م_۲۳_۴_۱
T-23.IV.1
۱در درگیری باقی نمانید، زیرا هیچ جنگی بدون حمله وجود ندارد.۲ترس از خدا ترس از زندگی است نه از مرگ.۳با این حال او تنها مکان امن باقی می ماند.۴در او هیچ حمله ای نیست و هیچ وهم به هیچ شکلی بهشت را در بر نمی گیرد.۵بهشت کاملاً صادق است.۶هیچ تفاوتی وارد نمی شود و چیزی که یکسان است نمی تواند تعارض داشته باشد.۷از شما خواسته نمی شود که با میل خود به قتل مبارزه کنید.۸اما از شما خواسته می شود که متوجه شوید شکلی که می گیرد همان قصد را پنهان می کند.۹و از این می ترسی و نه از شکل.۱۰آنچه عشق نیست قتل است.۱۱آنچه دوست داشتنی نیست باید یک حمله باشد.۱۲هر توهم هجومی به حقیقت است، و هرکسی به عقیده عشق خشونت می زند، زیرا به نظر می رسد حقیقتی برابر دارد.
م_۲۳_۴_۲
T-23.IV.2
۱چه چیزی می تواند برابر با حقیقت باشد، اما متفاوت باشد؟۲قتل و عشق با هم ناسازگارند.۳با این حال، اگر هر دو درست باشند، پس باید یکسان باشند و از یکدیگر قابل تشخیص نیستند.۴برای کسانی که پسر خدا را بدن می بینند نیز چنین خواهند بود.۵زیرا این بدن نیست که مانند خالق پسر است.۶و آنچه بی جان است نمی تواند پسر زندگی باشد.۷چگونه می توان یک جسم را برای نگه داشتن جهان گسترش داد؟۸آیا می تواند ایجاد کند و همان چیزی باشد که می آفریند؟۹و آیا می تواند آفریده هایش را هر چه هست عرضه کند و هرگز ضرر نکند؟
م_۲۳_۴_۳
T-23.IV.3
۱خداوند عملکرد خود را با یک بدن تقسیم نمی کند.۲او کارکرد ایجاد را به پسرش سپرد زیرا مال اوست.۳این گناه نیست که کارکرد پسر را قتل بدانیم، بلکه دیوانگی است.۴چیزی که یکسان است نمی تواند عملکرد متفاوتی داشته باشد.۵آفرینش وسیله گسترش خداوند است و آنچه از اوست باید از آن پسر او نیز باشد.۶یا پدر و پسر قاتل هستند یا هیچکدام قاتل نیستند.۷زندگی مرگ را نمی سازد، مانند خود می آفریند.
م_۲۳_۴_۴
T-23.IV.4
۱نور دلپذیر رابطه تو مانند عشق خداوند است.۲هنوز نمیتواند وظیفه مقدسی که خداوند به فرزندش عطا کرد را بپذیرد، زیرا بخشایش برادرت هنوز کامل نشده است، و بنابراین نمیتواند به همه آفرینش گسترش یابد.۳هر شکلی از کشتار و حمله که هنوز تو را به خود جذب میکند و تشخیص نمیدهی که برای چیست، شفا و معجزاتی را که تو قادر هستی به همگان گسترش دهی محدود میکند.۴با این حال روحالقدس میداند که چگونه هدایای کوچک تو را افزایش دهد و آنها را قدرتمند سازد.۵همچنین او میفهمد که چگونه رابطه تو بر فراز میدان نبرد برافراشته میشود، و نه دیگر در آن.۶این نقش تو است؛ که متوجه شوی که کشتار به هر شکلی اراده تو نیست.۷اکنون از بالا نگریستن به میدان نبرد هدف تو است.
م_۲۳_۴_۵
T-23.IV.5
۱فرازانده شو، و از جایگاهی بالاتر به پایین به آن بنگر.۲از آنجا دیدگاه تو کاملاً متفاوت خواهد بود.۳اینجا در میانش، آن واقعی به نظر میرسد.۴در اینجا تو انتخاب کردهای که بخشی از آن باشی.۵در اینجا کشتار انتخاب تو است.۶اما از بالا، انتخاب، معجزات به جای کشتار است.۷و دیدگاه برآمده از این انتخاب به تو نشان میدهد که این نبرد واقعی نیست، و به راحتی میتوان از آن گریخت.۸بدنها ممکن است نبرد کنند، اما برخورد شکلها بیمعنی است.۹و این نبرد زمانی پایان مییابد که دریابی که هرگز آغاز نشده بود.۱۰چگونه میتوان یک نبرد را به عنوان نیستی ادراک کرد زمانی که تو در آن درگیر میشوی؟۱۱چگونه میتوان حقیقت معجزات را تشخیص داد در حالی که کشتار انتخاب تو است؟
م_۲۳_۴_۶
T-23.IV.6
۱هنگامی که وسوسه حمله برای تاریک و قاتلوار کردن ذهنت خطور میکند، به یاد داشته باش که تو میتوانی نبرد را از بالا ببینی.۲حتی در فرم هایی که نمی شناسید، نشانه هایی را که می شناسید.۳یک خنجر از درد، یک احساس گناه، و بالاتر از همه، از دست دادن آرامش وجود دارد.۴اینو خوب میدونی۵هنگامی که آنها رخ می دهند، جای خود را در اوج رها نکنید، بلکه به سرعت به جای قتل، یک معجزه را انتخاب کنید.۶و خود خدا و همه نورهای بهشت به نرمی به شما متمایل می شوند و شما را بالا می گیرند.۷زیرا شما انتخاب کرده اید که در جایی بمانید که او شما را می خواهد، و هیچ خیالی نمی تواند به صلح خدا همراه با پسرش حمله کند.
م_۲۳_۴_۷
T-23.IV.7
۱هیچ کس را از میدان جنگ نبینید، زیرا در آنجا از هیچ جا به او نگاه می کنید.۲شما نقطه مرجعی ندارید که از کجا نگاه کنید، جایی که بتوان به آنچه می بینید معنی داد.۳زیرا فقط بدن ها می توانند حمله کنند و قتل کنند، و اگر هدف شما این است، پس باید با آنها یکی باشید.۴فقط یک هدف متحد می شود، و کسانی که در یک هدف مشترک هستند، یک ذهن دارند.۵بدن برای خود هدفی ندارد و باید منفرد باشد.۶از پایین نمی توان بر آن غلبه کرد.۷از بالا، محدودیت هایی که بر روی کسانی که در نبرد هستند اعمال می کند، هنوز از بین رفته اند و درک نمی شوند.۸بدن بین پدر و بهشتی که او برای پسرش آفرید قرار می گیرد زیرا هدفی ندارد.
م_۲۳_۴_۸
T-23.IV.8
۱بیندیشید که چه چیزی به کسانی داده می شود که در هدف پدرشان شریک هستند و می دانند که این هدف آنهاست.۲آنها برای هیچ چیز نمی خواهند.۳اندوه از هر نوعی قابل تصور نیست.۴فقط نوری که آنها دوست دارند در آگاهی است و فقط عشق برای همیشه بر آنها می تابد.۵این گذشته، حال و آینده آنهاست. همیشه یکسان، تا ابد کامل و کاملاً مشترک.۶آنها می دانند که غیرممکن است که شادی آنها از هر نوع تغییری متحمل شود.۷شاید فکر می کنید میدان نبرد می تواند چیزی را ارائه دهد که می توانید برنده شوید.۸آیا چیزی می تواند به شما آرامش کامل و حسی از عشق را به قدری عمیق و آرام ارائه دهد که هیچ شک و تردیدی هرگز نمی تواند اطمینان شما را خدشه دار کند؟۹و این برای همیشه ادامه خواهد داشت؟
م_۲۳_۴_۹
T-23.IV.9
۱کسانی که قدرت خدا را در آگاهی خود داشتند هرگز نمی توانستند به جنگ فکر کنند.۲چه چیزی جز از دست دادن کمال خود می توانستند به دست آورند؟۳زیرا هر چیزی که در میدان جنگ برای آن جنگید از بدن است. چیزی که به نظر می رسد ارائه می دهد یا مالک آن است.۴هیچ کس که می داند همه چیز دارد، نمی تواند به دنبال محدودیت باشد، و همچنین نمی تواند برای هدیه های بدن ارزش قائل شود.۵بی معنی بودن فتح از فضای آرام بالای میدان نبرد کاملاً آشکار است.۶چه چیزی می تواند با همه چیز در تضاد باشد؟۷و چه چیزی وجود دارد که کمتر ارائه می دهد، اما می توان بیشتر خواستار شد؟۸چه کسی با عشق خداوند که از او حمایت میکند میتواند انتخاب معجزه یا قتل را دشوار بداند؟