ک_۳_۱
M-3.1
۱معلمان خدا سطح تدریس مشخصی ندارند.۲هر موقعیت یاددهی-یادگیری در آغاز شامل یک رابطه متفاوت است، اگرچه هدف نهایی همیشه یکسان است. این رابطه را به یک رابطه مقدس تبدیل کنیم که در آن هر دو می توانند پسر خدا را بی گناه نگاه کنند.۳هیچ کس نیست که معلم خدا نتواند از او بیاموزد، پس کسی نیست که نتواند به او بیاموزد.۴با این حال، از نقطه نظر عملی او نه می تواند همه را ملاقات کند و نه همه می توانند او را پیدا کنند.۵بنابراین، این طرح شامل تماس های بسیار خاصی است که باید برای هر معلم خدا برقرار شود.۶هیچ حادثه ای در رستگاری وجود ندارد.۷کسانی که قرار است ملاقات کنند ملاقات خواهند کرد، زیرا با هم پتانسیل یک رابطه مقدس را دارند.۸آنها برای یکدیگر آماده هستند.
ک_۳_۲
M-3.2
۱ساده ترین سطح آموزش کاملاً سطحی به نظر می رسد.۲این شامل برخوردهایی است که به نظر می رسد بسیار اتفاقی است. ملاقات «تصادفی» دو غریبه ظاهراً در آسانسور، کودکی که به جایی که میرود نگاه نمیکند «تصادفی» با بزرگسالی برخورد میکند، دو دانشآموز «اتفاقی» با هم به خانه راه میروند.۳اینها برخوردهای تصادفی نیست.۴هر یک از آنها پتانسیل تبدیل شدن به یک موقعیت یاددهی-یادگیری را دارند.۵شاید غریبه های ظاهرا در آسانسور به یکدیگر لبخند بزنند. شاید بزرگسال کودک را به خاطر برخورد با او سرزنش نکند. شاید دانش آموزان با هم دوست شوند.۶حتی در سطح معمولی ترین برخورد، ممکن است دو نفر علایق جداگانه را، حتی برای یک لحظه، از دست بدهند.۷آن لحظه کافی خواهد بود.۸رستگاری آمده است.
ک_۳_۳
M-3.3
۱درک این موضوع که سطوح تدریس درس جهانی مفهومی است به همان اندازه که زمان در واقعیت بی معنی است دشوار است.۲توهم یکی به توهم دیگری اجازه می دهد.۳با گذشت زمان، به نظر می رسد که معلم خدا با یک تصمیم واحد شروع به تغییر نظر خود در مورد جهان می کند، و سپس با آموزش مسیر جدید، بیشتر و بیشتر می آموزد.۴ما قبلاً توهم زمان را پوشش دادهایم، اما به نظر میرسد توهم سطوح تدریس چیز دیگری باشد.۵شاید بهترین راه برای نشان دادن اینکه این سطوح نمی توانند وجود داشته باشند این باشد که به سادگی بگوییم که هر سطحی از موقعیت یاددهی-یادگیری بخشی از طرح خدا برای کفاره است، و برنامه او نمی تواند هیچ سطحی نداشته باشد، زیرا بازتابی از اراده او است.۶رستگاری همیشه آماده است و همیشه وجود دارد.۷معلمان خدا در سطوح مختلف کار می کنند، اما نتیجه همیشه یکسان است.
ک_۳_۴
M-3.4
۱هر موقعیت یاددهی-یادگیری حداکثری است به این معنا که هر فرد درگیر در آن زمان بیشترین چیزی را که می تواند از فرد دیگر خواهد آموخت.۲از این جهت و تنها از این جهت می توان از سطوح تدریس صحبت کرد.۳با استفاده از این اصطلاح، سطح دوم تدریس یک رابطه پایدارتر است، که در آن، برای مدتی، دو نفر وارد یک موقعیت نسبتاً شدید یاددهی-یادگیری میشوند و سپس ظاهراً از هم جدا میشوند.۴مانند سطح اول، این ملاقات ها تصادفی نیستند و آنچه به نظر می رسد پایان رابطه است، یک پایان واقعی نیست.۵باز هم، هرکدام بیشترین چیزی را که در آن زمان می توانند یاد گرفته اند.۶با این حال، همه کسانی که ملاقات می کنند، روزی دوباره ملاقات خواهند کرد، زیرا این سرنوشت همه روابط است که مقدس شوند.۷خدا در پسرش اشتباه نمی کند.
ک_۳_۵
M-3.5
۱سطح سوم آموزش در روابطی اتفاق می افتد که پس از شکل گیری، مادام العمر هستند.۲اینها موقعیت های یاددهی-یادگیری هستند که در آن به هر فرد یک شریک یادگیری انتخابی داده می شود که فرصت های نامحدودی برای یادگیری در اختیار او قرار می دهد.۳این روابط عموماً اندک هستند، زیرا وجود آنها حاکی از آن است که افراد درگیر به طور همزمان به مرحله ای رسیده اند که در آن تعادل یاددهی-یادگیری واقعاً کامل است.۴این بدان معنا نیست که آنها لزوماً این را تشخیص می دهند. در واقع، آنها به طور کلی این کار را نمی کنند.۵آنها حتی ممکن است برای مدتی و شاید برای زندگی کاملاً با یکدیگر دشمنی کنند.۶با این حال، اگر تصمیم بگیرند آن را یاد بگیرند، درسی عالی پیش روی آنهاست و می توان آن را آموخت.۷و اگر تصمیم بگیرند این درس را بیاموزند، ناجی معلمانی می شوند که لنگ می زنند و حتی ممکن است به نظر شکست بخورند.۸هیچ معلم خدا نمی تواند کمک مورد نیاز خود را بیابد.