م_۱_۵_۱
T-1.V.1
۱معجزه بسیار همانند بدن است، زیرا هر دو کمک آموزشی برای تسهیل حالتی هستند که در آن غیرضروری میشوند.۲وقتی حالت اصلی ارتباط مستقیم روح بدست میآید، نه بدن و نه معجزه به هیچ هدفی خدمت نمیکنند.۳در حالی که فکر میکنی در یک بدن هستی، میتوانی بین کانالهای تجلی بیعشق و معجزهآسا یکی را انتخاب کنی.۴تو میتوانی یک پوسته خالی بسازی، اما اصلاً نمیتوانی هیچ چیزی را بیان کنی.۵تو میتوانی صبر کنی، به تاخیر بیاندازی، خودت را فلج کنی، یا خلاقیت خود را تقریباً به هیچ کاهش دهی.۶اما تو نمیتوانی آن را نابود کنی.۷تو میتوانی واسطۀ ارتباطی خود را نابود کنی، اما پتانسیل خود را نه.۸تو خودت را خلق نکردی.
م_۱_۵_۲
T-1.V.2
۱تصمیم بنیادین معجزهگر این است که بیش از حد نیاز منتظر زمان نماند.۲زمان هم میتواند تلف کند و هم تلف شود.۳بنابراین معجزهگر، عامل کنترل زمان را با خوشحالی میپذیرد.۴او تشخیص میدهد که هر فروپاشی زمان همگان را به رهایی نهایی از زمان نزدیکتر میکند، جایی که فرزند و پدر یگانه هستند.۵برابری به معنای برابری در حال حاضر نیست.۶هنگامی که همه تشخیص دهند که همه چیز را دارند، دیگر نیازی به مشارکتهای فردی در فرزندی نخواهد بود.
م_۱_۵_۳
T-1.V.3
۱هنگامی که تاوان کامل شده باشد، همۀ فرزندان خداوند در همۀ استعدادها سهیم خواهند شد.۲خداوند جزئی نیست.۳همۀ فرزندان او عشق کامل او را دارند و همۀ موهبتهای او به رایگان به همه بطور یکسان داده میشود.۴«مگر اینکه مانند کودکان خردسال شوید» به این معنی است که تا زمانی که به تمامی وابستگی کامل خود به خداوند را تشخیص ندهی، نمیتوانی قدرت واقعی فرزند را در رابطه واقعی او با پدر بدانی.۵خاص بودن فرزندان خداوند از طرد شدن نیست، بلکه از شمولیت ناشی میشود.۶همه برادران من خاص هستند.۷اگر آنها معتقدند که از چیزی محروم هستند، ادراک آنها مخدوش میشود.۸وقتی این رخ میدهد، تمامی خانواده خداوند، یا فرزندی، در روابط خود دچار اختلال میشوند.
م_۱_۵_۴
T-1.V.4
۱در نهایت، همه اعضای خانواده خداوند باید برگردند.۲معجزه او را به بازگشت فرا میخواند، زیرا او را برکت و تکریم میبخشد، حتی اگر در روحش غایب باشد.۳«خداوند مسخره نمیشود» هشدار نیست بلکه اطمینان است.۴اگر هر یک از آفریدههای او فاقد قداست باشند، خداوند مورد تمسخر قرار میگیرد.۵آفرینش کامل است، و نشانه تمامیت قداست است.۶معجزه، تأیید فرزندی است، که حالتی از کمال و فراوانی است.
م_۱_۵_۵
T-1.V.5
۱هر آنچه که حقیقی است ابدی است، و نمیتواند تغییر کند یا تغییر داده شود.۲بنابراین روح تغییرناپذیر است زیرا پیشاپیش کامل است، اما ذهن میتواند آنچه را که برای خدمت برمیگزیند انتخاب کند.۳تنها محدودیتی که برای انتخاب آن وجود دارد این است که نمیتواند به دو ارباب خدمت کند.۴اگر این کار را انجام دهد، ذهن میتواند به وسیلهای تبدیل شود که روح به وسیلهٔ آن در امتداد خط آفرینش خود میآفریند.۵اگر آزادانه این کار را انتخاب نکند، پتانسیل خلاق خود را حفظ میکند، اما خود را تحت کنترل ستمگرانه و نه اقتدارگرا قرار میدهد.۶در نتیجه زندانی میشود، زیرا چنین است دستور ستمگران.۷تغییر ذهنیت به معنای قرار دادن آن در اختیار اقتدار حقیقی است.
م_۱_۵_۶
T-1.V.6
۱معجزه نشانهای است از این که ذهن انتخاب کرده است تا توسط من در خدمت مسیحا هدایت شود.۲فراوانی مسیحا نتیجه طبیعی انتخاب پیروی از او است.۳تمام ریشههای سست باید ریشه کن شوند، زیرا آنقدر عمیق نیستند که بتوانند تو را حفاظت کنند.۴این توهم که میتوان ریشههای سست را عمیقتر کرد و در نتیجه آن را نگه داشت، یکی از تحریفهایی است که وارونهٔ قانون طلایی بر آن استوار است.۵وقتی که این زیربنای نادرست کنار گذاشته میشود، تعادل به طور موقت ناپایدار تجربه میشود.۶با این حال، هیچ چیز کمتر از یک جهت گیری وارونه پایدار نیست.۷همچنین هر چیزی که آن را وارونه نگه میدارد نمیتواند به افزایش ثبات کمک کند.