دوره

دوره‌ای در معجزات | ۶ اسفند ۱۴۰۱

۶ اسفند ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
چه چیزی وجود دارد که خداوند آن را برای بیمار بودن آفرید؟و آنچه او نیافرید می‌تواند وجود داشته باشد؟نگذار چشمانت یک‌ رؤیا را ببینند؛ گوش‌هایت بر وهم گواهی دهند.آن‌ها ساخته شدند تا به دنیایی بنگرند که آنجا نیست؛ تا آواهایی را بشنوند که نمی‌توانند صدایی تولید کنند.اما صداهای دیگری و منظره‌های دیگری وجود دارند که قابل دیدن و شنیدن و فهمیدن هستند.زیرا چشم‌ها و گوش‌ها حواس بدون عقل هستند، و فقط آنچه می‌بینند و می‌شنوند را گزارش می‌دهند.این آن‌ها نیستند که می‌شنوند و می‌بینند، بلکه تو هستی، که هر تکه شکسته، هر پاره و خرده از شواهد بی‌معنا را کنار هم می‌گذاری، و گواه می‌گیری برای دنیایی که می‌خواهی.نگذار گوش‌ها و چشمان بدن این تکه‌های بی‌شمار دیده شده درون شکافی که تصور کردی را ادراک کنند، و سازنده خود را متقاعد کنند که تصوراتش واقعی هستند.

دوره‌ای در معجزات | ۲۵ بهمن ۱۴۰۱

۲۵ بهمن ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
وقتی یک ذهن تنها نور داشته باشد، تنها نور را می‌شناسد.درخشش خودش در اطرافش می‌تابد، و به درون تاریکی ذهن‌های دیگر گسترش می‌یابد، و آن‌ها را به عظمت تبدیل می‌کند.عظمت خداوند آنجاست، تا تو آن را تشخیص دهی و تقدیر کنی و بشناسی.تشخیص عظمت خداوند به عنوان برادرت، پذیرش میراث خودت است.خداوند تنها به طور برابر عطا می‌کند.اگر موهبت او را در کسی تشخیص دهی، آنچه را که او به تو عطا کرده است را تصدیق کرده‌ای.هیچ چیز به این آسانی به عنوان حقیقت قابل تشخیص نیست.این تشخیصی است که فوری، واضح و طبیعی است.تو خودت را پرورش داده‌ای تا آن را تشخیص ندهی، و این برای تو بسیار دشوار بوده است.

دوره‌ای در معجزات | ۲۳ بهمن ۱۴۰۱

۲۳ بهمن ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
اما دنیای واقعی این قدرت را دارد که حتی در اینجا تو را لمس کند، زیرا تو به آن عشق می‌ورزی.و آنچه که با عشق فرا می‌خوانی نزد تو خواهد آمد.عشق همیشه پاسخ می‌دهد، در حالی که نمی‌تواند درخواست کمکی را رد کند، یا ناله‌های درد را نشنود که از هر نقطه از این دنیای غریب که ساخته‌ای اما نمی‌خواهی به سویش برخاسته می‌شوند.تنها چیزی که نیاز داری تا این دنیا را در ازای چیزی که نساخته‌ای با خوشحالی رها کنی، اراده‌مندی برای آموختن این است که آن چیزی که ساخته‌ای غیرحقیقی است.

دوره‌ای در معجزات | ۲۱ بهمن ۱۴۰۱

۲۱ بهمن ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
تو واقعاً دنیایی را که می‌بینی نمی‌خواهی، زیرا از آغاز زمان تو را ناامید کرده است.خانه‌هایی که ساخته‌ای هرگز به تو پناه نداده‌اند.جاده‌هایی که ساخته‌ای تو را به جایی نرسانده‌اند، و هیچ شهری که ساخته‌ای در برابر تهاجم فرو ریزنده زمان مقاومت نکرده است.هیچ چیزی نیست که تو ساخته‌ای و نشان مرگ بر خود نداشته باشد.آن را عزیز مدار، زیرا کهنه و خسته است، و آماده بازگشت به خاک است درست همان موقعی که تو آن را ساختی.این دنیای دردناک هرگز قدرت لمس کردن دنیای زنده را ندارد.تو نتوانستی این قدرت را به آن بدهی، و بنابراین اگرچه با اندوه از آن روی می‌گردانی، نمی‌توانی راهی را در آن بیابی که از آن به دنیایی دیگر منتهی می‌شود.

دوره‌ای در معجزات | ۱۹ بهمن ۱۴۰۱

۱۹ بهمن ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
به همان اندازه که لازم است که تشخیص دهی دنیایی را که می‌بینی ساخته‌ای، همانقدر نیز لازم است که تشخیص دهی که تو خودت را نیافریده‌ای.آن‌ها اشتباهی یکسان هستند.هیچ چیزی که توسط آفریدگارت آفریده نشده باشد هیچ تأثیری بر تو ندارد.و اگر فکر می‌کنی آنچه ساخته‌ای می‌تواند به تو بگوید چه چیزی را ببینی و احساس کنی، و به توانایی آن برای انجام این کار اعتماد کنی، آفریدگارت را انکار می‌کنی و باور داری که تو خودت را ساخته‌ای.زیرا اگر فکر می‌کنی دنیایی که ساخته‌ای قدرت دارد از تو آنچه می‌خواهد بسازد، فرزند را با پدر؛ معلول را با سرچشمه اشتباه می‌گیری.
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.