
دوره
دورهای در معجزات | ۲۶ مرداد ۱۴۰۱
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
بیماری دیوانگی است زیرا بیماری بطور کلی بیماری ذهنی است، و در آن هیچ درجاتی وجود ندارد.یکی از اوهامی که بر اساس آن بیماری به عنوان واقعی ادراک میشود این باور است که بیماری در شدت متفاوت است؛ و درجه تهدید طبق شکلی که به خود میگیرد متفاوت است.در اینجا اساس همه خطاها نهفته است، زیرا همه آنها تنها تلاشهایی برای سازش کردن با دیدن فقط اندکی از جهنم هستند.این تمسخری است که آنقدر برای خداوند بیگانه است که باید برای همیشه غیر قابل تصور باشد.اما دیوانگان آن را باور میکنند زیرا دیوانه هستند.
دورهای در معجزات | ۲۵ مرداد ۱۴۰۱
۲۴ مرداد ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
بنابراین بیماری یک اشتباه است و نیاز به تصحیح دارد.و همانطور که پیش از این نیز تاکید کردهایم، تصحیح با تثبیت «درستی» اشتباه در ابتدا و سپس نادیده گرفتن آن به دست نمیآید.اگر بیماری واقعی است، نمیتواند در حقیقت نادیده گرفته شود، زیرا نادیده گرفتن واقعیت دیوانگی است.با این حال این هدفِ جادو است؛ حقیقی ساختن اوهام از طریق ادراک غیرحقیقی.این نمیتواند شفا دهد، زیرا مخالف حقیقت است.شاید توهمی از سلامتی برای مدت کوتاهی جایگزین شود، اما نه برای مدت طولانی.ترس را نمیتوان مدت طولانی با اوهام پنهان کرد، زیرا آن بخشی از اوهام است.ترس خواهد گریخت و شکل دیگری به خود خواهد گرفت، در حالی که سرچشمه همه اوهام است.
دورهای در معجزات | ۲۱ مرداد ۱۴۰۱
۲۱ مرداد ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
هر نوع بیماری میتواند به عنوان نتیجه برداشتی از خود به عنوان فردی ضعیف، آسیبپذیر، شرور و در معرض خطر، و در نتیجه نیازمند دفاع مداوم تعریف شود.اما اگر چنین چیزی واقعاً خود میبود، دفاع ناممکن میشد.بنابراین، دفاعهایی که جستجو میشوند باید جادویی باشند.آنها باید بر همه محدودیتهای ادراک شده در خود غلبه کنند، و در همان حال یک خودپنداره جدید بسازند که در آن خودپنداره قدیمی نتواند بازگردد.در یک کلام، خطا به عنوان واقعی پذیرفته شده و با آن از طریق اوهام مقابله میشود.با آوردن حقیقت به نزد اوهام، واقعیت اکنون به یک تهدید تبدیل شده و به عنوان شرارت ادراک میشود.عشق ترسناک میشود زیرا واقعیت عشق است.بنابراین حلقه در برابر «هجوم» رستگاری بسته میشود.
دورهای در معجزات | ۱۹ مرداد ۱۴۰۱
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
در بهترین حالت، و شاید این واژه در اینجا پرسشبرانگیز باشد، «شفا دهندگان» دنیا ممکن است ذهن را به عنوان سرچشمه بیماری تشخیص دهند.اما خطای آنها در این باور نهفته است که ذهن میتواند خودش را معالجه کند.این در دنیایی که «درجات خطا» در آن مفهومی معنادار است، تا حدودی ارزش دارد.با این حال علاجهای آنها باید همچنان موقتی باشند، وگرنه بیماری دیگری در عوض ظهور میکند، زیرا تا زمانی که معنای عشق درک نشود بر مرگ غلبه نشده است.و چه کسی میتواند این را بدون کلام خداوند، که توسط او به روحالقدس به عنوان هدیه او به تو داده شده است درک کند؟
دورهای در معجزات | ۱۷ مرداد ۱۴۰۱
۱۷ مرداد ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
واژه «علاج» در میان درمانگران «معتبرتر» دنیا بیاعتبار شده است، و این موجه است.زیرا هیچ یک از آنها نمیتواند معالجه کند، و هیچ یک از آنها شفا را درک نمیکند.در بدترین حالت، آنها بدن را در ذهن خودشان واقعی میکنند، و پس از انجام این کار، به دنبال جادویی هستند که به این وسیله بیماریهایی که ذهنشان به آن داده است را شفا دهند.چگونه چنین فرایندی میتواند معالجه کند؟این فرایند از آغاز تا پایان مضحک است.با این حال چون آغاز شده است، باید همانگونه پایان یابد.گویی که خداوند شیطان است و باید در شرارت یافته شود.عشق چگونه میتواند آنجا حضور داشته باشد؟و بیماری چگونه میتواند معالجه کند؟آیا این دو یک پرسش نیستند؟