«دورهای در معجزات» چگونه پدید آمد؟
۲۸ دی ۱۳۹۹
دورهای در معجزات
دورهای در معجزات با تصمیم ناگهانی دو تن برای به هم پیوستن در یک هدف مشترک آغاز شد.نام آنها هِلِن شاکمن و بیل تدفورد بود که استادان روانشناسی درمانی در کالج پزشکان و جرّاحان دانشگاه کلمبیای نیویورک بودند.اهمیتی ندارد که آنها چه کسانی بودند، جز اینکه داستان آنها نشان دهنده این است که با خداوند همه چیز امکانپذیر است.آنها به هیچ روی انسانهای معنوی نبودند.رابطه آنها با هم دشوار و اغلب پرتنش بود، و شأن و مقبولیّت فردی و شغلی برایشان اهمیت داشت.در کل، آنها سرمایهگذاری قابل توجهی در ارزشهای دنیوی داشتند.زندگی آنها به سختی با آنچه که مورد تأیید دورهای در معجزات است،همخوانی داشت.هِلِن، کسی که دورهای در معجزات را دریافت کرد، خود را اینگونه توصیف میکند:
«روانشناس،مدرس،محافظهکار در تئوری و منکر خداوند در باور، من در یک جایگاه معتبر و بسیار بالای علمی مشغول بکار بودم.و آنگاه چیزهایی اتفاق افتاد که آغازگر زنجیرهای از رخدادهایی بود که هرگز نمیتوانستم پیش بینی کنم.رئیس دپارتمان من بطور غیرمنتظرهای اعلام کرد که از احساسات خشمآلود و پرخاشگرانهای که روش و رفتار ما منعکس میکرد، خسته است و چنین نتیجهگیری کرد که باید راه دیگری باشد.درست بهنگام، من پذیرفتم که در یافتن آن راه دیگر او را یاری کنم.روشن است که این دوره، آن راه دیگر است.»
اگر چه قصد آنها جدی بود ولی دشواری بزرگی برای آغاز کردن اقدام مشترک خود داشتند.اما آنها به روحالقدس «اندک ارادهمندی» را نشان داده بودند، و همانگونه که دورهای در معجزات بارها تاکید میکند، این برای روحالقدس کافیست تا او را قادر سازد تا هر وضعیّتی را برای اهداف خود بکار گیرد و توان خود را برای آن فراهم کند.
ادامه شرح حال توسط هِلِن:
«پیش از آغاز واقعی نوشتن، سه ماه تکان دهنده گذشت، که در مدت آن بیل پیشنهاد کرد که رؤیاهای بسیار نمادین خود و توصیف تصویرهای غریبی را که بر من نمایان میشدند، را بنویسم.اگرچه تا آن زمان من با آن رخدادهای غیرمنتظره خو گرفته بودم، ولی هنگامی که نوشتم «این دورهای در معجزات است» باز هم بسیار غافلگیر شدم.آن جمله مقدّمه من بر آن آوای قدسی بود.آوایی که صدایی تولید نمیکرد ولی به نظر میرسید که در حال دادن یک املای سریع و درونی به من بود، که آن را در دفترچه یادداشت خود نوشتم.این نوشتن هرگز خودکار نبود.ممکن بود در هر زمان متوقف شود و آنگاه دوباره از سرگرفته شود.آن وضعیت برای من بسیار ناخوشایند بود، ولی هرگز بطور جدّی متوقف نشدم.گویی به نوعی یک وظیفه ویژه داشتم که در جایی پذیرفته بودم آن را کامل کنم.آن نمایانگر یک اقدام و همکاری واقعی بین من و بیل بود، و من مطمئن هستم که بخش زیادی از بزرگی و اهمیت کار در آن همکاری نهفته است.من آنچه را که آن آوای قدسی میگفت، مینوشتم و روز بعد آن را برای بیل میخواندم و او آن را بر اساس املای من تایپ میکرد.از نظر من او نیز وظیفهی ویژهی خود را داشت.بدون تشویق و حمایت او من هرگز نمیتوانستم وظیفهی خود را به انجام رسانم.تمام فرایند هفت سال طول کشید.ابتدا «متن» بوجود آمد، سپس «درسنامه برای دانشآموزان» و سرانجام «کتاب راهنمای آموزگاران» پدید آمد.تنها تغییرات بسیار اندکی انجام شده است.عنوان های فصلها و عنوانهای فرعی در متن وارد شدهاند، و برخی از مرجعهای شخصی که در آغاز رخ دادند، حذف شدهاند.به جز این موارد، مطلب اساساً بدون تغییر است.
نام کسانی که با همکاری هم این دوره را ضبط و نگاشتند بر روی جلد دوره ظاهر نمیشود، زیرا این دوره میتواند و باید مستقل و با تکیه بر خود بماند.مقصود آن تبدیل شدن به زمینهای برای ایجاد یک آیین مذهبی دیگر نیست.یگانه هدف آن فراهم کردن راهی است که در آن برخی از مردم خواهند توانست آموزگار درونی خود را بیابند.»
«دورهای در معجزات» چیست؟
۲۸ دی ۱۳۹۹
دورهای در معجزات
همانگونه که عنوان آن بیان میکند، این دوره به طور کلی به عنوان یک ابزار آموزشی آراسته شده است.این دوره شامل سه کتاب است: یک متن ۶۶۹ صفحهای، یک درسنامه برای دانش آموزان که ۴۸۸ صفحه است، و یک راهنمای آموزگاران که ۹۲ صفحه است.ترتیب استفادهی دانشآموزان از این کتابها ، و روشی که آنها این کتابها را مطالعه میکنند، به نیازهای خاص و ترجیهات آنها بستگی دارد.
برنامهی آموزشی که این دوره پیشنهاد میدهد، به دقت اندیشیده شده، و گام به گام، در هر دو سطح نظری و عملی توضیح داده شده است.این دوره بر کاربرد عملی به جای نظریهپردازی و تجربه کردن به جای الهیات تاکید دارد.بطور ویژه بیان میکند که «یک الهیات واحد جهانی غیرممکن است، ولی یک تجربه واحد جهانی نه تنها امکانپذیر است بلکه ضروری نیز هست» ( راهنمای آموزگاران، صفحه ۷۷).اگرچه این دارای بیان مسیحی است ولی به زمینههای معنوی جهانی میپردازد.این دوره تاکید میکند که تنها یک نسخه از برنامه آموزشی جهانی است.نسخههای بسیارِ دیگری هم وجود دارند، که این دوره تنها از نظر شکل ظاهری با آنها فرق دارد.در پایان همهی آنها به خداوند ختم میشوند.
کتاب متن عمدتاً نظری است، و مفاهیمی را که سیستم فکری این دوره بر آنها بنا نهاده شده است را ارائه میکند.ایده های آن دربردارنده بنیانهایی برای درسهای درسنامه است.بدون کاربرد عملی درسهایی که درسنامه فراهم میکند، کتاب متن بیشتر در حدّ یک سری ایدههای گنگ باقی خواهد ماند، که به سختی برای دستیابی به هدف این دوره که وارونه کردن سیستم فکری است، کفایت میکند.
درسنامه شامل ۳۶۵ درس است که هر کدام برای یک روز از ۳۶۵ روز سال است.در عین حال الزامی وجود ندارد که حتما درسها در بازه زمانی یک سال انجام شوند، یک نفر ممکن است بخواهد بیشتر از یک روز را با یک درس خاص که برایش خوشآیند است، بماند.تنها الزامی که توصیه شده، این است که بیشتر از یک درس در روز نباید انجام شود.طبیعت عملگرای درسنامه در مقدمهای که برای درسها دارد، برجسته شده است، که به جای سرسپردگی و تعهد پیشاپیش به یک هدف معنوی، بر تجربه کردن از طریق عمل نمودن تاکید میکند:
باور کردن برخی از ایدههایی که این درسنامه معرفی میکند، برای تو سخت است، و برخی دیگر ممکن است کاملا تکان دهنده به نظر برسند.این اهمیت ندارد.صرفا از تو خواسته شده است که آنها را همانگونه که راهنمایی میشوی، به کار ببری.به هیچ روی از تو خواسته نشده که آنها را قضاوت کنی.فقط از تو خواسته شده که آنها را بکار ببری.آنچه که به آنها برای تو معنا میدهد، به کار بردن آنها است که به تو نشان خواهد داد آنها درست هستند.
تنها این را به یاد داشته باش؛ نیازی نیست این ایدهها را باور بکنی، نیازی نیست آنها را بپذیری، و حتی نیازی نیست از آنها استقبال کنی.ممکن است در برابر برخی از آنها فعالانه مقاومت کنی.هیچکدام از اینها اهمیّت ندارد، یا از تاثیرگذاری آنها نخواهد کاست.امّا به خود اجازه نده که در بکار بردن ایدههایی که درسنامه در بر دارد، استثنا قائل شوی، و واکنش تو به آن ایدهها هرچه باشد، آنها را به کار ببر.چیزی بیش از این مورد نیاز نیست. (درسنامه، صفحه ۲ )
سرانجام، کتابچه راهنمای آموزگاران، که به شکل پرسش و پاسخ نوشته شده است، برای پرسشهایی که یک دانشآموز به احتمال فراوان ممکن است بپرسد، پاسخ فراهم میکند.همچنین شامل روشنگری برای شماری از اصطلاحات بکار رفته در دوره میشود، که آنها را در چهارچوب نظری کتاب متن، توضیح میدهد.
این دوره ادعا ندارد که نهایت است، همچنین مقصود از درسهای درسنامه به کمال رساندن آموختههای دانشآموز نیست.در پایان، خواننده به دست آموزگار درونیاش سپرده میشود، آموزگاری که همهی یادگیریهای بعدی را آنچنان که مناسب بداند هدایت خواهد کرد.با اینکه این دوره دید وسیع و فراگیر دارد، حقیقت نمیتواند به هیچ شکل نهایی محدود شود، همانگونه که در بیان پایانی درسنامه به روشنی تشخیص داده شده است:
این دوره یک آغاز است، نه پایان...درسهای خاص دیگری اختصاص داده نشده است، زیرا به درسهای دیگری نیاز نیست.از این پس، آوای خداوند را بشنو...او کوششهای تو را هدایت خواهد کرد، به تو خواهد گفت دقیقاً چه باید بکنی؛ چگونه ذهن خود را هدایت کنی، و چه زمانی در سکوت بسوی او بیایی، و از او مسیر اطمینانبخش و کلام استوارش را بخواهی. (درسنامه، صفحه ۴۸۷)