین نفس می خواهد ذهن شما را درگیر سیستم هذیانی خود کند، زیرا در غیر این صورت نور درک شما آن را از بین می برد.۶هیچ بخشی از حقیقت را نمی‌خواهد، زیرا خود نفس صادق نیست.۷اگر حقیقت کلی باشد، نادرست نمی تواند وجود داشته باشد.۸تعهد به هر یک باید کامل باشد. آنها نمی توانند در ذهن شما بدون شکافتن آن وجود داشته باشند.۹اگر آنها نمی توانند در صلح با هم زندگی کنند، و اگر صلح می خواهید، باید ایده درگیری را به طور کامل و برای همیشه کنار بگذارید.۱۰این فقط تا زمانی نیاز به هوشیاری دارد که شما حقیقت را تشخیص ندهید.۱۱در حالی که معتقدید دو سیستم فکری کاملاً متضاد حقیقت را به اشتراک می گذارند، نیاز شما به هوشیاری آشکار است.

م_۷_۶_۹

T-7.VI.9

۱ذهن شما وفاداری خود را بین دو پادشاهی تقسیم می کند و شما کاملاً به هیچ کدام متعهد نیستید.۲همذات پنداری شما با پادشاهی کاملاً غیر قابل تردید است، مگر توسط شما، زمانی که دیوانه وار فکر می کنید.۳آنچه هستی با ادراک تو ثابت نمی شود و اصلاً تحت تأثیر آن نیست.۴مشکلات درک شده در شناسایی در هر سطحی مشکلات واقعی نیستند.۵آنها مشکلات درک هستند، زیرا حضور آنها حاکی از این باور است که آنچه که هستید بستگی به تصمیم شما دارد.۶ایگو این را کاملاً باور می کند و کاملاً به آن متعهد است.۷این درست نیست.۸بنابراین، نفس کاملاً متعهد به دروغ است و در تضاد کامل با روح القدس و معرفت خدا درک می کند.

م_۷_۶_۱۰

T-7.VI.10

۱شما را تنها با روح القدس می توان با معنا درک کرد زیرا وجود شما معرفت خداست.۲هر اعتقادی را که جدا از این بپذیرید، صدای خدا را در شما پنهان می کند و بنابراین خدا را برای شما پنهان می کند.۳تا خلقت او را به درستی درک نکنید، نمی توانید خالق را بشناسید، زیرا خدا و مخلوق او از هم جدا نیستند.۴یگانگی خالق و خلقت، تمامیت، عقل و قدرت بی حد توست.۵این قدرت بی حد و حصر هدیه خداوند به شماست، زیرا این همان چیزی است که شما هستید.۶اگر ذهن خود را از آن جدا کنید، قوی ترین نیروی جهان را به گونه ای درک می کنید که گویی ضعیف است، زیرا باور نمی کنید که بخشی از آن هستید.

م_۷_۶_۱۱

T-7.VI.11

۱بدون نقش شما در آن، خلقت خدا ضعیف دیده می شود و کسانی که خود را ضعیف می بینند حمله می کنند.۲با این حال، حمله باید کور باشد، زیرا چیزی برای حمله وجود ندارد.۳بنابراین آنها تصاویری می سازند، آنها را نالایق می دانند و به دلیل بی لیاقتی به آنها حمله می کنند.۴این تمام دنیای نفس است.۵هیچ چیز.۶هیچ معنایی ندارد.۷آن وجود ندارد.۸تلاش نکن آن را درک کنی، زیرا اگر تلاش کنی، باور داری که می‌توان آن را درک کرد و بنابراین می‌تواند مورد قدردانی و عشق قرار گیرد.۹این وجود آن را توجیه می‌کند، که قابل توجیه نیست.۱۰تو نمی‌توانی بی‌معنا را معنادار کنی.۱۱این تنها می‌تواند یک تلاش نامعقول باشد.

م_۷_۶_۱۲

T-7.VI.12

۱اجازه دادن به جنون به ذهن شما به این معنی است که شما سلامت عقل را کاملاً مطلوب ارزیابی نکرده اید.۲اگر چیز دیگری بخواهید چیز دیگری می سازید، اما چون چیز دیگری است، به سیستم فکری شما حمله می کند و بیعت شما را تقسیم می کند.۳شما نمی توانید در این حالت تقسیم شده ایجاد کنید و باید در برابر این دولت تقسیم شده هوشیار باشید زیرا فقط صلح می تواند گسترش یابد.۴ذهن پراکنده شما مانع گسترش پادشاهی می شود و گسترش آن شادی شماست.۵اگر ملکوت را گسترش ندهید، با خالق خود نمی اندیشید و آن گونه که او آفرید نمی آفرینید.

م_۷_۶_۱۳

T-7.VI.13

۱در این حالت افسرده روح‌القدس به آرامی به شما یادآوری می‌کند که غمگین هستید زیرا وظیفه خود را به‌عنوان هم‌آفرین با خدا انجام نمی‌دهید، و بنابراین خود را از شادی محروم می‌کنید.۲این انتخاب خدا نیست بلکه انتخاب شماست.۳اگر می‌توانست ذهن شما با ذهن خدا مطابقت نداشته باشد، بی‌معنی می‌خواهید.۴با این حال، چون اراده خدا تغییر ناپذیر است، هیچ تضاد اراده ممکن نیست.۵این تعلیم کاملاً ثابت روح القدس است.۶خلقت، نه جدایی، اراده توست، زیرا از آن خداست، و هیچ چیزی که با آن مخالفت کند، اصلا معنی ندارد.۷به عنوان یک دستاورد کامل، پسر تنها می تواند به طور کامل انجام شود، شادی که در آن ایجاد شده است را گسترش دهد، و خود را با خالق و مخلوقاتش شناسایی کند، و بداند که آنها یکی هستند.
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.