
دوره
دورهای در معجزات | ۱۰ آذر ۱۴۰۲
۱۰ آذر ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
برای ورود به بهشت نیازی به کمک نیست زیرا هرگز آن را ترک نکردهای.اما به کمکی فراتر از خودت نیاز داری، در حالی که توسط باورهای غیرحقیقی دربارهٔ هویت خودت محصور شدهای، هویتی که تنها خداوند در واقعیت نهاد.یاوران در شکلهای بسیاری به تو داده میشوند، اگرچه بر روی محراب، آنها یکی هستند.در پس هر یک از آنها اندیشهای از خداوند وجود دارد، و این هرگز تغییر نخواهد کرد.اما آنها نامهایی دارند که برای مدت زمانی متفاوت هستند، زیرا زمان به نمادها نیاز دارد، چون خودش غیرواقعی است.نامهای آنها بیشمارند، اما ما از نامهایی که خود دوره استفاده میکند فراتر نخواهیم رفت.خداوند کمک نمیکند زیرا او هیچ نیازی را نمیشناسد.اما او تا زمانی که فرزندش معتقد است تخیلاتش حقیقی هستند، همهٔ یاوران فرزندش را میآفریند.از خداوند به خاطر آنها سپاسگزاری کن زیرا آنها تو را به خانه هدایت خواهند کرد.
دورهای در معجزات | ۸ آذر ۱۴۰۲
۸ آذر ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
تو تفاوت بین آنچه در خواب و هنگام بیدار شدن میبینی را آزاردهنده نمیدانی.تو تشخیص میدهی که آنچه هنگام بیداری میبینی در رؤیاها محو میشود.با این حال هنگام بیدار شدن، انتظار نداری که از بین رفته باشد.در رؤیاها تو همه چیز را میآرایی.آدمها همان میشوند که تو میخواهی باشند، و آنچه انجام میدهند را تو فرمان میدهی.هیچ محدودیتی در جایگزینی بر تو تحمیل نمیشود.برای مدتی به نظر میرسد که دنیا به تو داده شده است، تا آن را آنگونه که آرزو داری بسازی.تو متوجه نمیشوی که داری به آن حمله میکنی، در حالی که میکوشی بر آن پیروز شوی و کاری کنی که به تو خدمت کند.
دورهای در معجزات | ۶ آذر ۱۴۰۲
۶ آذر ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
آیا میتوانی تصور کنی که نداشتن دغدغه، نگرانی، اضطراب، بلکه صرفاً همیشه بطور کامل آرام و ساکن بودن یعنی چه؟با این حال زمان برای همین است؛ که تنها این را یاد بگیری و نه چیزی بیشتر.آموزگار خداوند نمیتواند از آموزش خود راضی باشد مگر اینکه تمام یادگیریهای تو را بسازد.او وظیفه آموزشی خود را انجام نداده است مگر اینکه تو چنان یادگیرندهٔ مصممی شده باشی که تنها از او بیاموزی.هنگامی که این اتفاق افتاد، دیگر نیازی به آموزگار یا زمانی برای یادگیری نخواهی داشت.
دورهای در معجزات | ۴ آذر ۱۴۰۲
۴ آذر ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
آن سوی پل بسیار متفاوت است!برای مدتی بدن هنوز دیده میشود، اما نه منحصراً، آنگونه که در اینجا دیده میشود.اخگر کوچکی که پرتوهای عظیم را در درون خود نگه میدارد نیز قابل مشاهده است، و این اخگر را نمیتوان مدتها به کوچکی محدود کرد.هنگامی که از از پل گذشته باشی، ارزش بدن در نظر تو چنان کاهش یافته است که دیگر نیازی به بزرگنمایی آن نخواهی دید.زیرا متوجه خواهی شد که تنها ارزش بدن این است که تو را قادر سازد تا برادرانت را همراه با خود به پل بیاوری، و با هم در آنجا آزاد شوید.
دورهای در معجزات | ۳۰ آبان ۱۴۰۲
۳۰ آبان ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
تو دنیایی را میبینی که برایش ارزش قائل هستی.در این سوی پل دنیای بدنهای جداگانه را میبینی، که میخواهند در اتحادهای جداگانه به یکدیگر بپیوندند، و با از دست دادن یکی شوند.هنگامی که دو فرد به دنبال یکی شدن هستند، سعی میکنند از عظمت خود بکاهند.هر یک، قدرت خود را انکار میکند، زیرا اتحاد جداگانه، جهان را شامل نمیشود.بسیار بیشتر از آنچه که پذیرفته میشود کنار گذاشته میشود، زیرا خداوند کنار گذاشته میشود و هیچ چیزی پذیرفته نمیشود.اگر چنین اتحادی با ایمان کامل ایجاد میشد، جهان به درون آن وارد میشد.با این حال رابطهٔ ویژهای که نفس به دنبال آن است حتی یک فرد تمام را شامل نمیشود.نفس تنها بخشی از او را میخواهد، و تنها این بخش را میبیند و نه هیچ چیز دیگر را.