
دوره
دورهای در معجزات | ۵ خرداد ۱۴۰۳
۵ خرداد ۱۴۰۳
دورهای در معجزات
هیچ مجازاتی هرگز از فرزند خداوند خواسته نمیشود مگر توسط خودش و از خودش.هر فرصتی که برای شفا دادن به او داده میشود فرصت دیگری است تا تاریکی را با نور و ترس را با عشق جایگزین کند.اگر از آن امتناع کند، خود را به تاریکی میبندد، زیرا انتخاب نکرد که برادرش را آزاد کند و با او وارد نور شود.او با دادن قدرت به هیچچیز، فرصت سرورآمیز یادگیری اینکه هیچ چیز قدرتی ندارد را دور میاندازد.و با باطل نکردن تاریکی، از تاریکی و نور هراسان شد.سرور آموختن اینکه تاریکی هیچ قدرتی بر فرزند خداوند ندارد، درس شادمانهای است که روحالقدس آموزش میدهد، و از تو میخواهد که با او آموزش دهی.این سرور او است که آن را آموزش دهد، همانگونه که از آن تو خواهد بود.
دورهای در معجزات | ۴ خرداد ۱۴۰۳
۴ خرداد ۱۴۰۳
دورهای در معجزات
معجزه به تو میآموزد که بیگناهی، آزادی و سرور را انتخاب کردهای.این یک علت نیست، بلکه یک معلول است.این نتیجهٔ طبیعی انتخاب درست است، که بر شادمانی تو گواهی میدهد، شادمانیای که از انتخاب برای رهایی از احساس گناه به دست میآید.هر کسی که به او شفا میدهی آن را برمیگرداند.هر کسی که به او حمله میکنی، آن را نگه میدارد و آن را با نگه داشتنش در مقابل تو گرامی میدارد.این که آیا او این کار را انجام دهد یا نه، تفاوتی نخواهد داشت؛ تو خواهی پنداشت که او این کار را انجام میدهد.تقدیم آنچه که نمیخواهی بدون این مجازات ناممکن است.بهای دادن، دریافت کردن است.آن یا مجازاتی است که از آن رنج میبری، یا خرید شادمانهٔ گنجی برای گرامی داشتن است.
دورهای در معجزات | ۲ خرداد ۱۴۰۳
۲ خرداد ۱۴۰۳
دورهای در معجزات
هر روز، هر ساعت و دقیقه، حتی هر ثانیه، تو در حال تصمیمگیری میان مصلوب شدن و رستاخیز هستی؛ میان نفس و روحالقدس.نفس انتخاب برای احساس گناه است؛ روحالقدس انتخاب برای بیگناهی است.قدرت تصمیمگیری همهٔ آن چیزی است که از آن تو است.آنچه که میان آنها میتوانی تصمیم بگیری ثابت است، زیرا هیچ گزینهای جز حقیقت و وهم وجود ندارد.و هیچ اشتراکی میان آنها وجود ندارد، زیرا آنها ضدهایی هستند که سازشپذیر نیستند و نمیتوانند هر دو حقیقی باشند.تو یا گناهکاری یا بیگناه، یا در بندی یا آزاد، یا ناشادمانی یا شادمان.
دورهای در معجزات | ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دورهای در معجزات
هیچ سازشی وجود ندارد که تو بتوانی با احساس گناه انجام دهی، و از دردی بگریزی که تنها بیگناهی آن را تسکین میدهد.یادگیری در اینجا زندگی کردن است، همانگونه که آفریدن در بهشت بودن است.هر زمان که به نظر میرسد درد احساس گناه تو را جذب میکند، به یاد داشته باش که با تسلیم شدن به آن، مخالف شادمانی خودت تصمیم میگیری، و نخواهی آموخت که چگونه شادمان باشی.بنابراین، با ملایمت، اما با اطمینان زاده شده از عشق خداوند و فرزندش، به خودت بگو:
آنچه را که تجربه میکنم آشکار خواهم ساخت.اگر من بیگناه هستم، هیچ ترسی ندارم.من تصمیم میگیرم که به پذیرش تاوان شهادت بدهم، نه به رد کردنش.من بیگناهی خودم را با آشکار ساختن و تسهیم آن میپذیرم.بگذار برای فرزند خداوند از طرف پدرش صلح بیاورم.
دورهای در معجزات | ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دورهای در معجزات
شاید تو عادت کردهای که از بیگناهی صرفاً برای خنثیسازی درد احساس گناه استفاده کنی، و آن را به خودی خود دارای ارزش تلقی نکنی.تو باور داری که احساس گناه و بیگناهی هر دو دارای ارزش هستند، و هر کدام نشان دهندهٔ گریز از چیزی است که دیگری به تو ارائه نمیدهد.تو هیچ کدام را به تنهایی نمیخواهی، زیرا بدون هر دو خودت را کامل و در نتیجه شادمان نمیبینی.با این حال تو تنها در بیگناهیات کامل هستی، و تنها در بیگناهیات میتوانی شادمان باشی.اینجا هیچ تعارضی وجود ندارد.آرزوی احساس گناه به هر روشی، به هر شکلی، باعث از دست رفتن قدر ارزش بیگناهیات میشود، و آن را از بینایی تو دور میکند.