م_۷_۳_۱
T-7.III.1
۱روح القدس یک درس می آموزد و آن را در همه افراد در همه موقعیت ها به کار می گیرد.۲بدون درگیری، او تمام تلاش ها و همه نتایج را به حداکثر می رساند.۳با آموزش قدرت ملکوت خود خدا، او به شما می آموزد که تمام قدرت از آن شماست.۴کاربرد آن مهم نیست.۵همیشه حداکثر است.۶هوشیاری شما آن را به عنوان مال شما تثبیت نمی کند، اما شما را قادر می سازد همیشه و در همه راه ها از آن استفاده کنید.۷وقتی گفتم "من همیشه با تو هستم" به معنای واقعی کلمه بود.۸در هیچ شرایطی پیش هیچکس غایب نیستم.۹چون من همیشه با تو هستم، تو راه، حقیقت و زندگی هستی.۱۰تو این قدرت را بیشتر از من ایجاد نکردی.۱۱برای به اشتراک گذاشتن ایجاد شده است، و بنابراین نمی توان آن را به طور معناداری به عنوان متعلق به کسی در هزینه دیگری درک کرد.۱۲چنین برداشتی با حذف یا نادیده گرفتن معنای واقعی و تنها آن را بی معنا می کند.
م_۷_۳_۲
T-7.III.2
۱معنای خدا در ملکوت منتظر است، زیرا او آن را در آنجا قرار داده است.۲به موقع منتظر نمی ماند.۳این فقط در پادشاهی قرار دارد زیرا مانند شما به آنجا تعلق دارد.۴شما که مراد خدا هستید چگونه می توانید خود را غایب از آن تصور کنید؟۵تنها با غیر واقعی بودن خود می توانید خود را جدا از معنای خود ببینید.۶به همین دلیل است که نفس دیوانه است. می آموزد که شما آن چیزی که هستید نیستید.۷این بسیار متناقض است که به وضوح غیرممکن است.۸بنابراین این درسی است که شما واقعاً نمی توانید یاد بگیرید و بنابراین واقعاً نمی توانید آن را آموزش دهید.۹با این حال شما همیشه در حال تدریس هستید.۱۰بنابراین، شما باید چیز دیگری را آموزش دهید، حتی اگر نفس نمی داند چیست.۱۱پس نفس همیشه در حال خنثی شدن است و به انگیزه های شما مشکوک است.۱۲ذهن شما نمی تواند در وفاداری به نفس متحد شود، زیرا ذهن به آن تعلق ندارد.۱۳با این حال آنچه برای نفس "خائنانه" است به صلح وفادار است.۱۴بنابراین «دشمن» ایگو دوست شماست.
م_۷_۳_۳
T-7.III.3
۱من قبلاً گفتم که دوست نفس بخشی از شما نیست، زیرا نفس خود را در حال جنگ می داند و بنابراین به متحدان نیاز دارد.۲شما که در جنگ نیستید باید به دنبال برادر بگردید و همه کسانی را که برادر می بینید بشناسید، زیرا فقط افراد برابر در صلح هستند.۳از آنجا که پسران برابر خدا همه چیز دارند، نمی توانند رقابت کنند.۴با این حال، اگر آنها هر یک از برادران خود را چیزی غیر از همتایان کامل خود بدانند، ایده رقابت به ذهن آنها خطور کرده است.۵نیاز خود به هوشیاری در برابر این ایده را دست کم نگیرید، زیرا همه درگیری های شما از آن سرچشمه می گیرد.۶این اعتقاد به این است که منافع متضاد ممکن است، و بنابراین شما غیر ممکن را به عنوان حقیقت پذیرفته اید.۷آیا این با گفتن اینکه خودتان را غیرواقعی میدانید متفاوت است؟
م_۷_۳_۴
T-7.III.4
۱بودن در ملکوت صرفاً این است که تمام توجه خود را روی آن متمرکز کنید.۲تا زمانی که باور داشته باشید که می توانید به چیزی که درست نیست توجه کنید، تعارض را به عنوان انتخاب خود می پذیرید.۳آیا واقعاً یک انتخاب است؟۴به نظر می رسد، اما ظاهر و واقعیت به سختی یکسان هستند.۵شما که پادشاهی هستید به ظاهر اهمیت نمی دهید.۶واقعیت از آن شماست زیرا شما واقعیت هستید.۷این گونه است که در نهایت داشتن و بودن، نه در پادشاهی، بلکه در ذهن شما با هم آشتی می کنند.۸محراب آنجا تنها واقعیت است.۹محراب در اندیشه کاملاً روشن است، زیرا بازتابی از اندیشه کامل است.۱۰عقل درست شما فقط برادران را می بیند، زیرا فقط در نور خود می بیند.
م_۷_۳_۵
T-7.III.5
۱خدا خودش ذهن شما را روشن کرده است و ذهن شما را با نور خود روشن نگه می دارد زیرا نور او همان ذهن شماست.۲این کاملاً فراتر از سؤال است و وقتی شما آن را زیر سؤال می برید پاسخ داده می شود.۳پاسخ صرفاً با تثبیت این واقعیت که زیر سؤال بردن واقعیت، سؤال بیمعنی است، سؤال را خنثی میکند.۴به همین دلیل است که روح القدس هرگز سؤال نمی کند.۵یگانه کارکرد او خنثی کردن موارد مشکوک و در نتیجه منجر به یقین است.۶افراد خاص کاملاً آرام هستند، زیرا در آنها شکی نیست.۷آنها سوالی را مطرح نمی کنند، زیرا هیچ چیز مشکوکی به ذهنشان نمی رسد.۸این آنها را در آرامش کامل نگه می دارد، زیرا این چیزی است که آنها با دانستن اینکه چه هستند به اشتراک می گذارند.