م_۲۴_۴_۱

T-24.IV.1

۱خاص بودن یعنی عدم اعتماد به کسی جز خودت.۲ایمان فقط روی خودتان سرمایه گذاری شده است.۳هر چیز دیگری دشمن شما می شود. ترسیده و مورد حمله، مرگبار و خطرناک، منفور و تنها شایسته نابودی است.۴هر ملایمتی که ارائه می دهد فریب نیست، اما نفرت آن واقعی است.۵در خطر نابودی، باید بکشد، و شما به سمت آن کشیده می شوید تا ابتدا آن را بکشید.۶و این همان جاذبه گناه است.۷اینجا مرگ به عنوان ناجی بر تخت نشسته است. مصلوب شدن اکنون رستگاری است و رستگاری فقط می تواند به معنای نابودی جهان باشد، جز خودت.

م_۲۴_۴_۲

T-24.IV.2

۱هدف بدن جز خاص بودن چه می تواند باشد؟۲و این است که آن را در دفاع از خود ضعیف و درمانده می کند.۳این تصور شد که شما را ضعیف و درمانده کند.۴هدف جدایی نفرین آن است.۵با این حال بدن ها هیچ هدفی ندارند.۶هدف از ذهن است.۷و ذهن ها می توانند هر طور که می خواهند تغییر کنند.۸آنچه هستند و تمام صفاتشان را نمی توانند تغییر دهند.۹اما آنچه که آنها به عنوان هدف در نظر می گیرند را می توان تغییر داد، و حالات بدن باید بر این اساس تغییر کند.۱۰بدن به خودی خود هیچ کاری نمی تواند انجام دهد.۱۱آن را به عنوان وسیله ای برای صدمه دیدن، و آن صدمه دیده است.۱۲آن را وسیله ای برای شفا ببینید و شفا می یابد.

م_۲۴_۴_۳

T-24.IV.3

۱شما می توانید اما به خودتان صدمه بزنید.۲این بارها تکرار شده است، اما هنوز درک آن دشوار است.۳برای ذهنی که قصد خاص بودن را دارد غیرممکن است.۴با این حال، برای کسانی که مایل به بهبودی هستند و نه حمله، کاملاً واضح است.۵هدف حمله در ذهن است و تأثیرات آن حس می شود اما در جایی که هست.۶ذهن نیز محدود نیست. بنابراین باید چنین باشد که هدف مضر ذهن را به عنوان یک فرد آزار می دهد.۷هیچ چیز نمی‌تواند به ویژه بودن کمتر معنا داشته باشد.۸هیچ چیز بیشتر از این نمی تواند معجزه داشته باشد.۹زیرا معجزات صرفاً تغییر هدف از آسیب به شفا است.۱۰این تغییر در هدف، خاص بودن را «به خطر می‌اندازد»، اما فقط به این معنا که تمام توهمات توسط حقیقت «تهدید» می‌شوند.۱۱در مقابل آن نمی ایستند.۱۲اما چه آرامشی در آنها وجود داشته است که شما هدیه ای را که پدرتان از او می خواهد نگه دارید و در عوض آن را در آنجا بدهید؟۱۳به او داده شده، جهان از آن شماست.۱۴به آنها پیشنهاد می شود، هیچ هدیه ای قابل بازگشت نیست.۱۵چیزی که به آن خاصیت بخشیده اید، شما را ورشکسته و گنج خانه تان را بایر و خالی کرده است، با دری باز که هر چیزی را که آرامش شما را به هم می زند وارد و ویران کند.

م_۲۴_۴_۴

T-24.IV.4

۱قبلاً گفتم به ابزاری که از طریق آن به رستگاری دست می‌یابد و چگونه می‌توان به آن رسید، فکر نکنید.۲اما در نظر داشته باشید و خوب در نظر بگیرید که آیا این آرزوی شماست که برادرتان را بی گناه ببینید.۳برای خاص بودن، پاسخ باید «نه» باشد.۴برادر بی گناه دشمن اوست و گناه اگر ممکن بود دوستش بود.۵گناه برادرت خود را توجیه می کند و به آن معنا می دهد که حقیقت انکار می کند.۶هر آنچه واقعی است، بی گناهی او را اعلام می کند.۷هر چه دروغ است، گناهان او را واقعی اعلام می کند.۸اگر او گناهکار است، پس آیا واقعیت شما واقعی نیست، بلکه فقط یک رویای خاص است که یک لحظه طول می کشد و در خاک فرو می ریزد.

م_۲۴_۴_۵

T-24.IV.5

۱از این رویای بیهوده دفاع مکن که در آن خداوند از آنچه دوست دارد بی بهره است و تو فراتر از رستگاری.۲در این دنیای متحول که در واقعیت هیچ معنایی ندارد، تنها این امر مسلم است: وقتی صلح به طور کامل با شما نیست، و وقتی از هر نوع دردی رنج می برید، گناهی را در برادر خود مشاهده کرده اید و از آنچه فکر می کردید آنجاست خوشحال شده اید. .۳خاص بودن شما به این دلیل امن به نظر می رسید.۴و به این ترتیب آنچه را به عنوان نجات دهنده خود تعیین کرده بودید نجات دادید و کسی را که خدا به شما داده بود به صلیب کشیدید.۵پس آیا با او مقید هستید، زیرا شما یکی هستید.۶و خاص بودن "دشمن" او و شما نیز همینطور است.
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.