دوره

دوره‌ای در معجزات | ۲ دی ۱۴۰۲

۲ دی ۱۴۰۲
دوره‌ای در معجزات
به یاد داشته باش که روح‌القدس بدن را تنها به عنوان یک وسیلهٔ ارتباطی تفسیر می‌کند.از آنجایی که حلقهٔ ارتباطی میان خداوند و فرزندان جدا شدهٔ او است، روح‌القدس هر آنچه که تو ساخته‌ای را در پرتو آنچه او هست تفسیر می‌کند.نفس از طریق بدن جدا می‌کند.روح‌القدس از طریق آن به دیگران دست می‌یابد.تو برادران خود را آن گونه که روح‌القدس می‌بیند ادراک نمی‌کنی، زیرا بدن‌ها را صرفاً وسیله‌ای برای پیوند ذهن‌ها و متحد کردن آن‌ها با ذهن تو و ذهن من نمی‌دانی.این تفسیر از بدن نظر تو را در مورد ارزش آن کاملاً تغییر خواهد داد.آن به خودی خود هیچ ارزشی ندارد.
(م_۸_۷_۲∶۱-۷)

دوره‌ای در معجزات | ۳۰ آذر ۱۴۰۲

۳۰ آذر ۱۴۰۲
دوره‌ای در معجزات
دنیا به عنوان حمله‌ای به خداوند ساخته شد.آن نماد ترس است.و ترس چیست جز غیبت عشق؟بنابراین دنیا قرار بود مکانی باشد که خداوند نتواند به آن وارد شود، و جایی که فرزندش بتواند از او جدا باشد.در اینجا ادراک زاده شد، زیرا معرفت نمی‌توانست چنین پندارهای نامعقولی را ایجاد کند.اما چشمان فریب می‌دهند، و گوش‌ها نادرست می‌شنوند.اینک اشتباهات کاملا ممکن می‌گردند، زیرا یقین از دست رفته است.
(د_ب۲_۳_۲∶۱-۷)

دوره‌ای در معجزات | ۲۹ آذر ۱۴۰۲

۲۹ آذر ۱۴۰۲
دوره‌ای در معجزات
خداوند نمی‌بخشد زیرا او هرگز محکوم نکرده است.و پیش از نیاز به بخشایش باید محکومیت وجود داشته باشد.بخشایش نیاز بزرگ این دنیا است، اما تنها به این دلیل که این یک دنیای اوهام است.کسانی که می‌بخشند به این ترتیب خود را از اوهام رها می‌کنند، در حالی که کسانی که از بخشایش سر باز می‌زنند، خود را به آن‌ها پایبند می‌کنند.همان‌گونه که تو تنها خودت را محکوم می‌کنی، همان‌گونه نیز تنها خودت را می‌بخشی.
اما گرچه خداوند نمی‌بخشد، باز عشق او بنیان بخشایش است.ترس محکوم می‌کند و عشق می‌بخشاید.بدین ترتیب بخشایش آنچه را که ترس تولید کرده خنثی می‌کند، و ذهن را به آگاهی از خداوند بازمی‌گرداند.به همین دلیل، می‌توان بخشایش را حقیقتاً رستگاری خواند.این وسیله‌ای است که اوهام توسط آن ناپدید می‌شوند.
(د_۴۶_۱∶۱-۲∶۵)

دوره‌ای در معجزات | ۲۸ آذر ۱۴۰۲

۲۸ آذر ۱۴۰۲
دوره‌ای در معجزات
نقش خود را درون جهان ببین!خداوندگار عشق و زندگی، تمام رستگاری از بدبختی جهنم را به هر بخشی از آفرینش حقیقی سپرده است.و به هر کدام اجازه داده تا فیض، یک منجی برای مقدسانی باشد که بطور ویژه به مراقبت او سپرده شده‌اند.و این را زمانی می‌آموزد که ابتدا به یک برادر، همانگونه که به خودش می‌نگرد نگاه کند، و آینهٔ خود را در او ببیند.به این ترتیب مفهوم خودش کنار گذاشته می‌شود، زیرا هیچ چیزی میان بینایی‌اش و آنچه به آن می‌نگرد، قرار نمی‌گیرد تا آنچه مشاهده می‌کند را قضاوت کند.و در این تنها رؤیت، او چهرهٔ مسیحا را می‌بیند و می‌فهمد در حالی که این یکی را مشاهده می‌کند به همه نگاه می‌کند.زیرا آنجا که پیش‌تر تاریکی بود نور است، و اکنون پرده از بینایی او برداشته شده است.
(م_۳۱_۷_۸∶۱-۷)

دوره‌ای در معجزات | ۲۱ آذر ۱۴۰۲

۲۱ آذر ۱۴۰۲
دوره‌ای در معجزات
روح نیازی به آموزش دیدن ندارد، اما نفس باید آموزش داده شود.یادگیری در نهایت ترسناک ادراک می‌شود زیرا منجر به تسلیم شدن، و نه نابودی، نفس به نور روح می‌شود.این همان تغییری است که نفس بی‌گمان از آن می‌ترسد، زیرا در خیرخواهی من سهیم نیست.درس من مانند درس تو بود، و چون آن را آموختم می‌توانم آن را آموزش دهم.من هرگز به نفس تو حمله نخواهم کرد، اما تلاش می‌کنم به تو بیاموزم که نظام فکری آن چگونه پدید آمد.هنگامی که آفرینش حقیقی‌ات را به تو یادآوری می‌کنم، نفسِ تو نمی‌تواند جز با ترس پاسخ دهد.
(م_۴_۱_۳∶۱-۶)
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.