دوره
دورهای در معجزات | ۱۷ بهمن ۱۴۰۲
۱۷ بهمن ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
چرا بدن باید برای تو معنایی داشته باشد؟مطمئناً آنچه که از آن ساخته شده است گرانبها نیست.و همانگونه که مطمئناً هیچ احساسی ندارد.آن، احساساتی را که میخواهی به تو منتقل میکند.بدن مانند هر وسیلهٔ ارتباطی پیامهایی را که به آن داده میشود دریافت و ارسال میکند.هیچ احساسی برای آنها ندارد.تمام احساسی که در آنها سرمایهگذاری میشود توسط ارسالکننده و دریافتکننده به آنها داده میشود.نفس و روحالقدس هر دو این را تشخیص میدهند، و هر دو نیز تشخیص میدهند که در اینجا ارسالکننده و دریافتکننده یکسان هستند.روحالقدس این را با سرور به تو میگوید.نفس آن را پنهان میکند، زیرا میخواهد تو را از آن ناآگاه نگه دارد.چه کسی پیامهای نفرت و حمله میفرستاد اگر درمییافت که آنها را برای خودش میفرستد؟چه کسی خودش را متهم، مقصر و محکوم میکرد؟
دورهای در معجزات | ۱۵ بهمن ۱۴۰۲
۱۵ بهمن ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
آیا این اجتنابناپذیر نیست؟تحت فرمان ترس، بدن به دنبال احساس گناه خواهد رفت، در حالی که به ارباب خود خدمت میکند، اربابی که جاذبهاش به احساس گناه تمام وهم وجودش را حفظ میکند.پس، این جاذبهٔ درد است.تحت حاکمیت این ادراک، بدن خدمتگزار درد میشود، در حالی که آن را بر حسب وظیفه جستجو میکند و از این ایده که درد لذت است اطاعت میکند.این ایده است که زیربنای تمام سرمایهگذاری سنگین نفس در بدن است.و این رابطهٔ نامعقول است که آن را پنهان نگه میدارد، و در عین حال از آن تغذیه میکند.آن به تو میآموزد که لذت بدن شادی است.با این حال با خودش زمزمه میکند: «آن مرگ است.»
دورهای در معجزات | ۱۴ بهمن ۱۴۰۲
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
ناممکن است که از طریق بدن به دنبال لذت باشی و درد را نیابی.ضروری است که این رابطه درک شود، زیرا این رابطهای است که نفس آن را مدرک گناه میداند.این براستی اصلاً مجازاتگرانه نیست.این تنها نتیجه اجتنابناپذیر برابر دانستن خودت با بدن است، که دعوتی برای درد است.زیرا ترس را دعوت میکند تا وارد شود و هدف تو شود.جاذبهٔ احساس گناه قطعاً با آن وارد میشود، و هر آنچه که ترس، بدن را به آن سوق میدهد در نتیجه دردناک است.آن درد همهٔ اوهام را تسهیم خواهد کرد، و وهم لذت با درد یکسان خواهد بود.
دورهای در معجزات | ۱۲ بهمن ۱۴۰۲
۱۲ بهمن ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
تاریکی فقدان نور است همانگونه که گناه فقدان عشق است.آن هیچ ویژگیهای یکتایی از خودش ندارد.آن نمونهای از باور به «کمبود» است، که تنها خطا از آن میتواند حاصل شود.حقیقت همیشه فراوان است.کسانی که ادراک و تصدیق میکنند که همه چیز دارند، هیچگونه نیازی ندارند.هدف تاوان بازگرداندن همه چیز به تو است؛ یا به عبارت دیگر، بازگرداندن آن به آگاهی تو.زمانی که آفریده شدی همه چیز به تو داده شد، درست مانند همه.
دورهای در معجزات | ۹ بهمن ۱۴۰۲
۹ بهمن ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
هدایا از طریق بدنها ساخته نمیشوند، اگر حقیقتاً داده و دریافت شوند.زیرا بدنها نه میتوانند تقدیم کنند و نه بپذیرند؛ نه میتوانند عرضه کنند و نه بگیرند.تنها ذهن میتواند ارزیابی کند، و تنها ذهن تصمیم میگیرد که چه چیزی را میخواهد دریافت کند و بدهد.و هر هدیهای که تقدیم میکند به آنچه میخواهد بستگی دارد.خانهٔ برگزیدهاش را با نهایت دقت میآراید، و آن را برای دریافت هدایایی که میخواهد آماده میکند با تقدیم کردن آنها به کسانی که به خانهٔ برگزیدهاش میآیند، یا کسانی که آنها را به آن جذب میکند.و در آنجا هدایای خود را مبادله خواهند کرد، در حالی که آنچه را که ذهنهایشان شایستهٔ خود قضاوت میکنند، تقدیم و دریافت میکنند.