ر_۱_۱

P-1.1

۱به سادگی، هدف روان‌درمانی حذف موانع در راه به سوی حقیقت است.۲هدف روان‌درمانی این است که به بیمار کمک کند تا سیستم ثابت وهم‌آلود خود را کنار بگذارد و شروع به تجدید نظر در روابط علت و معلول کاذبی کند که بر آن استوار است.۳هیچکس در این دنیا گریزی از ترس ندارد، اما همه می‌توانند در علل آن تجدید نظر کرده و بیاموزند که این علل را بطور صحیح ارزیابی کنند.۴خداوند به همگان آموزگاری عطا کرده است که خرد و کمک او بسیار فراتر از کمک‌هایی است که یک درمانگر زمینی می‌تواند فراهم کند.۵با این حال زمان‌ها و موقعیت‌هایی وجود دارند که در آن یک رابطه زمینی بیمار-درمانگر تبدیل به وسیله‌ای می‌شود که او از طریق آن هدایای بزرگ‌تر خود را به هر دو ارائه می‌دهد.

ر_۱_۲

P-1.2

۱هر رابطه‌ای چه هدف والاتری می‌تواند داشته باشد جز دعوت از روح‌القدس برای ورود به آن و دادن هدیه عظیم شادی خود او به آن؟۲چه هدفی والاتر برای هرکس می‌تواند وجود داشته باشد جز این که بیاموزد خداوند را فراخواند و پاسخ او را بشنود؟۳و چه هدف متعالی‌تری می‌تواند وجود داشته باشد جز فراخواندن راه، حقیقت و زندگی، و بیاد آوردن خداوند؟۴کمک کردن در این امر، هدف مناسب روان‌درمانی است.۵آیا چیزی می‌تواند مقدس‌تر از این باشد؟۶زیرا روان‌درمانی، وقتی به درستی درک شود، بخشایش را آموزش می‌دهد و به بیمار در تشخیص و پذیرش آن کمک می‌کند.۷و در شفای او درمانگر با او بخشیده می‌شود.

ر_۱_۳

P-1.3

۱هرکسی که نیاز به کمک دارد، صرف نظر از شکل ناراحتی‌اش، در حال حمله به خود است، و در نتیجه آرامش ذهن او در رنج است.۲این گرایش‌ها اغلب به عنوان «خود تخریبگر» توصیف می‌شوند، و بیمار اغلب خودش آن‌ها را اینگونه تلقی می‌کند.۳چیزی که او متوجه نمی‌شود و نیاز به یادگیری آن دارد این است که این «خود»، که می‌تواند حمله کند و همچنین مورد حمله قرار گیرد، مفهومی است که خود او ساخته است.۴علاوه بر این، او آن را گرامی می‌دارد، از آن دفاع می‌کند، و حتی گاهی اوقات مایل است «زندگی» خود را برای آن «قربانی» کند.۵زیرا او آن را به عنوان خودش تلقی می‌کند.۶این خود را او به عنوان چیزی می‌بیند که تحت تاثیر است، در برابر نیروهای خارجی همانطور که آن‌ها می‌طلبند واکنش نشان می‌دهد، و در میان قدرت دنیا درمانده است‌.

ر_۱_۴

P-1.4

۱بنابراین، روان‌درمانی، باید توانایی برای گرفتن تصمیم‌های خودش را به آگاهی او بازگرداند.۲او باید مایل باشد که تفکر خود را معکوس کند، و درک کند آنچه که فکر می‌کرد اثراتش را بر او فرافکنی کرده، توسط فرافکنی‌های او بر دنیا ایجاد شده است.۳بنابراین دنیایی که او می‌بیند وجود ندارد.۴تا زمانی که این امر حداقل تا حدی پذیرفته نشود، بیمار نمی‌تواند خودش را واقعاً قادر به تصمیم‌گیری بداند.۵و با آزادی خود مبارزه خواهد کرد زیرا فکر می‌کند که آن بردگی است.

ر_۱_۵

P-1.5

۱بیمار برای پیشرفت در مسیر رستگاری نیازی ندارد حقیقت را به عنوان خداوند تلقی کند.۲اما او باید شروع به جدا کردن حقیقت از وهم کند، و تشخیص دهد که آن‌ها یکسان نیستند، و به طور فزاینده‌ای مایل باشد اوهام را به عنوان غیرحقیقی ببیند و حقیقت را به عنوان حقیقی بپذیرد.۳آموزگارش او را از آنجا پیش خواهد برد، تا جایی که او آمادگی رفتن داشته باشد.۴روان‌درمانی تنها می‌تواند برای او در زمان صرفه‌جویی کند.۵روح‌‌القدس از زمان به بهترین نحوی که فکر می‌کند استفاده می‌کند، و او هرگز اشتباه نمی‌کند.۶روان‌درمانی تحت هدایت او یکی از ابزارهایی است که او برای صرفه‌جویی در زمان، و برای آماده‌سازی آموزگاران بیشتر برای کار خود استفاده می‌کند.۷کمکی که او آغاز می‌کند و او هدایت می‌کند پایانی ندارد.۸از هر مسیری که او انتخاب می‌کند، همه روان‌درمانی در نهایت به خداوند منتهی می‌شود.۹اما این امر به او بستگی دارد.۱۰همه ما روان‌درمانگران او هستیم، زیرا او می‌خواهد همه ما در او شفا یابیم.
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.