
دوره
دورهای در معجزات | ۵ شهریور ۱۴۰۱
۵ شهریور ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
اگر این دنیا یک دنیای مطلوب بود، شاید درمان مطلوب وجود میداشت.و با این حال در یک حالت مطلوب آن بیفایده میبود.ما از آموزش مطلوب در دنیایی صحبت میکنیم که آموزگار کامل نمیتواند مدت زیادی در آن بماند؛ رواندرمانگر کامل تنها درک اندکی از اندیشهای است که هنوز تصور نشده است.با این وجود ما هنوز از آن چیزی صحبت میکنیم که برای کمک به دیوانگان درون محدوده دست یافتنی میتوان انجام داد.تا زمانی که بیمار هستند، میتوان و باید به آنها کمک کرد.بیش از این از رواندرمانی درخواست نمیشود؛ کمتر از همه آنچه او باید ارائه دهد، شایسته درمانگر نیست.زیرا خداوند خودش برادر او را به عنوان نجات دهندهاش از دنیا عطا میکند.
دورهای در معجزات | ۳ شهریور ۱۴۰۱
۳ شهریور ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
بگذار به یاد داشته باشیم کسانی که برای کمک نزد ما میآیند به شدت میترسند.آنچه آنها معتقدند کمک خواهد کرد، تنها میتواند آسیب برساند؛ تنها آنچه آنها معتقدند آسیب میرساند میتواند کمک کند.پیشرفت تا زمانی که بیمار متقاعد نشود که نگاه کردن پیچیده خود به دنیا را معکوس کند ممکن نمیشود؛ نگاه کردن پیچیده او به خودش.حقیقت ساده است.با این حال باید به کسانی آموزش داده شود که فکر میکنند آنها را به خطر خواهد انداخت.آن باید به کسانی آمورش داده شود که به دلیل احساس در خطر بودن حمله میکنند، و به کسانی که بیش از هر چیز به درس بیدفاعی نیاز دارند، تا به آنها نشان دهد که قدرت چیست.
دورهای در معجزات | ۱ شهریور ۱۴۰۱
۱ شهریور ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
آموزه واحد رستگاری، هدف همه درمانها است.ذهن را از بار جنونآمیز احساس گناه که با چنان خستگی به دوش میکشد رها کن، و شفا حاصل میشود.بدن معالجه نمیشود.صرفاً به عنوان آنچه که هست شناخته میشود.اگر به درستی دیده شود، هدف آن میتواند درک شود.آنگاه چه نیازی به بیماری است؟با این تغییر واحد، همه چیزهای دیگر به دنبال آن خواهند آمد.نیازی به تغییر پیچیده نیست.نیازی به تحلیلهای طولانی و بحث و فعالیت خسته کننده نیست.حقیقت ساده است، زیرا برای همه یکی است.
دورهای در معجزات | ۳۰ مرداد ۱۴۰۱
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
پس، رواندرمانگر، مسئولیت بسیار بزرگی دارد.او باید با حمله، بدون حمله، و در نتیجه بدون دفاع برخورد کند.وظیفه او این است که نشان دهد دفاعها ضروری نیستند، و بیدفاعی قدرت است.این باید آموزش او باشد، اگر قرار است درسش این باشد که سلامت عقل محفوظ است.نمیتوان به اندازه کافی تاکید کرد که دیوانگان معتقدند که سلامت عقل تهدید است.این نتیجه «گناه نخستین» است؛ این باور که احساس گناه واقعی و کاملاً موجه است.بنابراین وظیفه رواندرمانگر این است که آموزش دهد که احساس گناه، به دلیل غیرواقعی بودنش، قابل توجیه نیست.و آن نیز محفوظ نیست.و بنابراین باید ناخواسته و نیز غیرواقعی بماند.
دورهای در معجزات | ۲۸ مرداد ۱۴۰۱
۲۸ مرداد ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
یک دیوانه از اوهام خودش دفاع خواهد کرد زیرا در آنها رستگاری خودش را میبیند.بنابراین، او به آن کسی که تلاش میکند او را از دست آنها نجات دهد حمله خواهد کرد، در این باور که آن کس دارد به او حمله میکند.این حلقه عجیب حمله-دفاع یکی از دشوارترین مشکلاتی است که رواندرمانگر باید با آن مقابله کند.در واقع، این وظیفه اصلی او است؛ هسته اصلی رواندرمانی.درمانگر به عنوان کسی دیده میشود که به گرامیترین دارایی بیمار حمله میکند؛ تصویر او از خودش.و از آنجا که این تصویر آنگونه که بیمار ادراکش میکند به حفاظت بیمار تبدیل شده است، درمانگر نمیتواند جز به عنوان یک منبع واقعی خطر دیده شود، که مورد حمله قرار میگیرد و حتی کشته میشود.