ک_۱۸_۱
M-18.1
۱تصحیح ماهیت پایدار - و فقط این اصلاح واقعی است - تا زمانی که معلم خدا دست از اشتباه گرفتن تفسیر با واقعیت و یا توهم با حقیقت نکند، نمی توان انجام داد.۲اگر با دانش آموز خود در مورد یک فکر جادویی بحث کند، به آن حمله کند، سعی کند خطای آن را ثابت کند یا نادرستی آن را نشان دهد، فقط شاهد واقعیت آن است.۳پس افسردگی اجتناب ناپذیر است، زیرا او هم به شاگردش و هم به خودش «اثبات کرده است» که وظیفه آنها فرار از واقعیت است.۴و این فقط می تواند غیرممکن باشد.۵واقعیت تغییر ناپذیر است.۶افکار جادویی توهم هستند.۷در غیر این صورت رستگاری تنها همان رویای دیرینه غیرممکن خواهد بود، اما به شکل دیگری.۸با این حال رویای رستگاری محتوای جدیدی دارد.۹این تفاوت به تنهایی در شکل نیست.
ک_۱۸_۲
M-18.2
۱درس اصلی معلمان خدا این است که یاد بگیرند چگونه به افکار جادویی کاملاً بدون خشم واکنش نشان دهند.۲فقط از این طریق می توانند حقیقت را در مورد خود اعلام کنند.۳از طریق آنها، روح القدس اکنون می تواند از واقعیت پسر خدا صحبت کند.۴اکنون او میتواند بیگناهی را به جهان یادآوری کند، وضعیت واحد تغییرناپذیر و تغییرناپذیر همه آنچه خدا آفریده است.۵اکنون او می تواند کلام خدا را به گوش شنونده بگوید، و رؤیای مسیح را به چشمانی که می بینند برساند.۶اکنون او آزاد است که به همه اذهان حقیقت آنچه را که هستند بیاموزد، بنابراین آنها با خوشحالی به سوی او بازگردانده خواهند شد.۷و اکنون گناه بخشیده شده است و در نظر او و کلام خدا کاملاً نادیده گرفته شده است.
ک_۱۸_۳
M-18.3
۱خشم تنها فریاد میزند: «احساس گناه واقعی است!» واقعیت محو میشود هنگامی که این باور نامعقول به جای کلام خداوند پذیرفته میشود.۲چشمان بدن اکنون «میبینند»؛ و تنها گوشهای آن میتوانند «بشنوند.»۳فضای اندک و نَفَس ناچیز آن معیار سنجش واقعیت میشود.۴و حقیقت کمرنگ و بیمعنی میشود.۵تصحیح، یک پاسخ برای همهٔ اینها، و برای دنیایی که بر این اساس استوار است، دارد:
۶تو تنها تفسیر را با حقیقت اشتباه گرفتهای.
۷و تو در اشتباهی.
۸اما یک اشتباه یک گناه نیست، و نه نیز واقعیت با اشتباهات تو از تخت خود به زیر کشیده نشده است.
۹خداوند برای همیشه فرمانروایی میکند، و تنها قوانین او بر تو و بر دنیا حاکم است.
۱۰عشق او تنها چیزی است که وجود دارد.
۱۱ترس وهم است، زیرا تو مانند او هستی.
ک_۱۸_۴
M-18.4
۱بنابراین، برای شفا دادن، برای معلم خدا ضروری است که بگذارد همه اشتباهات خودش اصلاح شود.۲اگر هنگام پاسخ دادن به کسی، حتی خفیفترین نشانهای از عصبانیت را در خود احساس کرد، بگذارید فوراً متوجه شود که تعبیری کرده است که درست نیست.۳سپس به راهنمای ابدی خود روی آورد و او قضاوت کند که چه پاسخی باید داشته باشد.۴او نیز شفا یافت و در شفای او مردمک چشمش نیز با او شفا یافت.۵تنها مسئولیت معلم خدا این است که کفاره را برای خود بپذیرد.۶کفاره به معنای اصلاح یا رفع خطاهاست.۷وقتی این امر محقق شد، معلم خدا طبق تعریف معجزه گر می شود.۸گناهانش بخشیده شده است و دیگر خود را محکوم نمی کند.۹پس چگونه می تواند کسی را محکوم کند؟۱۰و چه کسی وجود دارد که بخشش او نتواند او را شفا دهد؟