
دوره
دورهای در معجزات | ۱۶ اسفند ۱۴۰۲
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
این یک دوره در پرورش ذهن است.همهٔ یادگیریها تاحدی مستلزم توجه و مطالعه هستند.برخی از بخشهای بعدی دوره به قدری بر این بخشهای پیشین تکیه دارند که مطالعهٔ دقیق آنها لازم است.همچنین برای آمادهسازی به آنها نیاز خواهی داشت.در غیر این صورت، تو ممکن است از آنچه در راه است به قدری بترسی که نتوانی از آن استفادهٔ سازنده بکنی.با این حال، با مطالعهٔ این بخشهای پیشین، آغاز به مشاهدهٔ برخی از مفاهیم خواهی کرد که بعداً تقویت خواهند شد.
دورهای در معجزات | ۱۴ اسفند ۱۴۰۲
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
اما اینک زمان آن است.از تو خواسته نشده است که خودت نقشهٔ رستگاری را به انجام رسانی زیرا، همانگونه که پیشتر به تو گفتم، چاره نمیتواند ساختهٔ تو باشد.خود خداوند برای هر چیزی که تو ساختی که با ارادهٔ مقدس او مطابقت ندارد، تصحیح کامل را به تو داد.من نقشهٔ او را کاملاً برای تو روشن میکنم، و همچنین به تو از نقش تو در آن، و اینکه چقدر ضروری است که آن به انجام برسد خواهم گفت.خداوند از «قربانی دادن» فرزندانش که باور دارند بر او گم شدهاند میگرید.
دورهای در معجزات | ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
چرا باید به فراخوانهای بیپایان نامعقول که میپنداری بر تو انجام میشوند گوش دهی، در حالی که میتوانی بدانی که آوای برای خداوند در توست؟خداوند روح خود را به تو سپرد، و میخواهد که روح خود را به او بسپاری.او اراده میکند آن را در صلح کامل حفظ کند، زیرا تو با او دارای یک ذهن و روح هستی.مستثنی کردن خودت از تاوان، آخرین تلاش نفس برای دفاع از وجود خودش است.آن، هم نیاز نفس به جدا شدن، و هم تمایل تو برای جانبداری از جدایی آن را بازتاب میدهد.این تمایل به این معنی است که تو نمیخواهی شفا یابی.
دورهای در معجزات | ۱۱ اسفند ۱۴۰۲
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
شفادهندگان بسیاری بودهاند که خود را شفا ندادند.آنها کوهها را با ایمان خود جابجا نکردهاند زیرا ایمان آنها کامل نبود.برخی از آنها گهگاه بیماران را شفا دادهاند، اما مردگان را زنده نکردهاند.تا زمانی که شفا دهنده خود را شفا ندهد، نمیتواند باور کند که هیچ ترتیبی از نظر دشواری در معجزات وجود ندارد.او نیاموخته است که هر ذهنی که خداوند آفریده است به همان اندازه شایسته شفا یافتن است زیرا خداوند آن را کامل آفریده است.صرفاً از تو خواسته شده است که ذهن را همانگونه که خداوند آن را آفرید به او بازگردانی.او تنها آنچه را که داده است از تو میخواهد، با دانستن اینکه این دادن تو را شفا خواهد داد.عقلانیت تمامیت است، و عقلانیت برادرانت از آن تو است.
دورهای در معجزات | ۱۰ اسفند ۱۴۰۲
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
آیا تو واقعاً باور داری که میتوانی صدایی را بسازی که آوای خداوند را خاموش کند؟آیا واقعاً باور داری که میتوانی یک نظام فکری ابداع کنی که بتواند تو را از او جدا کند؟آیا واقعاً باور داری که میتوانی بهتر از او برای امنیت و سرور خود نقشه بکشی؟تو نه نیاز داری که مواظب باشی و نه بیتوجه؛ صرفاً نیاز داری که نگرانیهای خود را به او بسپاری زیرا او از تو مواظبت میکند.تو تحت مواظبت او هستی زیرا او به تو عشق میورزد.آوای او همیشه به تو یادآوری میکند که به خاطر مواظبت او همهٔ امیدواری از آن تو است.تو نمیتوانی انتخاب کنی که از مواظبت او بگریزی زیرا این ارادهٔ او نیست، اما میتوانی انتخاب کنی تا مواظبت او را بپذیری و از قدرت بیپایان مواظبت او برای همهٔ کسانی که او آنها را با آن آفریده است استفاده کنی.