م_۱_۴_۱
T-1.IV.1
۱فرار از تاریکی شامل دو مرحله است: نخست، تشخیص این که تاریکی نمیتواند پنهان شود.۲این گام معمولاً ترس را به همراه دارد.۳دوم، تشخیص اینکه چیزی وجود ندارد که بخواهی پنهانش کنی حتی اگر بتوانی.۴این گام فرار از ترس را به ارمغان میآورد.۵هنگامی که مایل به پنهان کردن هیچ چیزی نباشی، نه تنها مایل به ورود به ارتباط خواهی بود، بلکه صلح و شادی را نیز خواهی فهمید.
م_۱_۴_۲
T-1.IV.2
۱قداست را هرگز نمیتوان واقعاً در تاریکی پنهان کرد، اما میتوانی خودت را در مورد آن فریب دهی.۲این فریب تو را هراسان میکند، زیرا در دل خود متوجه میشوی که این یک فریب است، و تلاش بسیاری برای اثبات واقعیت آن انجام میدهی.۳معجزه واقعیت را در جایی قرار میدهد که به آن تعلق دارد.۴واقعیت تنها به روح تعلق دارد، و معجزه تنها حقیقت را تصدیق میکند.۵اینگونه آن، اوهام در مورد خودت را از میان میبرد و تو را در پیوستگی با خودت و خداوند قرار میدهد.۶معجزه با قرار دادن ذهن در خدمت روحالقدس به تاوان میپیوندد.۷این کار عملکرد صحیح ذهن را برقرار میسازد و خطاهای آن را که صرفاً کمبود عشق است، اصلاح میکند.۸ذهن تو میتواند توسط اوهام تسخیر شود، اما روح برای همیشه آزاد است.۹اگر ذهنی بدون عشق ادراک کند، پوستهای خالی را ادراک میکند و از روح درون ناآگاه است.۱۰اما تاوان روح را به جایگاه مناسب خود باز میگرداند.۱۱ذهنی که به روح خدمت میکند آسیبناپذیر است.
م_۱_۴_۳
T-1.IV.3
۱تاریکی فقدان نور است همانگونه که گناه فقدان عشق است.۲آن هیچ ویژگیهای یکتایی از خودش ندارد.۳آن نمونهای از باور به «کمبود» است، که تنها خطا از آن میتواند حاصل شود.۴حقیقت همیشه فراوان است.۵کسانی که ادراک و تصدیق میکنند که همه چیز دارند، هیچگونه نیازی ندارند.۶هدف تاوان بازگرداندن همه چیز به تو است؛ یا به عبارت دیگر، بازگرداندن آن به آگاهی تو.۷زمانی که آفریده شدی همه چیز به تو داده شد، درست مانند همه.
م_۱_۴_۴
T-1.IV.4
۱پوچی ناشی از ترس باید با بخشایش جایگزین شود.۲این همان معنایی است که کتاب مقدس از «مرگ وجود ندارد» میدهد، و این که چگونه من توانستم نشان دهم که مرگ وجود ندارد.۳من آمدم تا قانون را با دوباره تفسیر کردن آن به انجام رسانم.۴خود قانون، اگر به درستی درک شود، تنها حفاظت را عرضه میکند.۵کسانی که هنوز ذهنیت خود را تغییر ندادهاند هستند که مفهوم «آتش جهنم» را وارد آن کردند.۶من به تو اطمینان میدهم که برای هر کسی که به من اجازه دهد، و تا اندازهای که او اجازه دهد گواهی خواهم داد.۷گواهی دادن تو باور تو را نشان میدهد، و اینگونه آن را تقویت میکند.۸کسانی که برای من گواهی میدهند، با معجزات خود بیان میکنند که باور به محرومیت را در ازای فراوانی کنار گذاشتهاند، فراوانی که آموختهاند که متعلق به آنهاست.