دوره

دوره‌ای در معجزات | ۱۲ آبان ۱۴۰۲

۱۲ آبان ۱۴۰۲
دوره‌ای در معجزات
من مسئول فرآیند تاوان هستم، که به عهده گرفتم تا آغاز کنم.هنگامی که به هر کدام از برادرانم معجزه‌ای تقدیم می‌کنی، آن را به خودت و من می‌دهی.دلیل این که تو پیش از من قرار می‌گیری این است که من برای تاوان خودم نیازی به معجزه ندارم، اما من در پایان ایستاده‌ام در صورتی که موقتا موفق نشوی.نقش من در تاوان خنثی کردن همه خطاهایی است که تو در غیر این صورت نمی‌توانستی اصلاح کنی.هنگامی که به شناخت حالت نخستین خودت بازگردانده شدی، به طور طبیعی خودت بخشی از تاوان می‌شوی.همانطور که در عدم تمایل من به پذیرش خطا در خودت و دیگران سهیم می‌شوی، باید به جنبش عظیم بپیوندی تا آن را اصلاح کنی؛ به آوای من گوش فرا بده، بیاموز که خطا را باطل کنی و برای اصلاح آن عمل کن.قدرت معجزه کردن متعلق به تو است.من فرصت‌هایی برای انجام آن‌ها را فراهم خواهم کرد، اما تو باید آماده و مایل باشی.انجام دادن آن‌ها باور به توانایی را به ارمغان خواهد آورد، زیرا باور از طریق به انجام رساندن بدست می‌آید.توانایی بالقوه است، به انجام رساندن، بیان آن است، و تاوان، که پیشهٔ طبیعی فرزندان خداوند است، هدف است.
(م_۱_۳_۱∶۱-۱۰)

دوره‌ای در معجزات | ۸ آبان ۱۴۰۲

۸ آبان ۱۴۰۲
دوره‌ای در معجزات
احساس گناه تو را نابینا می‌کند، زیرا در حالی که لکه‌ای از احساس گناه را در درون خود می‌بینی، نور را نخواهی دید.و با فرافکنی آن، به نظر می‌رسد که دنیا تاریک است، و با احساس گناهت پوشانده شده است.پرده‌ای تیره بر آن می‌افکنی، و نمی‌توانی آن را ببینی زیرا نمی‌توانی به درون بنگری.تو از آنچه در آنجا ممکن است ببینی می‌ترسی، اما  آن آنجا نیست.چیزی که از آن هراس داری از بین رفته است.اگر به درون بنگری تنها تاوان را خواهی دید، در حالی که در سکوت و در صلح بر محراب پدرت می‌درخشد.
(م_۱۳_۹_۷∶۱-۶)

دوره‌ای در معجزات | ۷ آبان ۱۴۰۲

۷ آبان ۱۴۰۲
دوره‌ای در معجزات
از نگریستن به درون نترس.نفس به تو می‌گوید که همه‌چیز با احساس گناه درون تو سیاه است، و از تو می‌خواهد که ننگری.در عوض، از تو درخواست می‌کند که به برادران خود بنگری، و احساس گناه را در آن‌ها ببینی.با این حال تو نمی‌توانی این کار را بدون نابینا ماندن انجام دهی.زیرا کسانی که برادران خود را در تاریکی، و گناهکار در تاریکی‌ای که آن‌ها را نگاه می‌دارند می‌بینند، بسیار هراسان هستند که به نور درون خود بنگرند.در درون تو آن چیزی که به وجود آن باور داری، و چیزی که ایمان خود را در آن قرار دادی، نیست.در درون تو نشانهٔ مقدس ایمان کاملی که پدرت به تو دارد، وجود دارد.او ارزش تو را آنگونه که تو خودت را ارزیابی می‌کنی تعیین نمی‌کند.او خودش را می‌شناسد، و حقیقت را در تو می‌شناسد.او می‌داند که هیچ تفاوتی وجود ندارد، زیرا او از تفاوت‌ها خبر ندارد.آیا می‌توانی احساس گناه را در جایی که خداوند می‌داند معصومیت کامل وجود دارد ببینی؟تو می‌توانی معرفت او را انکار کنی، اما نمی‌توانی آن را تغییر دهی.پس به نوری که او در درون تو قرار داد بنگر، و بیاموز که آنچه می‌ترسیدی آنجا باشد با عشق جایگزین شده است.
(م_۱۳_۹_۸∶۱-۱۳)

دوره‌ای در معجزات | ۲ آبان ۱۴۰۲

۲ آبان ۱۴۰۲
دوره‌ای در معجزات
دنیا تنها می‌تواند چیزی را به تو بدهد که تو به آن دادی، زیرا چیزی جز فرافکنی خود تو نیست، آن جدا از آنچه در آن یافتی و به آن ایمان داشتی هیچ معنایی ندارد.به تاریکی وفادار باش و آنگاه نخواهی دید، زیرا به ایمان تو همانگونه که آن را دادی پاداش داده خواهد شد.تو گنج خود را خواهی پذیرفت، و اگر به گذشته ایمان داشته باشی؛ آینده نیز مانند آن خواهد بود.هر آنچه را که عزیز می‌داری از آن خود می‌پنداری.قدرت ارزش‌گذاری تو آن را چنین خواهد کرد.
(م_۱۳_۹_۳∶۱-۵)

دوره‌ای در معجزات | ۲۷ مهر ۱۴۰۲

۲۷ مهر ۱۴۰۲
دوره‌ای در معجزات
اگر به خطا در دیگری حمله کنی، به خودت آسیب خواهی زد.هنگامی که به برادرت حمله می‌کنی نمی‌توانی او را بشناسی.حمله همواره بر یک بیگانه انجام می‌شود.تو او را با نادرست ادراک کردنش بیگانه می‌سازی، و بنابراین نمی‌توانی او را بشناسی.به این دلیل که او را بیگانه ساخته‌ای است که از او می‌ترسی.او را درست ادراک کن تا بتوانی او را بشناسی.در آفرینش خداوند هیچ بیگانه‌ای وجود ندارد.برای آفریدن آنگونه که او آفرید تنها می‌توانی آنچه را که می‌دانی بیافرینی، و بنابراین آن را به عنوان آنچه که از آن خودت است بپذیری.خداوند فرزندانش را با یقین کامل می‌شناسد.آن‌ها را با شناختنشان آفرید.او آن‌ها را کاملاً می‌شناسد.هنگامی که آن‌ها یکدیگر را نمی‌شناسند، او را نمی‌شناسند.
(م_۳_۳_۷∶۱-۱۲)
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.