م_۳۱_۷_۱
T-31.VII.1
۱یادگیری تغییر است.۲رستگاری به دنبال استفاده از ابزاری نیست که هنوز با تفکر شما بیگانه است تا مفید باشد، و نه برای ایجاد تغییراتی که نمی توانید تشخیص دهید.۳مفاهیم تا زمانی که ادراک پابرجاست مورد نیاز است و تغییر مفاهیم وظیفه نجات است.۴زیرا باید به تضادها بپردازد، نه در حقیقت، که هیچ مخالفی ندارد و نمی تواند تغییر کند.۵در مفاهیم این جهان گناهکار «بد» هستند. "خوب"ها بی گناه هستند.۶و هیچ کس در اینجا جز مفهومی از خود ندارد که در آن "خوب" را به حساب آورد تا "بد" او را ببخشد.۷او به "خوب" در کسی اعتماد نمی کند، زیرا معتقد است که "بد" باید در پشت آن کمین کند.۸این مفهوم بر خیانت تاکید می کند و اعتماد غیرممکن می شود.۹همچنین نمی تواند تغییر کند در حالی که شما "بد" را در خود درک می کنید.
م_۳۱_۷_۲
T-31.VII.2
۱شما نمی توانید افکار "شیطانی" خود را تا زمانی که ارزش حمله را می بینید تشخیص دهید.۲گاهی اوقات آنها را درک خواهید کرد، اما آنها را بی معنی نخواهید دید.۳و بنابراین آنها به شکلی ترسناک، با محتوایی که هنوز پنهان است، می آیند تا مفهوم تاسف بار شما را از خودتان متزلزل کنند و آن را با «جنایت دیگری» سیاه کنند.۴شما نمی توانید بی گناهی خود را به خود بدهید، زیرا بیش از حد در مورد خود گیج شده اید.۵اما اگر یکی از برادران شما را کاملاً شایسته بخشش ببیند، تصور شما از خودتان کاملاً تغییر می کند.۶افکار "شیطان" شما با او بخشیده شده است، زیرا شما اجازه دادید همه آنها روی شما تأثیر نگذارند.۷دیگر تصمیم نمی گیرید که نشانه شر و گناه در او باشید.۸و همانطور که به خوبی در او اعتماد می کنی، آن را به خوبی در خودت می دهی.
م_۳۱_۷_۳
T-31.VII.3
۱از نظر مفاهیم، بنابراین شما او را بیش از یک بدن می بینید، زیرا خیر هرگز آن چیزی نیست که بدن به نظر می رسد.۲اعمال بدن از قسمت "پایین" شما و در نتیجه از او نیز نشات می گیرد.۳با تمرکز بر خوبی های او، بدن به طور فزاینده ای در دید شما پایدار می شود و در نهایت به عنوان چیزی بیشتر از سایه ای که دور خیر می چرخد دیده می شود.۴و این مفهوم شما از خودتان خواهد بود، زمانی که به جهانی فراتر از منظره ای که چشمان شما به تنهایی می توانند به شما پیشنهاد کنند، رسیده باشید.۵زیرا آنچه را که می بینید بدون کمکی که خدا به شما داده است تفسیر نمی کنید.۶و در نزد او جهان دیگری است.
م_۳۱_۷_۴
T-31.VII.4
۱شما به اندازه این دنیا در آن دنیا زندگی می کنید.۲زیرا هر دو مفاهیمی از خودتان هستند که میتوان آنها را عوض کرد، اما هرگز به طور مشترک نگهداری نمیشوند.۳تضاد بسیار بیشتر از آن چیزی است که فکر می کنید، زیرا شما این مفهوم از خودتان را دوست خواهید داشت، زیرا تنها برای شما ساخته نشده است.۴به عنوان یک هدیه برای کسی که تصور نمی شود خودتان هستید، به شما داده شده است.۵زیرا بخشش شما که به او تقدیم شد، اکنون برای هر دوی شما پذیرفته شده است.
م_۳۱_۷_۵
T-31.VII.5
۱به کسی که با شما راه می رود ایمان داشته باشید تا تصور ترسناک شما از خودتان تغییر کند.۲و به نیکی های او بنگر تا از افکار «شیطانی» خود نترسید زیرا دید شما را نسبت به او مخدوش نمی کند.۳و تمام این تغییر مستلزم این است که شما مایل باشید که این تغییر خوشحال کننده رخ دهد.۴بیش از این خواسته نمی شود.۵از طرف آن، به یاد بیاورید که مفهومی که اکنون در اختیار دارید، چه چیزی را برای شما به ارمغان آورده است و از تضاد خوشحال کننده ای که به شما ارائه شده استقبال کنید.۶دستت را دراز کن تا عطای بخشش محبت آمیز نصیب تو شود که به کسی تقدیم می کنی که نیازش همان است.۷و بگذارید مفهوم ظالمانه خود به مفهومی تبدیل شود که آرامش خدا را به ارمغان می آورد.
م_۳۱_۷_۶
T-31.VII.6
۱این مفهوم از خودتان که اکنون دارید تضمین می کند که عملکرد شما در اینجا برای همیشه ناتمام باقی می ماند و انجام نشده است.۲و بنابراین شما را به یک حس تلخ افسردگی عمیق و بیهودگی محکوم می کند.۳با این حال نیازی به رفع آن نیست، مگر اینکه بخواهید آن را از امید تغییر دور نگه دارید و آن را ثابت و پنهان در ذهن خود نگه دارید.۴در عوض آن را به کسی بدهید که تغییرات لازم را درک می کند تا اجازه دهد عملکردی را که به شما داده شده است را انجام دهد تا آرامش را برای شما به ارمغان بیاورد، تا ممکن است آرامش را ارائه دهید تا آن را از آن خود کنید.۵جایگزین هایی برای استفاده در ذهن شما وجود دارد و می توانید خود را به گونه ای دیگر ببینید.۶آیا ترجیح نمیدهید به جای اینکه بهعنوان دشمن نجات، خود را برای نجات جهان لازم بدانید؟
م_۳۱_۷_۷
T-31.VII.7
۱مفهوم خود مانند یک پوشش محافظ قرار گرفته است، یک سنگر بیصدا در مقابل حقیقت، و آن را از دید تو پنهان میکند.۲همه چیزهایی که میبینی تصویرها هستند، زیرا تو از طریق مانعی که بیناییات را کمسو میکند و رؤیت تو را تحریف میکند به آنها نگاه میکنی، به گونهای که هیچ چیز را به روشنی نمیبینی.۳نور از هر آنچه میبینی دور نگه داشته میشود.۴در بهترین حالت، برای لحظهای سایهای از آنچه فراتر است را میبینی.۵در بدترین حالت، تو تنها به تاریکی نگاه میکنی، و تصورات وحشتناکی که از افکار گناهکارانه و مفاهیم زاده شده از ترس، ناشی شدهاند را ادراک میکنی.۶و آنچه میبینی جهنم است، زیرا ترس جهنم است.۷تمام آنچه به تو داده شده است برای رهایی است؛ بینایی، رؤیت و راهنمای درونی، آنها همه تو را همراه با کسانی که به آنها عشق میورزی، و جهان را همراه با آنها به بیرون از جهنم هدایت میکنند.
م_۳۱_۷_۸
T-31.VII.8
۱نقش خود را درون جهان ببین!۲خداوندگار عشق و زندگی، تمام رستگاری از بدبختی جهنم را به هر بخشی از آفرینش حقیقی سپرده است.۳و به هر کدام این فیض را عطا کرده است که یک منجی برای مقدسانی باشد که بطور ویژه به مراقبت او سپرده شدهاند.۴و این را زمانی میآموزد که ابتدا به یک برادر، همانگونه که به خودش مینگرد نگاه کند، و آینهٔ خود را در او ببیند.۵به این ترتیب مفهوم خودش کنار گذاشته میشود، زیرا هیچ چیزی میان بیناییاش و آنچه به آن مینگرد، قرار نمیگیرد تا آنچه مشاهده میکند را قضاوت کند.۶و در این تنها رؤیت، او چهرهٔ مسیحا را میبیند و میفهمد در حالی که این یکی را مشاهده میکند به همه نگاه میکند.۷زیرا آنجا که پیشتر تاریکی بود نور است، و اکنون پرده از بینایی او برداشته شده است.
م_۳۱_۷_۹
T-31.VII.9
۱پرده روی صورت مسیح، ترس از خدا و رستگاری، و عشق به گناه و مرگ، همه نامهای متفاوتی برای یک خطا هستند. که بین تو و برادرت فاصله ای هست که توهمی از خودت از هم دور می کند و او را از تو دور می کند و تو را از او دور می کند.۲شمشیر قضاوت سلاحی است که تو به توهم خودت میدهی، تا شاید بجنگد تا فضایی را که برادرت را محبوس میکند، خالی نگه دارد.۳با این حال، در حالی که این شمشیر را در دست دارید، باید بدن را مانند خودتان درک کنید، زیرا ناگزیر از جدا شدن از دید کسی که آینه را در دست دارد، به منظره دیگری از آنچه او هست، و بنابراین آنچه شما باید باشید، جدا شوید.
م_۳۱_۷_۱۰
T-31.VII.10
۱وسوسه چیست جز آرزوی ماندن در جهنم و بدبختی؟۲و این چه چیزی می تواند ایجاد کند جز تصویری از خود که می تواند بدبخت باشد و در جهنم و عذاب بماند؟۳کسی که آموخته است برادرش را نه آن گونه ببیند که خود را نجات داده است و بدین گونه برای بقیه نجات دهنده است.۴خداوند همه را به همه واگذار کرده است، زیرا ناجی جزئی کسی است که تا حدودی نجات یابد.۵مقدسینی که خدا به شما داده تا آنها را نجات دهید، جز همه کسانی هستند که می بینید یا به آنها نگاه می کنید، بدون اینکه بدانید چه کسانی هستند. همه کسانی را که یک لحظه دیدی و فراموش کردی، و آنهایی که مدت زیادی از آن زمان می شناختی، و کسانی که هنوز خواهی دید. فراموش نشدنی و هنوز متولد نشده۶زیرا خدا پسرش را به شما داده است تا از هر عقیده ای که تا به حال داشته است نجات دهید.
م_۳۱_۷_۱۱
T-31.VII.11
۱اما در حالی که می خواهید در جهنم بمانید، چگونه می توانید نجات دهنده پسر خدا باشید؟۲چگونه می توانی قداست او را بشناسی در حالی که او را جدا از خودت می بینی؟۳زیرا تقدس از طریق چشمان مقدسی دیده می شود که به معصومیت درون می نگرند و بنابراین انتظار دارند آن را در همه جا ببینند.۴و به هر کس که می نگرند آن را فرا می خوانند تا آنچه از او انتظار دارند باشد.۵این دیدگاه منجی است. که او معصومیت خود را در هر چیزی که به آن می نگرد می بیند و نجات خود را در همه جا می بیند.۶او هیچ تصوری از خود بین چشمان آرام و باز و آنچه می بیند ندارد.۷او نور را به چیزی که به آن می نگرد می آورد تا آن را همانطور که هست ببیند.
م_۳۱_۷_۱۲
T-31.VII.12
۱وسوسه هر شکلی که به نظر می رسد، همیشه منعکس کننده آرزوی خود بودن است که نیستید.۲و از آن آرزو، مفهومی برمی خیزد، که می آموزد شما همان چیزی هستید که می خواهید باشید.۳این تصور شما از خودتان باقی خواهد ماند تا زمانی که آرزویی که پدر آن است دیگر عزیز نباشد.۴اما در حالی که آن را گرامی میداری، برادرت را به مثابه خود میبینی که تصویرش آرزوی تو را به وجود آورده است.۵زیرا دیدن می تواند نشان دهنده یک آرزو باشد، زیرا قدرتی برای ایجاد ندارد.۶با این حال، می تواند با عشق و یا با نفرت نگاه کند، فقط بسته به انتخاب ساده ای که می خواهید به آنچه می بینید بپیوندید یا خود را جدا و جدا نگه دارید.
م_۳۱_۷_۱۳
T-31.VII.13
۱رؤیای منجی به همان اندازه که نسبت به برادرت بیگناه است، به همان اندازه که از قضاوتی که در مورد خودت میشود، بیگناه است.۲اصلا گذشته ای در هیچ کس نمی بیند.۳و به این ترتیب در خدمت ذهنی کاملاً باز است که از مفاهیم قدیمی پنهان شده است و آماده است تا فقط به آنچه در حال است نگاه کند.۴نمی تواند قضاوت کند زیرا نمی داند.۵و با تشخیص این امر، فقط می پرسد: "معنای آنچه می بینم چیست؟"۶سپس پاسخ داده می شود.۷و در باز بود تا چهره مسیح بر کسی بدرخشد که در معصومیت از او می خواهد که فراتر از پرده ایده های قدیمی و مفاهیم باستانی را ببیند که در برابر دید مسیح در شما بسیار طولانی و عزیز است.
م_۳۱_۷_۱۴
T-31.VII.14
۱پس در برابر وسوسه هوشیار باش، و به یاد داشته باش که این فقط یک آرزو، دیوانه و بی معنی است که خود را به چیزی تبدیل کنی که نیستی.۲و همچنین به چیزی فکر کنید که شما در عوض خواهید بود.۳این یک چیز جنون، درد و مرگ است. چیزی از خیانت و ناامیدی سیاه، از رویاهای شکست خورده و هیچ امیدی به جز مردن و پایان دادن به رویای ترس.۴این وسوسه است. چیزی بیشتر از این۵آیا انتخاب در مقابل آن دشوار است؟۶در نظر بگیرید که وسوسه چیست و گزینه های واقعی را که بین آنها انتخاب می کنید ببینید.۷فقط دو تا هستند.۸فریب انتخاب های زیادی را که به نظر می رسد نخورید.۹جهنم یا بهشت وجود دارد و شما یکی از اینها را انتخاب می کنید.
م_۳۱_۷_۱۵
T-31.VII.15
۱نگذار نور دنیا، که به تو داده شده است، از دنیا پنهان بماند.۲آن به نور نیاز دارد، زیرا حقیقتاً تاریک است، و مردم ناامیدند زیرا رؤیت ناجی دریغ شده است و آنچه میبینند مرگ است.۳ناجی آنها ایستاده است، ناآگاه و ناشناخته، آنها را با چشمانی باز نشده مینگرد.۴و آنها نمیتوانند ببینند تا اینکه او با چشمانی بینا به آنها بنگرد، و با چشمان خود به آنها بخشایش را تقدیم کند.۵آیا میتوانی وسوسه شوی که گوش فرا ندهی به آنکسی که خداوند به او میگوید «فرزندم را رهایی بخش!»، هنگامی که متوجه میشوی که او برای تو طلب آزادی میکند؟۶و این دوره چه چیزی جز این را میخواهد آموزش دهد؟۷و چه چیزی جز این برای تو وجود دارد که بیاموزی؟