م_۲۶_۵_۱
T-26.V.1
۱یک مانع کوچک برای کسانی که نمیفهمند معجزات همه یکسان هستند میتواند به راستی بزرگ به نظر برسد.۲با این حال این دوره برای آموزش دادن همین است.۳این تنها هدفش است، زیرا تنها این همه آن چیزی است که میشود آموخت.۴و تو میتوانی آن را به روشهای مختلف بسیاری بیاموزی.۵هر یادگیری یک کمک یا مانع برای رسیدن به دروازه بهشت است.۶هیچ چیزی بین این دو امکان ندارد.۷تنها دو آموزگار وجود دارند، که به مسیرهای متفاوت اشاره میکنند.۸و تو در مسیری که آموزگار منتخبت هدایت میکند پیش خواهی رفت.۹تنها دو جهت وجود دارد که میتوانی طی کنی، در حالی که زمان ادامه دارد و انتخاب معنا دارد.۱۰زیرا هرگز مسیر دیگری جز راه به سوی بهشت طی نخواهد شد.۱۱تو تنها میتوانی انتخاب کنی که به سوی بهشت بروی، یا دور از آن به هیچ کجا.۱۲هیچ چیز دیگری برای انتخاب کردن وجود ندارد.
م_۲۶_۵_۲
T-26.V.2
۱هیچ چیزی از دست نمیرود جز زمان، که در نهایت بیمعنی است.۲زیرا زمان تنها یک مانع کوچک در راه به سوی ابدیت است، کاملا بیمعنی برای آموزگار واقعی دنیا.۳با این حال از آنجایی که تو به آن باور داری، چرا باید آن را برای رسیدن به هیچ کجا هدر دهی، در حالی که میتوان از آن برای رسیدن به بالاترین هدف ممکن که با یادگیری میتوان به آن دست یافت استفاده کرد؟۴نپندار که راه رسیدن به دروازه بهشت هرگز دشوار است.۵هیچ کاری که با هدف قطعی و عزم والا و اطمینان شادمانه انجام میدهی، در حالی که دست برادرت را میگیری و با ترانه بهشت گام برمیداری، انجامش سخت نیست.۶اما به راستی سخت است که، تنها و مفلوک، در راهی که به هیچ چیزی منتهی نمیشود و هیچ هدفی ندارد، سرگردان شوی.
م_۲۶_۵_۳
T-26.V.3
۱خداوند آموزگار خود را عطا کرد تا جایگزین آموزگاری شود که تو ساختی، نه اینکه با آن در تضاد باشد.۲و آنچه را که او میخواهد جایگزین کند، جایگزین شده است.۳زمان تنها لحظهای در ذهن تو دوام داشت، بدون هیچ تاثیری بر ابدیت.۴و بنابراین همه زمان گذشته است، و همه چیز دقیقاً همانگونه است که پیش از در پیش گرفتن راه بسوی نیستی بود.۵لحظه ناچیز زمان که در آن نخستین اشتباه انجام شد، و همه آنهایی که در همان یک اشتباه رخ داد، تصحیح آن اشتباه، و تصحیح همه آنهایی که در نخستین اشتباه آمدند را نیز در خود به همراه داشت.۶و در آن لحظه ناچیز زمان از بین رفت، زیرا آن همه چیزی بود که همیشه بود.۷آنچه که خداوند به آن پاسخ داد، پاسخ داده شده و از بین رفته است.
م_۲۶_۵_۴
T-26.V.4
۱به تو که هنوز باور داری در زمان زندگی میکنی و نمیدانی که آن از میان رفته است، روحالقدس همچنان تو را در هزارتوی بینهایت کوچک و بیمعنایی که هنوز در زمان ادراک میکنی هدایت میکند، اگرچه آن مدتهاست که گذشته است.۲تو میپنداری که در گذشته زندگی میکنی.۳هر چیزی را که به آن نگاه میکنی، تنها برای یک لحظه دیدی، مدتها پیش، قبل از اینکه غیرواقعی بودنش جای خود را به حقیقت بدهد.۴حتی یک توهم در ذهن تو بیپاسخ نمانده است.۵بیاطمینانی مدتها پیش به نزد یقین آورده شد، چنانکه براستی دشوار است که آن را در قلب خود نگه داری، گویی هنوز در برابر تو است.
م_۲۶_۵_۵
T-26.V.5
۱لحظه کوچکی که نگه می داشتی و جاودانه می کردی، خیلی زود در بهشت از دنیا رفت تا چیزی متوجه شود که فرا رسیده است.۲چیزی که خیلی سریع ناپدید شد و دانش ساده پسر خدا را تحت تأثیر قرار نداد، به سختی میتواند هنوز وجود داشته باشد، تا شما معلم خود باشید.۳فقط در گذشته، - گذشته ای کهن، کوتاهتر از آن که بتوان در پاسخ به خلقت، جهانی ساخت، - این جهان در حال ظهور به نظر می رسید.۴در زمانی بسیار بسیار پیش، در یک فاصلهٔ زمانی چنان ناچیز، که حتی یک نُت در ترانهٔ بهشت از دست نرفت.۵با این حال، در هر عمل یا فکر نابخشودنی، در هر قضاوت و با تمام اعتقاد به گناه، آن لحظه باز هم فراخوانده میشود، گویی میتوان آن را دوباره در زمان انجام داد.۶شما یک خاطره کهن را در مقابل چشمان خود نگه می دارید.۷و کسی که به تنهایی در خاطره ها زندگی می کند، از اینکه کجاست بی خبر است.
م_۲۶_۵_۶
T-26.V.6
۱بخشش رهایی بزرگ از زمان است.۲این کلید یادگیری این است که گذشته به پایان رسیده است.۳دیوانگی دیگر حرفی نمی زند۴معلم دیگری و راهی نیست.۵زیرا آنچه انجام شده است دیگر نیست.۶و چه کسی می تواند در ساحلی دور بایستد و خود را در آن سوی اقیانوس، به مکان و زمانی که مدت هاست گذشته است، رویا کند؟۷این رویا چقدر می تواند مانعی برای جایی که او واقعاً در آن است باشد؟۸زیرا این واقعیت است و رویاهای او را تغییر نمی دهد.۹با این حال آیا او هنوز هم می تواند تصور کند که در جایی دیگر و در زمانی دیگر است.۱۰در نهایت، او می تواند خود را فریب دهد که این درست است، و از خیال پردازی صرف به باور و دیوانگی بگذرد، کاملاً متقاعد شده است که جایی که ترجیح می دهد باشد، همان جاست.
م_۲۶_۵_۷
T-26.V.7
۱آیا این مانعی برای جایی است که او در آن ایستاده است؟۲آیا پژواکی از گذشته وجود دارد که او ممکن است واقعیتی را در آنچه وجود دارد بشنود که اکنون در کجاست؟۳و توهمات خودش در مورد زمان و مکان چقدر می تواند در جایی که او واقعاً هست، تغییر دهد؟
م_۲۶_۵_۸
T-26.V.8
۱نابخشوده صدایی است که از گذشته ای برای همیشه رفته است.۲و هر چیزی که به آن به عنوان واقعی اشاره می کند، جز آرزوی این است که آنچه رفته است دوباره واقعی شود و به جای آنچه واقعاً اکنون و اینجاست، اینجا و اکنون دیده شود.۳آیا این مانعی برای حقیقت است که گذشته رفته است و نمی توان آن را به شما بازگرداند؟۴و آیا میخواهی آن لحظه ترسناک را که به نظر میرسید بهشت ناپدید میشود و از خدا میترسید و نماد نفرت تو ساخته است، حفظ شود؟
م_۲۶_۵_۹
T-26.V.9
۱زمان وحشت را فراموش کنید که مدتها پیش اصلاح و لغو شده است.۲آیا گناه می تواند در برابر اراده خداوند مقاومت کند؟۳آیا می تواند به شما بستگی داشته باشد که گذشته را ببینید و آن را در زمان حال قرار دهید؟۴شما نمی توانید به عقب برگردید.۵و هر چیزی که راه را در جهت گذشته نشان می دهد اما شما را در ماموریتی قرار می دهد که انجام آن فقط می تواند غیر واقعی باشد.۶چنین عدالتی است که پدر مهربان شما تضمین کرده است که باید به سراغ شما بیاید.۷و از بی انصافی شما نسبت به خودتان، شما را حفظ کرده است.۸شما نمی توانید راه خود را گم کنید زیرا راهی جز او نیست و جز به سوی او نمی توانید بروید.
م_۲۶_۵_۱۰
T-26.V.10
۱آیا خدا اجازه می دهد که پسرش راه خود را در جاده ای گم کند که مدت هاست خاطره ای از زمان گذشته است؟۲این دوره فقط آنچه را که اکنون هست به شما آموزش می دهد.۳یک لحظه وحشتناک در گذشته ای دور، که اکنون کاملاً اصلاح شده است، هیچ نگرانی و ارزشی ندارد.۴بگذار مردگان و رفتگان با آرامش فراموش شوند.۵قیامت آمده تا جای آن را بگیرد.۶و اکنون تو جزئی از رستاخیز هستی نه مرگ.۷هیچ توهم گذشته این قدرت را ندارد که شما را در محل مرگ نگه دارد، طاقی که پسر خدا در یک لحظه وارد شد، تا فوراً به عشق کامل پدرش بازگردد.۸و چگونه می توان او را از مدت ها قبل در زنجیر نگه داشت و برای همیشه از ذهنش رفت؟
م_۲۶_۵_۱۱
T-26.V.11
۱پسری که خدا آفرید همانقدر آزاد است که خدا او را آفرید.۲او در همان لحظه ای که مرگ را به جای زندگی انتخاب کرد دوباره متولد شد.۳و آیا اکنون او را نمیبخشی، زیرا او در گذشته خطایی کرد که خدا به یاد نمیآورد و نیست؟۴اکنون بین گذشته و حال به عقب و جلو می روید.۵گاهی گذشته واقعی به نظر می رسد، گویی در حال حاضر است.۶صداهایی از گذشته شنیده می شود و سپس مورد تردید قرار می گیرد.۷شما مانند کسی هستید که هنوز توهم دارد، اما نسبت به آنچه که درک می کند، باور ندارد.۸اینجا مرز بین دنیاهاست، پل بین گذشته و حال.۹در اینجا سایه ی گذشته باقی می ماند، اما هنوز یک نور کنونی کم رنگ تشخیص داده می شود.۱۰وقتی این نور دیده شود، هرگز نمی توان این نور را فراموش کرد.۱۱باید شما را از گذشته به زمان حال بکشاند، جایی که واقعاً هستید.
م_۲۶_۵_۱۲
T-26.V.12
۱صداهای سایه نه قوانین زمان و نه ابدیت را تغییر نمی دهند.۲آنها از گذشته و گذشته می آیند و مانع وجود واقعی اینجا و اکنون نیستند.۳دنیای واقعی قسمت دوم توهم است و زمان مرگ واقعی است و وجودی قابل ادراک دارد.۴این توهم هولناک در مدتی رد شد، اما زمانی که طول کشید تا خداوند پاسخ خود را به توهم برای همه زمانها و هر شرایطی بدهد.۵و پس از آن دیگر آن را به عنوان آنجا تجربه کرد.
م_۲۶_۵_۱۳
T-26.V.13
۱هر روز، و هر دقیقه در هر روز، و هر لحظهای که هر دقیقه در بر میگیرد، تو تنها آن یک لحظه را دوباره تجربه میکنی که زمان وحشت جای عشق را گرفت.۲و بنابراین هر روز می میرید تا دوباره زندگی کنید، تا زمانی که از شکاف بین گذشته و حال عبور کنید، که اصلاً شکافی نیست.۳هر زندگی چنین است; فاصلهای ظاهراً از تولد تا مرگ و زندگی دوباره، تکرار لحظهای از مدتها پیش که نمیتوان آن را دوباره زنده کرد.۴و همهٔ زمان چیزی جز این باور دیوانهوار نیست که آنچه پایان یافته است هنوز اینجا و اکنون هست.
م_۲۶_۵_۱۴
T-26.V.14
۱گذشته را ببخش و رهاش کن، زیرا رفته است.۲شما دیگر روی زمینی که بین دنیاها قرار دارد نمی ایستید.۳رفتی و به دنیایی رسیدی که در دروازه بهشت نهفته است.۴هیچ مانعی برای اراده خداوند وجود ندارد و هیچ نیازی به تکرار مجدد سفری که مدت ها پیش تمام شده است وجود ندارد.۵با ملایمت به برادرت نگاه کن و دنیایی را ببین که در آن درک نفرت شما به دنیای عشق تبدیل شده است.