خداوند پدر من است و فرزندش به او عشق میورزد.
د_۲۲۵_۱
W-225.1
۱پدر، من باید عشق تو را به خودم، به تو باز گردانم، زیرا دادن و دریافت کردن یکی هستند، و تو تمامی عشقت را به من ارزانی داشتهای.۲من باید آن را باز گردانم، زیرا در آگاهی کامل میخواهم که از آن من باشد، در ذهنم شعلهور
باشد و آن را در نور مهربانش نگاه دارد، مصون، محبوب، با ترس در پشت سر و تنها صلح در پیش رو.۳چقدر آن راه که فرزند دلبندت را به سوی تو هدایت میکند، ساکن است؟
د_۲۲۵_۲
W-225.2
۱برادر، ما آن سکون را اینک مییابیم.۲مسیر باز است.۳اینک ما آن را با هم در صلح دنبال میکنیم.۴تو دستت را به من رساندهای، و من هرگز ترکت نخواهم کرد.۵ما یکی هستیم، و فقط این یگانگی را میطلبیم، همچنان که این چند گام نهایی را به انجام میرسانیم که سفری را پایان میدهند که آغاز نشده بود.
