دورهای در معجزات | ۱۸ شهریور ۱۴۰۲
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
تو یا جسم را میبینی یا روح را تشخیص میدهی.هیچ سازشی میان این دو وجود ندارد.اگر یکی واقعی است، دیگری باید غیرحقیقی باشد، زیرا آنچه واقعی است ضد خود را انکار میکند.در رؤیت انتخابی جز این نیست.آنچه در این مورد تصمیم میگیری، تعیین کننده همه چیزهایی است که میبینی و میپنداری واقعی است و حقیقی میدانی.تمام دنیای تو به این یک انتخاب وابسته است، زیرا تو در اینجا آنچه را که هستی، به عنوان جسم یا روح در باور خود تثبیت کردهای.اگر جسم را انتخاب کنی، هرگز از بدن به عنوان واقعیت خودت نخواهی گریخت، زیرا انتخاب کردهای که آن را اینچنین میخواهی.اما روح را انتخاب کن، و همه بهشت خم میشود تا چشمانت را لمس کند و دید مقدست را برکت دهد، تا دیگر دنیای جسم را نبینی مگر برای شفا و تسلی و برکت دادن.
دورهای در معجزات | ۱۷ شهریور ۱۴۰۲
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
گناه مجازات میخواهد، و درخواستش پذیرفته میشود.نه در حقیقت، بلکه در دنیای سایهها و اوهامِ ساخته شده بر گناه.فرزند خداوند آنچه را که میخواست ببیند ادراک کرد زیرا ادراک یک آرزوی برآورده شده است.ادراک تغییر میکند، ساخته شده تا جای معرفت تغییرناپذیر را بگیرد.با این حال حقیقت تغییر نکرده است.آن نمیتواند ادراک شود، بلکه تنها میتواند شناخته شود.آنچه ادراک میشود شکلهای مختلفی به خود میگیرد، اما هیچ کدام معنا ندارد.زمانی که به حقیقت آورده میشود، بیمعنا بودن آن کاملاً آشکار است.زمانی که از حقیقت باز داشته میشود، به نظر میرسد که معنایی دارد و واقعی است.
دورهای در معجزات | ۱۴ شهریور ۱۴۰۲
۱۴ شهریور ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
دنیا نمیتواند هیچ تصویری از تو را آموزش دهد مگر اینکه بخواهی آنها را بیاموزی.زمانی خواهد رسید که همه تصویرها از بین رفتهاند، و خواهی دید که نمیدانی که چه هستی.به این ذهن ناپوشیده و باز است که حقیقت، بدون مانع و رها شده باز میگردد.جایی که مفهومهای خود کنار گذاشته شدهاند، حقیقت دقیقاً همانگونه که هست آشکار میشود.هنگامی که هر مفهومی مورد شک و پرسش قرار بگیرد، و بدون ساختن هیچ فرضیهای که در برابر نور ایستادگی کند تشخیص داده شود، آنگاه حقیقت آزاد میماند که پاک و عاری از احساس گناه، وارد حریمش شود.هیچ گفتهای وجود ندارد که دنیا از شنیدنش بیش از این وحشت داشته باشد:
من آنچه هستم را نمی شناسم، و به همین دلیل نمیدانم که چه میکنم، کجا هستم، و چگونه به دنیا یا به خودم بنگرم.
اما در این یادگیری، رستگاری متولد میشود.و آنچه هستی، از خودش به تو خواهد گفت.
«یا جسم را میبینی یا روح را تشخیص میدهی»
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
گری رنارد
پورسا: همیشه به یاد داشته باش که وضعیت ذهنی تو و هدفی که به آن دست خواهی یافت در دستان خودت است، زیرا واقعاً تنها دو کار وجود دارد که میتوانی انجام دهی: قضاوت به عنوان ابراز ترس، یا بخشیدن به عنوان ابراز عشق.یک ادراک به صلح خداوند و ادراک دیگر به جنگ میانجامد.همانطور که دوره آموزش میدهد:
تو یا جسم را میبینی یا روح را تشخیص میدهی.هیچ سازشی میان این دو وجود ندارد.اگر یکی واقعی است، دیگری باید غیرحقیقی باشد، زیرا آنچه واقعی است ضد خود را انکار میکند.در رؤیت انتخابی جز این نیست.
و:
درسهایی که باید آموخت تنها دو درس هستند.هر کدام نتیجه خود را در دنیای متفاوتی دارد.و هر دنیایی قطعاً از سرچشمه خود پیروی میکند.نتیجه قطعی این درس که فرزند خداوند گناهکار است، دنیایی است که میبینی.این دنیای وحشت و ناامیدی است.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد
گری رنارد
دورهای در معجزات | ۱۰ شهریور ۱۴۰۲
۱۰ شهریور ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
تو در خانه در خداوند هستی، در حال دیدن رؤیای تبعید اما کاملا قادر به بیدار شدن به واقعیت.آیا تصمیم تو این است که این کار را انجام دهی؟تو بر اساس تجربه خودت تشخیص میدهی که در حال خواب میپنداری که آنچه در رؤیاها میبینی واقعی است.با این حال، همان لحظهای که بیدار میشوی متوجه میشوی که هر چیزی که به نظر میرسید در رؤیا رخ میدهد، اصلاً رخ نداده است.این برای تو عجیب نیست، با وجود این که هنگامی که خوابیده بودی همه قوانینِ آنچه که به آن بیدار میشوی نقض شده بود.آیا این ممکن نیست که تو صرفاً از رؤیایی به رؤیایی دیگر منتقل شده باشی، بدون اینکه واقعاً بیدار شوی؟