م_۲۴_۳_۱

T-24.III.1

۱بخشش پایان خاص بودن است.۲فقط توهمات را می توان بخشید و سپس ناپدید می شوند.۳بخشش رهایی از تمام توهمات است و به همین دلیل است که بخشش غیرممکن است اما بخشی از آن.۴هیچ کس که به یک توهم می چسبد نمی تواند خود را بی گناه ببیند، زیرا او یک خطا را همچنان دوست داشتنی برای خود نگه می دارد.۵و لذا آن را «نابخشودنی» می نامد و آن را گناه می کند.۶پس چگونه می تواند به طور کامل بخشش خود را ببخشد، در حالی که آن را برای خود دریافت نمی کند؟۷زیرا مطمئن است که او آن را به طور کامل در همان لحظه ای که به آن داده بود دریافت خواهد کرد.۸و به این ترتیب گناه پنهانی او ناپدید می شود و خودش بخشیده می شود.

م_۲۴_۳_۲

T-24.III.2

۱هر نوع خاصیت را که دوست داشته باشید، گناه کرده اید.۲این ایستاده را نقض کنید، با تمام توان ضعیف خود در برابر اراده خدا به شدت دفاع کنید.۳و بنابراین در مقابل خود شما قرار می گیرد. دشمن تو نه خدا۴بنابراین به نظر می رسد که شما را از خدا جدا می کند و شما را از او به عنوان مدافع آن جدا می کند.۵شما از آنچه خدا خلق نکرده محافظت می کنید.۶و با این حال، این بت که به نظر می رسد به شما قدرت می دهد، آن را گرفته است.۷زیرا تو حق تولد برادرت را به آن بخشیدی و او را تنها و نابخشوده و خود را در گناه در کنار او رها کردی، هر دو در بدبختی، در برابر بتی که نمی تواند تو را نجات دهد.

م_۲۴_۳_۳

T-24.III.3

۱این شما نیستید که آنقدر آسیب پذیر و آماده حمله هستید که فقط یک کلمه، یک زمزمه کوچک که دوست ندارید، شرایطی که برای شما مناسب نیست، یا اتفاقی که پیش بینی نمی کردید، دنیای شما را ناراحت کند و آن را به آشوب بکشاند. .۲حقیقت ضعیف نیست.۳توهمات آن را کاملاً بی حرکت و مزاحم رها می کنند.۴اما خاص بودن حقیقت در شما نیست.۵با هر چیزی می توان آن را از تعادل خارج کرد.۶چیزی که بر هیچ چیز استوار نیست هرگز نمی تواند پایدار باشد.۷هر چقدر هم که بزرگ و پر از باد به نظر می رسد، باز هم باید با هر نسیمی تکان بخورد و بچرخد و بچرخد.

م_۲۴_۳_۴

T-24.III.4

۱بدون فونداسیون هیچ چیز امن نیست.۲آیا خدا پسرش را در چنین حالتی رها می‌کرد که امنیت معنایی ندارد؟۳نه، پسرش در امان است و بر او آرام گرفته است.۴این خاص بودن شماست که مورد هجوم همه چیزهایی است که راه می‌رود و نفس می‌کشد، می‌خزد یا می‌خزد، یا اصلاً زندگی می‌کند.۵هیچ چیز از حمله آن در امان نیست و از هیچ در امان نیست.۶تا ابد نابخشودنی خواهد بود، زیرا همین است. عهد پنهانی که آنچه خدا برای تو می خواهد هرگز نخواهد بود و تا ابد با اراده او مخالفت کنی.۷همچنین ممکن نیست که این دو هرگز یکسان باشند، در حالی که خاص بودن مانند شمشیر مرگ آتشین بین آنها ایستاده است و آنها را با هم دشمن می کند.

م_۲۴_۳_۵

T-24.III.5

۱خداوند از شما طلب بخشش می کند.۲او هیچ جدایی نخواهد داشت، مانند اراده ای بیگانه، میان آنچه برای تو بخواهد و آنچه تو بخواهی قیام کند.۳آنها یکسان هستند، زیرا هیچ کدام خاص بودن را نمی خواهند.۴چگونه می توانند خود مرگ عشق را تحمل کنند؟۵با این حال، آنها در حمله به توهمات ناتوان هستند.۶آنها بدن نیستند. آنها به عنوان یک ذهن منتظرند تا همه توهمات به آنها منتقل شود و پشت سر بگذارند.۷رستگاری حتی مرگ را به چالش نمی کشد.۸و خود خدا که می داند مرگ اراده تو نیست، باید بگوید: "اراده تو انجام شود" زیرا فکر می کنی چنین است.

م_۲۴_۳_۶

T-24.III.6

۱خالق بزرگ جهان، منبع حیات، عشق و قدوسیت، پدر کامل یک پسر کامل را به خاطر توهمات خاص خود ببخش.۲اینجا جهنمی است که شما انتخاب کردید خانه شما باشد.۳او این را برای شما انتخاب نکرد.۴از او نپرسید که وارد این شود.۵راه به سوی عشق و رستگاری بسته است.۶با این حال اگر برادرت را از اعماق جهنم رها کنی، او را بخشیده ای که به خواست اوست، تا ابد در آغوش صلح، در امنیت کامل، و بدون گرما و بدخواهی یک فکر خاص بودن که آرامشت را خدشه دار کند، آرام بگیری.۷قدوس را ببخش آن خاصیتی را که او نمی‌توانست بدهد، و به جای آن تو ساختی.

م_۲۴_۳_۷

T-24.III.7

۱خاص ها همه خوابیده اند، در محاصره دنیایی از زیبایی که نمی بینند.۲آزادی و آرامش و شادی در آنجا، در کنار منظومه‌ای که روی آن می‌خوابند، ایستاده و آنها را به بیرون آمدن و بیدار شدن از رویای مرگ فرا می‌خواند.۳با این حال آنها چیزی نمی شنوند.۴آنها در رویاهای خاص بودن گم می شوند.۵آنها از ندایی که آنها را بیدار می کند متنفرند و خدا را لعنت می کنند زیرا رویای آنها را به واقعیت تبدیل نکرده است.۶خدا را لعنت کن و بمیر، اما نه به خدایی که مرگ را نساخت. اما فقط در رویا۷چشمانت را کمی باز کن؛ نجات دهنده ای را که خدا به شما بخشیده است ببینید تا به او نگاه کنید و حق اولیتش را به او بازگردانید.۸مال تو است.

م_۲۴_۳_۸

T-24.III.8

۱بردگان خاص بودن هنوز آزاد خواهند بود.۲اراده خدا و پسرش چنین است.۳آیا خدا خودش را به جهنم و لعنت محکوم می کند؟۴و آیا می خواهید که این کار برای نجات دهنده شما انجام شود؟۵خداوند شما را از او می خواند تا به اراده او بپیوندید تا هر دوی شما را از جهنم نجات دهد.۶به نقش ناخن روی دستانش نگاه کن که برای بخشش تو دراز کرده است.۷خداوند رحمت تو را بر پسرش و خود او می خواهد.۸آنها را انکار نکنید.۹آنها از شما می خواهند، اما اراده شما انجام می شود.۱۰آنها به دنبال عشق شما هستند تا شما خود را دوست داشته باشید.۱۱خاص بودن خود را به جای آنها دوست نداشته باشید.۱۲چاپ ناخن روی دستان شما نیز هست.۱۳پدرت را ببخش، اراده او این نبود که مصلوب شوی.
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.