م_۲۰_۶_۱
T-20.VI.1
۱معنای پسر خدا تنها در رابطه او با خالقش نهفته است.۲اگر در جای دیگری بود، بر اساس احتمالات بود، اما هیچ چیز دیگری وجود ندارد.۳و این کاملاً دوست داشتنی و برای همیشه است.۴با این حال، پسر خدا رابطه نامقدسی بین او و پدرش ابداع کرده است.۵رابطه واقعی او پیوند کامل و تداوم ناگسستنی است.۶کاری که او ساخته جزئی، خود محور، تکه تکه و پر از ترس است.۷آفریده شده توسط پدر کاملاً خود را در بر می گیرد و خود را گسترش می دهد.۸چیزی که او ساخته است کاملاً خود ویرانگر و خود محدود کننده است.
م_۲۰_۶_۲
T-20.VI.2
۱هیچ چیز نمی تواند تضاد را بهتر از تجربه یک رابطه مقدس و نامقدس نشان دهد.۲اولی بر پایه عشق استوار است و آرام و بدون مزاحمت بر آن تکیه دارد.۳بدن در آن دخالت نمی کند.۴هر رابطه ای که بدن وارد آن می شود نه بر اساس عشق، بلکه بر اساس بت پرستی است.۵عشق می خواهد شناخته شود، کاملا درک شود و به اشتراک گذاشته شود.۶هیچ رازی ندارد؛ چیزی نیست که از هم جدا نگه دارد و پنهان کند.۷در نور خورشید، با چشمانی باز و آرام، با استقبال خندان و با صمیمیت به قدری ساده و آشکار راه می رود که قابل درک نیست.
م_۲۰_۶_۳
T-20.VI.3
۱اما بت ها شریک نمی شوند.۲بت ها می پذیرند، اما هرگز باز نمی گردند.۳آنها را می توان دوست داشت، اما نمی توان آنها را دوست داشت.۴آنها نمی فهمند چه چیزی به آنها پیشنهاد می شود و هر رابطه ای که وارد آن می شوند معنای خود را از دست داده است.۵محبت آنها عشق را بی معنا کرده است.۶آنها در خفا زندگی می کنند، از نور خورشید متنفرند و در تاریکی بدن خوشحال هستند، جایی که می توانند پنهان شوند و رازهای خود را همراه با آنها پنهان نگه دارند.۷و آنها هیچ رابطه ای ندارند، زیرا هیچ کس دیگری در آنجا استقبال نمی شود.۸آنها به هیچ کس لبخند نمی زنند و کسانی که به آنها لبخند می زنند آنها را نمی بینند.
م_۲۰_۶_۴
T-20.VI.4
۱عشق هیچ معبد تاریکی ندارد که در آن اسرار مبهم و پنهان از خورشید باشد.۲به دنبال قدرت نیست، بلکه به دنبال روابط است.۳بدن سلاح منتخب نفس برای جستجوی قدرت از طریق روابط است.۴و روابط آن باید نامقدس باشد، زیرا آنچه هستند حتی نمی بیند.۵آنها را صرفاً برای هدایایی می خواهد که بت هایش در آن رشد می کنند.۶بقیه را که صرفاً دور می اندازد، زیرا همه چیزهایی که می تواند ارائه دهد بی ارزش تلقی می شود.۷من بی خانمان به دنبال بدن هایی است که می تواند جمع آوری کند تا بت های خود را در آن قرار دهد و بنابراین آنها را به عنوان معابدی برای خود قرار دهد.
م_۲۰_۶_۵
T-20.VI.5
۱معبد روح القدس یک بدن نیست، بلکه یک رابطه است.۲بدن یک ذره جدا شده از تاریکی است. یک اتاق مخفی پنهان، یک نقطه کوچک از رمز و راز بی معنی، یک محوطه بی معنی که به دقت محافظت شده است، اما چیزی را پنهان نمی کند.۳در اینجا رابطه نامقدس از واقعیت می گریزد و به دنبال خرده هایی برای زنده نگه داشتن خود است.۴برادران خود را به اینجا می کشاند و آنها را در بت پرستی خود نگه می دارد.۵اینجا "امن" است، زیرا عشق نمی تواند وارد شود.۶روح القدس معابد خود را در جایی بنا نمی کند که عشق هرگز نباشد.۷آیا کسی که چهره مسیح را می بیند، تنها مکانی را در تمام جهان که در آن دیده نمی شود، به عنوان خانه خود انتخاب می کند؟
م_۲۰_۶_۶
T-20.VI.6
۱شما نمی توانید بدن را معبد روح القدس بسازید و هرگز جایگاه عشق نخواهد بود.۲خانه بت پرستان و سرزنش عشق است.۳زیرا در اینجا عشق ترسناک می شود و امید رها می شود.۴حتی بت هایی که در اینجا پرستش می شوند در راز پوشیده شده اند و از کسانی که آنها را می پرستند جدا نگه داشته می شوند.۵این معبدی است که به هیچ رابطه و بازگشتی اختصاص داده شده است.۶اینجا "راز" جدایی است که با هیبت درک می شود و با احترام برگزار می شود.۷چیزی که خدا نمیشد، در اینجا «امان» از او بود.۸اما آنچه را که نمیدانی، چیزی است که در برادرت میترسی و در او نمیبینی، همان چیزی است که خدا را برای تو ترسناک جلوه میدهد و ناشناخته میماند.
م_۲۰_۶_۷
T-20.VI.7
۱بت پرستان همیشه از عشق می ترسند، زیرا هیچ چیز به اندازه نزدیک شدن عشق آنها را تهدید نمی کند.۲بگذار عشق به آنها نزدیک شود و از بدن چشم پوشی کند، همانطور که مطمئناً چنین خواهد شد، و آنها با ترس عقب نشینی می کنند و احساس می کنند که اساس ظاهری محکم معبدشان شروع به لرزیدن و شل شدن می کند.۳داداش تو باهاشون میلرزی۴با این حال از چیزی که از آن می ترسی چیزی جز منادی فرار نیست.۵این مکان تاریک خانه شما نیست.۶معبد شما تهدید نمی شود.۷تو دیگر بت پرست نیستی.۸هدف روح القدس در رابطه شما امن است و نه بدن شما.۹شما از بدن فرار کرده اید.۱۰جایی که شما هستید، بدن نمی تواند وارد شود، زیرا روح القدس معبد خود را در آنجا قرار داده است.
م_۲۰_۶_۸
T-20.VI.8
۱هیچ نظمی در روابط وجود ندارد.۲آنها یا هستند یا نیستند.۳رابطه نامقدس هیچ رابطه ای نیست.۴این یک حالت انزوا است، که به نظر می رسد چیزی است که نیست.۵بیشتر از این نیست.۶لحظه ای که ایده دیوانه وار نامقدس کردن رابطه خود با خدا ممکن به نظر می رسید، همه روابط شما بی معنی شد.۷در آن لحظه نامقدس متولد شد و بدن هایی ساخته شد تا ایده دیوانه وار را در خود جای دهد و به آن توهم واقعیت بدهد.۸و بنابراین به نظر می رسید خانه ای داشت که مدتی در کنار هم بود و ناپدید شد.۹زیرا چه چیزی می تواند این ایده دیوانه وار را در برابر واقعیت جای دهد مگر برای یک لحظه؟
م_۲۰_۶_۹
T-20.VI.9
۱بت ها باید ناپدید شوند و هیچ اثری از رفتن خود باقی نگذارند.۲لحظه نامقدس قدرت ظاهری آنها مانند دانه های برف ضعیف است، اما بدون زیبایی آن.۳آیا این جانشینی است که شما می خواهید برای نعمت ابدی آن لحظه مقدس و فیض بی حد آن؟۴آیا بدخواهی رابطه نامقدس، به ظاهر قدرتمند و به شدت سوء تفاهم شده و سرمایه گذاری در یک جاذبه کاذب، ترجیح شما به لحظه مقدس است که به شما آرامش و تفاهم می دهد؟۵سپس بدن را کنار بگذارید و بی سر و صدا از آن فراتر بروید و برای استقبال از آنچه واقعاً می خواهید بلند شوید.۶و از معبد مقدس او، به آنچه از آن بیدار شده اید، نگاه نکنید.۷زیرا هیچ توهم نمی تواند ذهنی را که از آنها فراتر رفته و آنها را بسیار پشت سر گذاشته است جذب کند.
م_۲۰_۶_۱۰
T-20.VI.10
۱رابطه مقدس منعکس کننده رابطه واقعی پسر خدا با پدرش در واقعیت است.۲روح القدس در درون آن آرام می گیرد و مطمئن است که تا ابد پایدار خواهد ماند.۳شالوده استوار آن تا ابد توسط حقیقت حمایت می شود و عشق با لبخند ملایم و برکت لطیفی که به خود ارائه می دهد بر آن می درخشد.۴در اینجا لحظه نامقدس در شادی با لحظه مقدس بازگشت امن مبادله می شود.۵در اینجا راهی برای روابط واقعی است که به آرامی باز می شود، که از طریق آن شما و برادرتان با هم قدم می زنید، خوشبختانه بدن را پشت سر گذاشته و در آغوش ابدی استراحت می کنید.۶آغوش عشق برای پذیرایی از شما باز است و برای همیشه به شما آرامش می دهد.
م_۲۰_۶_۱۱
T-20.VI.11
۱بدن بت نفس است. ایمان به گناه جسم ساخته شد و سپس به بیرون برآمد.۲این چیزی که به نظر می رسد دیواری از گوشت در اطراف ذهن است ایجاد می کند، آن را در یک نقطه کوچک از مکان و زمان زندانی نگه می دارد، تا حد مرگ نگاه می کند، و فقط یک لحظه داده می شود که در آن آه و اندوه و مرگ به افتخار اربابش داده شود.۳و این لحظه نامقدس به نظر می رسد زندگی است. لحظه ای ناامیدی، جزیره ای کوچک از شن های خشک، بی آب و غرق در فراموشی.۴در اینجا پسر خدا به طور مختصر توقف می کند تا ارادت خود را به بت های مرگ تقدیم کند و سپس ادامه دهد.۵و در اینجا او مرده تر از زنده است.۶با این حال در اینجاست که او دوباره بین بت پرستی و عشق انتخاب می کند.۷در اینجا به او داده می شود که انتخاب کند که این لحظه را صرف ادای احترام به بدن کند، یا به خود اجازه دهد از آن آزاد شود.۸در اینجا او می تواند لحظه مقدس را بپذیرد، به او پیشنهاد داد تا نام مقدسی را که قبلاً انتخاب کرده بود جایگزین کند.۹و در اینجا می تواند یاد بگیرد که روابط نجات او هستند و نه عذاب او.
م_۲۰_۶_۱۲
T-20.VI.12
۱شما که این را یاد می گیرید ممکن است هنوز بترسید، اما بی حرکت نیستید.۲لحظه مقدس اکنون برای شما ارزش بیشتری نسبت به همتای ظاهری نامقدس خود دارد، و شما آموخته اید که واقعاً جز یکی می خواهید.۳این زمان برای غم و اندوه نیست.۴شاید سردرگمی، اما به سختی دلسردی.۵شما یک رابطه واقعی دارید و معنی دارد.۶مانند رابطه واقعی شما با خداست، همانطور که چیزهای مساوی با یکدیگر شبیه هستند.۷بت پرستی گذشته و بی معناست.۸شاید هنوز کمی از برادرت می ترسی. شاید سایه ای از ترس از خدا در شما باقی بماند.۹اما برای کسانی که یک رابطه واقعی فراتر از بدن به آنها داده شده است چیست؟۱۰آیا می توان آنها را برای مدت طولانی از نگاه کردن به چهره مسیح باز داشت؟۱۱و آیا آنها می توانند خاطره رابطه خود با پدرشان را برای مدت طولانی از خود دریغ کنند و یاد عشق او را جدا از آگاهی خود نگه دارند؟