
دوره
دورهای در معجزات | ۳۰ مرداد ۱۴۰۱
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
پس، رواندرمانگر، مسئولیت بسیار بزرگی دارد.او باید با حمله، بدون حمله، و در نتیجه بدون دفاع برخورد کند.وظیفه او این است که نشان دهد دفاعها ضروری نیستند، و بیدفاعی قدرت است.این باید آموزش او باشد، اگر قرار است درسش این باشد که سلامت عقل محفوظ است.نمیتوان به اندازه کافی تاکید کرد که دیوانگان معتقدند که سلامت عقل تهدید است.این نتیجه «گناه نخستین» است؛ این باور که احساس گناه واقعی و کاملاً موجه است.بنابراین وظیفه رواندرمانگر این است که آموزش دهد که احساس گناه، به دلیل غیرواقعی بودنش، قابل توجیه نیست.و آن نیز محفوظ نیست.و بنابراین باید ناخواسته و نیز غیرواقعی بماند.
دورهای در معجزات | ۲۸ مرداد ۱۴۰۱
۲۸ مرداد ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
یک دیوانه از اوهام خودش دفاع خواهد کرد زیرا در آنها رستگاری خودش را میبیند.بنابراین، او به آن کسی که تلاش میکند او را از دست آنها نجات دهد حمله خواهد کرد، در این باور که آن کس دارد به او حمله میکند.این حلقه عجیب حمله-دفاع یکی از دشوارترین مشکلاتی است که رواندرمانگر باید با آن مقابله کند.در واقع، این وظیفه اصلی او است؛ هسته اصلی رواندرمانی.درمانگر به عنوان کسی دیده میشود که به گرامیترین دارایی بیمار حمله میکند؛ تصویر او از خودش.و از آنجا که این تصویر آنگونه که بیمار ادراکش میکند به حفاظت بیمار تبدیل شده است، درمانگر نمیتواند جز به عنوان یک منبع واقعی خطر دیده شود، که مورد حمله قرار میگیرد و حتی کشته میشود.
دورهای در معجزات | ۲۶ مرداد ۱۴۰۱
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
بیماری دیوانگی است زیرا بیماری بطور کلی بیماری ذهنی است، و در آن هیچ درجاتی وجود ندارد.یکی از اوهامی که بر اساس آن بیماری به عنوان واقعی ادراک میشود این باور است که بیماری در شدت متفاوت است؛ و درجه تهدید طبق شکلی که به خود میگیرد متفاوت است.در اینجا اساس همه خطاها نهفته است، زیرا همه آنها تنها تلاشهایی برای سازش کردن با دیدن فقط اندکی از جهنم هستند.این تمسخری است که آنقدر برای خداوند بیگانه است که باید برای همیشه غیر قابل تصور باشد.اما دیوانگان آن را باور میکنند زیرا دیوانه هستند.
دورهای در معجزات | ۲۵ مرداد ۱۴۰۱
۲۴ مرداد ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
بنابراین بیماری یک اشتباه است و نیاز به تصحیح دارد.و همانطور که پیش از این نیز تاکید کردهایم، تصحیح با تثبیت «درستی» اشتباه در ابتدا و سپس نادیده گرفتن آن به دست نمیآید.اگر بیماری واقعی است، نمیتواند در حقیقت نادیده گرفته شود، زیرا نادیده گرفتن واقعیت دیوانگی است.با این حال این هدفِ جادو است؛ حقیقی ساختن اوهام از طریق ادراک غیرحقیقی.این نمیتواند شفا دهد، زیرا مخالف حقیقت است.شاید توهمی از سلامتی برای مدت کوتاهی جایگزین شود، اما نه برای مدت طولانی.ترس را نمیتوان مدت طولانی با اوهام پنهان کرد، زیرا آن بخشی از اوهام است.ترس خواهد گریخت و شکل دیگری به خود خواهد گرفت، در حالی که سرچشمه همه اوهام است.
دورهای در معجزات | ۲۱ مرداد ۱۴۰۱
۲۱ مرداد ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
هر نوع بیماری میتواند به عنوان نتیجه برداشتی از خود به عنوان فردی ضعیف، آسیبپذیر، شرور و در معرض خطر، و در نتیجه نیازمند دفاع مداوم تعریف شود.اما اگر چنین چیزی واقعاً خود میبود، دفاع ناممکن میشد.بنابراین، دفاعهایی که جستجو میشوند باید جادویی باشند.آنها باید بر همه محدودیتهای ادراک شده در خود غلبه کنند، و در همان حال یک خودپنداره جدید بسازند که در آن خودپنداره قدیمی نتواند بازگردد.در یک کلام، خطا به عنوان واقعی پذیرفته شده و با آن از طریق اوهام مقابله میشود.با آوردن حقیقت به نزد اوهام، واقعیت اکنون به یک تهدید تبدیل شده و به عنوان شرارت ادراک میشود.عشق ترسناک میشود زیرا واقعیت عشق است.بنابراین حلقه در برابر «هجوم» رستگاری بسته میشود.