
دوره
دورهای در معجزات | ۱۹ مهر ۱۴۰۲
۱۹ مهر ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
پذیرش احساس گناه در درون ذهن فرزند خداوند آغاز جدایی بود، همانگونه که پذیرش تاوان پایان آن است.دنیایی که میبینی سیستم موهوم کسانی است که از احساس گناه دیوانه شدهاند.با دقت به این دنیا بنگر، و متوجه خواهی شد که آن اینگونه است.زیرا این دنیا نماد مجازات است، و همۀ قانونهایی که به نظر میرسد بر آن حاکمند قانونهای مرگ هستند.کودکان از طریق درد و در درد درون آن زاده میشوند.رشد آنها همراه با رنج است، و از غم و جدایی و مرگ میآموزند.به نظر میرسد که ذهن آنها در مغزشان محبوس شده است، و اگر بدنشان آسیب ببیند، قدرتهای آن کاهش مییابد.به نظر میرسد که آنها عشق میورزند، اما آنها ترک میکنند و ترک میشوند.به نظر میرسد که آنها چیزی را که به آن عشق میورزند از دست میدهند، شاید نامعقولترین از همه باورها.و بدنهای آنها پژمرده میشوند و به نفس نفس میافتند و در زمین دفن میشوند، و دیگر وجود ندارند.هیچ یک از آنها نیست که خداوند را ظالم نپنداشته باشد.
دورهای در معجزات | ۱۶ مهر ۱۴۰۲
۱۶ مهر ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
اگر احساس گناه نمیکردی نمیتوانستی حمله کنی، زیرا محکوم کردن ریشه حمله است.این قضاوت شدن یک ذهن، توسط ذهن دیگر به عنوان نالایق عشق و مستحق مجازات است.اما در اینجا شکاف نهفته است.زیرا ذهنی که قضاوت میکند خود را جدا از ذهنی که قضاوت میشود ادراک میکند، با این باور که با تنبیه دیگری، از مجازات خواهد گریخت.همه اینها تنها تلاش موهوم ذهن برای انکار خودش، و گریز از مجازات انکار است.این تلاشی برای کنار گذاشتن انکار نیست، بلکه تلاش برای حفظ آن است.زیرا این احساسِ گناه است که پدر را برای تو پنهان کرده است، و این احساسِ گناه است که تو را بیعقل کرده است.
دورهای در معجزات | ۱۱ مهر ۱۴۰۲
۱۱ مهر ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
کتاب مقدس به تو میگوید که خود را بشناس، یا یقین داشته باش.یقین همواره از خداوند است.هنگامی که به کسی عشق میورزی او را همانگونه که هست ادراک کردهای، و این امکان را برای تو فراهم میکند که او را بشناسی.تا زمانی که او را همانگونه که هست نبینی نمیتوانی او را بشناسی.در حالی که درباره او سؤال میپرسی، به وضوح نشان میدهی که خداوند را نمیشناسی.یقین نیاز به عمل ندارد.هنگامی که میگویی بر اساس معرفت عمل میکنی، واقعاً معرفت را با ادراک اشتباه میگیری.معرفت قدرت را برای تفکر خلاق فراهم میکند، اما نه برای عمل درست.ادراک، معجزه و عمل ارتباط نزدیکی با هم دارند.معرفت حاصل مکاشفه است و تنها اندیشه را القا میکند.حتی در معنویترین شکل آن، ادراک بدن را در بر میگیرد.معرفت از محراب درون میآید و بیزمان است زیرا یقینی است.ادراک کردن حقیقت با دانستن آن یکسان نیست.
دورهای در معجزات | ۹ مهر ۱۴۰۲
۹ مهر ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
برادر، در نزول به جهنم یک گام هم برندار.زیرا با برداشتن یک گام، تشخیص نخواهی داد که دیگر گامها برای چه هستند.و آنها به دنبالش خواهند آمد.حمله در هر شکلی پای تو را بر روی پلکانی پیچ در پیچ که از بهشت دور میشود قرار داده است.با این حال هر لحظه امکان باطل کردن همه اینها وجود دارد.چگونه میتوانی دریابی که پلههای بسوی بهشت را انتخاب کردی یا راه بسوی جهنم را؟بسیار ساده است.چه احساسی داری؟آیا صلح در آگاهی تو است؟آیا مطمئن هستی که به کدام راه میروی؟و مطمئن هستی که میتوان به هدف بهشت رسید؟اگر نه، تو تنها گام برمیداری.پس، از دوست خود بخواه، که با تو همراه شود، و به تو اطمینان دهد که به کجا میروی.
دورهای در معجزات | ۴ مهر ۱۴۰۲
۴ مهر ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
برای یادگیری این دوره باید مایل باشی که هر ارزشی که داری را مورد پرسش قرار دهی.هیچ کدام را نمیتوان پنهان و در تاریکی نگه داشت وگرنه یادگیری تو را به خطر خواهد انداخت.هیچ باوری خنثی نیست.هر کسی این قدرت را دارد که هر تصمیمی که میگیری را دیکته کند.زیرا یک تصمیم، نتیجهای است بر اساس همه چیزهایی که تو باور داری.آن پیامدِ باور است، و به همان یقین آن را دنبال میکند که رنج، احساس گناه و آزادی، بیگناهی را دنبال میکند.هیچ جایگزینی برای صلح وجود ندارد.آنچه خداوند میآفریند هیچ جایگزینی ندارد.حقیقت از آنچه او میداند برمیخیزد.و تصمیمهای تو از باورهای تو سرچشمه میگیرند همانطور که یقیناً همه آفرینش به خاطر آنچه او میداند در ذهن او پدید آمد.