م_۲۴_۱_۱

T-24.I.1

۱عشق امتداد است.۲دریغ از کوچکترین هدیه، دانستن هدف عشق نیست.۳عشق همه چیز را برای همیشه ارائه می دهد.۴خودداری کن، اما یک باور، یک پیشکش و عشق از بین رفته است، زیرا از جایگزینی خواسته ای که جای آن را بگیرد.۵و اکنون باید جنگ، جایگزینی برای صلح، با جایگزینی بیاید که می توانید برای عشق انتخاب کنید.۶انتخاب شما تمام واقعیتی را که به نظر می رسد به آن بخشیده است.

م_۲۴_۱_۲

T-24.I.2

۱اعتقادات هرگز آشکارا به یکدیگر حمله نمی کنند زیرا نتایج متضاد غیرممکن است.۲اما یک باور ناشناخته تصمیمی است برای جنگ در خفا، که در آن نتایج درگیری ناشناخته نگه داشته می شود و هرگز به دلیل منطقی تلقی نمی شود یا خیر.۳و بسیاری از نتایج بی‌معنایی به دست آمده‌اند، و تصمیم‌های بی‌معنی گرفته شده و پنهان نگه داشته شده‌اند تا به باورهایی تبدیل شوند که اکنون قدرت هدایت همه تصمیم‌های بعدی را دارند.۴اشتباه نکنید قدرت این جنگجویان پنهان برای برهم زدن آرامش شما.۵زیرا در حالی که تصمیم دارید آن را در آنجا رها کنید، در رحمت آنهاست.۶دشمنان مخفی صلح، کمترین تصمیم شما برای انتخاب حمله به جای عشق، ناشناخته و سریع برای به چالش کشیدن شما برای مبارزه و خشونت بسیار فراگیرتر از آنچه فکر می کنید، در انتخاب شما وجود دارند.۷حضور آنها و نتایج وحشتناک آنها را انکار نکنید.۸تنها چیزی که می توان انکار کرد واقعیت آنهاست، اما نه نتیجه آنها.

م_۲۴_۱_۳

T-24.I.3

۱تنها چیزی که همیشه به عنوان یک باور پنهان گرامی داشته می شود، اما باید از آن دفاع کرد، هرچند ناشناخته، ایمان به خاص بودن است.۲این اشکال مختلفی دارد، اما همیشه با واقعیت خلقت خدا و با عظمتی که او به پسرش بخشیده است، در تضاد است.۳چه چیز دیگری می تواند حمله را توجیه کند؟۴زیرا چه کسی می تواند از کسی که خود اوست و او را می شناسد متنفر باشد؟۵فقط افراد خاص می توانند دشمنانی داشته باشند، زیرا آنها متفاوت هستند و یکسان نیستند.۶و تفاوت از هر نوعی که باشد، دستورات واقعیت و نیاز به قضاوت را تحمیل می کند که نمی توان از آن فرار کرد.

م_۲۴_۱_۴

T-24.I.4

۱چیزی که خدا آفریده قابل حمله نیست، زیرا هیچ چیز در جهان غیر شبیه خودش نیست.۲اما آنچه که متفاوت است، قضاوت را می طلبد، و این باید از جانب کسی «بهتر» باشد، کسی که نمی تواند مانند آنچه او محکوم می کند، «بالاتر» باشد، در مقایسه با آن بی گناه.۳و به این ترتیب خاص بودن به یکباره وسیله و هدف می شود.۴زیرا خاص بودن نه تنها متمایز می‌شود، بلکه به‌عنوان زمینه‌ای عمل می‌کند که از آنجا حمله به کسانی که «زیر» خاص به نظر می‌رسند، «طبیعی» و «عادلانه» است.۵افراد خاص به دلیل تفاوت ها احساس ضعف و ناتوانی می کنند، زیرا چیزی که آنها را خاص می کند دشمن آنهاست.۶با این حال آنها از دشمنی آن محافظت می کنند و آن را "دوست" می نامند.۷آنها از طرف آن با کیهان مبارزه می کنند، برای هیچ چیز در جهان ارزش بیشتری ندارند.

م_۲۴_۱_۵

T-24.I.5

۱خاص بودن دیکتاتور بزرگ تصمیمات اشتباه است.۲این توهم بزرگ است که شما چیست و برادرتان چیست.۳و این چیزی است که باید بدن را عزیز و ارزش حفظ کند.۴باید از خاص بودن دفاع کرد.۵توهمات می توانند به آن حمله کنند و این کار را می کنند.۶زیرا آنچه برادرت باید بشود تا خاص بودنت را حفظ کند یک توهم است.۷کسی که از تو بدتر است باید مورد حمله قرار گیرد تا خاص بودنت بتواند با شکست او زندگی کند.۸زیرا خاص بودن پیروزی است و پیروزی آن شکست و شرمندگی اوست.۹او چگونه می تواند زندگی کند، با همه گناهان شما؟۱۰و چه کسی باید فاتح او باشد جز تو؟

م_۲۴_۱_۶

T-24.I.6

۱آیا اگر مثل او بودید ممکن بود از برادرتان متنفر شوید؟۲آیا اگر متوجه شوید که با او به هدفی مشابه سفر کرده اید، می توانید به او حمله کنید؟۳آیا به هر نحوی که می توانستید به او کمک نمی کنید که به آن برسد، اگر دستیابی او به آن به عنوان شما تلقی شود؟۴تو دشمن او در خاصيت هستي. دوستش در یک هدف مشترک۵خاص بودن هرگز نمی تواند به اشتراک گذاشته شود، زیرا بستگی به اهدافی دارد که شما به تنهایی می توانید به آنها برسید.۶و او هرگز نباید به آنها برسد وگرنه هدف شما به خطر می افتد.۷آیا عشق می تواند در جایی که هدف پیروزی است معنی داشته باشد؟۸و برای این کار چه تصمیمی می توان گرفت که به درد شما نخورد؟

م_۲۴_۱_۷

T-24.I.7

۱برادر شما دوست شماست زیرا پدرش او را مانند شما آفریده است.۲فرقی نداره.۳تو به برادرت عطا شده ای تا عشق گسترش یابد نه اینکه از او قطع شود.۴آنچه را که نگه می دارید برای شما گم می شود.۵خدا به شما و برادرتان داده است و به یاد آوردن این تنها هدف مشترک شماست.۶و بنابراین این تنها کسی است که شما دارید.۷اگر بخواهید هیچ خاصیت خاصی بین خود و او نداشته باشید، می توانید به برادرتان حمله کنید؟۸منصفانه به هر چیزی که شما را وادار می‌کند از برادرتان فقط تا حدی استقبال کنید یا به شما اجازه می‌دهد فکر کنید که از هم جدا هستید، نگاه کنید.۹آیا همیشه این باور شما نیست که خاص بودن شما توسط رابطه شما محدود می شود؟۱۰و آیا این همان «دشمن» نیست که شما و برادرتان را نسبت به یکدیگر توهم می کند؟

م_۲۴_۱_۸

T-24.I.8

۱ترس از خدا و برادرت از هر اعتقاد ناشناخته ای به خاص بودن ناشی می شود.۲زیرا شما از برادرتان می خواهید که برخلاف میلش در برابر آن تعظیم کند.۳و خود خدا باید به آن احترام بگذارد یا انتقام بگیرد.۴هر ذره ای از بدخواهی، یا خنجر نفرت یا تمایل به جدایی در اینجا به وجود می آید.۵زیرا در اینجا هدفی که شما و برادرتان به اشتراک می گذارید بر هر دوی شما پوشیده می شود.۶شما با این دوره مخالفید زیرا به شما می آموزد که شما و برادرتان شبیه هم هستید.۷شما هیچ هدفی ندارید که یکسان نباشد، و هیچ هدفی ندارید که پدرتان با شما شریک باشد.۸زیرا رابطه شما از اهداف ویژه پاک شده است.۹و آیا اکنون هدف تقدسی را که بهشت به آن داده بود شکست می دهید؟۱۰خاص چه دیدگاهی می تواند داشته باشد که با هر ضربه ظاهری، هر قضاوت خفیف یا خیالی روی خود تغییر نکند؟

م_۲۴_۱_۹

T-24.I.9

۱کسانی که خاص هستند باید از توهمات در برابر حقیقت دفاع کنند.۲زیرا چه چیزی جز حمله به اراده خدا چیست؟۳شما برادر خود را دوست ندارید، در حالی که در برابر او دفاع می کنید.۴این همان چیزی است که او به آن حمله می کند و شما محافظت می کنید.۵اینجا میدان نبردی است که با او می‌کنید.۶در اینجا او باید دشمن شما باشد نه دوست شما.۷هرگز بین افراد مختلف صلح برقرار نمی شود.۸او دوست شماست چون شما هم همینطور هستید.
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.