دوره
دورهای در معجزات | ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
آشکار است که درک روحالقدس از زمان دقیقاً مخالف درک نفس است.دلیل آن به همان اندازه روشن است، زیرا آنها هدف زمان را کاملاً مخالف هم درک میکنند.روحالقدس هدف زمان را غیر ضروری دانستن نیاز به زمان تفسیر میکند.او کارکرد زمان را موقتی میداند، که تنها در وظیفه آموزش او بکار میرود، که طبق تعریف موقتی است.بنابراین تأکید او بر تنها جنبهای از زمان است که میتواند تا بینهایت گسترش یابد، زیرا زمانِ اکنون نزدیکترین تقریبِ ابدیت است که این دنیا ارائه میدهد.در واقعیتِ «اکنون»، بدون گذشته یا آینده است که آغازِ درک ابدیت نهفته است.زیرا تنها «اکنون» اینجاست، و تنها «اکنون» فرصتهایی برای برخوردهای مقدس ارائه میدهد که در آن رستگاری میتواند یافته شود.
دورهای در معجزات | ۲۸ اسفند ۱۴۰۲
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
آیا این عجیب نیست که باور داری این فکر که تو دنیایی را که میبینی ساختی گستاخی است؟خداوند آن را نساخت.از این میتوانی مطمئن باشی.او چه میتواند بداند از آنچه که فانی، گناهکار و مقصر، هراسان، رنجور و تنها است، و از ذهنی که درون بدنی زندگی میکند که باید بمیرد؟تو با این فکر که او دنیایی را ساخته که چنین چیزهایی ظاهراً در آن واقعیت دارند، تنها او را به بیعقلی متهم میکنی.او دیوانه نیست.با این وجود تنها دیوانگی چنین دنیایی را میسازد.
دورهای در معجزات | ۲۶ اسفند ۱۴۰۲
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
نفس برای تو خانهای فرسوده بنا کرده است که هیچ سرپناهی به تو نمیدهد، زیرا طور دیگری نمیتواند بنا کند.سعی نکن این خانه سُست را پابرجا نگه داری.ضعف آن قدرت تو است.تنها خداوند میتواند خانهای بسازد که شایسته آفرینشهای او باشد، که تصمیم گرفتهاند با سلب مالکیت از خودشان آن را خالی بگذارند.با این حال خانه او برای همیشه پابرجا خواهد بود، و برای تو آماده است هر زمان که انتخاب کنی وارد آن شوی.از این میتوانی کاملاً مطمئن باشی.خداوند به همان اندازه فاقد قابلیت آفریدن فانی است که نفس در ساختن ابدی ناتوان است.
دورهای در معجزات | ۲۵ اسفند ۱۴۰۲
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
چگونه ممکن است تو که اینقدر مقدسی بتوانی رنج ببری؟همه گذشتهات رفته است به جز زیبایی آن، و هیچچیزی باقی نمانده است به جز یک برکت.من تمام مهربانیهای تو و هر اندیشه عاشقانهای را که تا به حال داشتهای نگه داشتهام.من آنها را از خطاهایی که نورشان را پنهان کردند پاک کردهام، و آنها را در تابش کامل خودشان برای تو نگه داشتهام.آنها فراتر از ویرانى و احساس گناه قرار دارند.آنها از روحالقدس درون تو آمدند، و ما میدانیم که آنچه خداوند میآفریند ابدی است.تو براستی می توانی در صلح عزیمت کنی، زیرا من به تو عشق ورزیدهام همانگونه که به خودم عشق ورزیدهام.تو همراه با برکت من و به خاطر برکت من میروی.آن را نگه دار و آن را تسهیم کن، تا آن همیشه از آن ما باشد.من صلح خداوند را در قلب تو و دستان تو قرار میدهم، برای نگه داشتن و تسهیم کردن.قلب برای نگه داشتن آن پاک است، و دستها برای دادن آن نیرومند هستند.ما نمیتوانیم شکست بخوریم.قضاوت من به اندازه حکمت خداوند نیرومند است، که در قلب و دستان او ما وجودمان را داریم.کودکان آرام او فرزندان مبارک او هستند.افکار خداوند با تو هستند.
دورهای در معجزات | ۲۴ اسفند ۱۴۰۲
۲۴ اسفند ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
قضاوت تنها یک وسیلهٔ بازی است، یک هوس، ابزاری بیمعنا برای بازی کردن بازی بیهودهٔ مرگ در تصوراتت.اما رؤیت همه چیز را درست میکند، و به آرامی آنها را تحت سلطه مهربان قانونهای بهشت قرار میدهد.چه میشد اگر تشخیص میدادی که این دنیا یک وهم است؟چه میشد اگر واقعاً میفهمیدی که تو آن را ساختهای؟چه میشد اگر در مییافتی که کسانی که به نظر میرسد در آن گام برمیدارند، گناه میکنند و میمیرند، حمله میکنند و میکشند و خود را نابود میکنند، به تمامی غیرواقعی هستند؟آیا میتوانستی به آنچه که میبینی ایمان داشته باشی، اگر این را میپذیرفتی؟و آیا تو آن را میدیدی؟