دوره

دوره‌ای در معجزات | ۲۷ اسفند ۱۴۰۱

۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
تو صلح را نخواهی یافت مگر اینکه میخ‌ها را از دستان فرزند خداوند درآورده، و آخرین خار را از پیشانی او برگرفته باشی.عشق خداوند فرزندش را در بر گرفته است، فرزندی که خدای تصلیب محکومش می‌کند.این را آموزش نده که من بیهوده مُردم.بلکه آموزش بده که من نمردم با نشان دادن اینکه من در تو زندگی می‌کنم.زیرا باطل نمودن مصلوب شدن فرزند خداوند کار رستگاری است، که در آن هر کس سهم هم‌ارزش دارد.خداوند، فرزند بی‌تقصیر خود را قضاوت نمی‌کند.از آنجایی که خودش را به او داده است، چگونه می‌تواند غیر از این باشد؟

دوره‌ای در معجزات | ۱۹ اسفند ۱۴۰۱

۱۹ اسفند ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
تنها عشق نیرومند است زیرا آن تقسیم نشده است.نیرومندان حمله نمی‌کنند زیرا نیازی به این کار نمی‌بینند.پیش از اینکه ایده حمله وارد ذهنت شود، باید خودت را ضعیف ادراک کرده باشی.از آنجایی که به خودت حمله کردی و باور کردی که حمله موثر بوده است، خود را ضعیف شده می‌بینی.در حالی که دیگر خودت و برادرانت را برابر ادراک نمی‌کنی، و خودت را ضعیف‌تر می‌شماری، سعی داری وضعیتی که ایجاد کرده‌ای را «برابر کنی».تو از حمله برای انجام این کار استفاده می‌کنی زیرا باور داری که حمله در ضعیف کردن تو موفق بوده است.

دوره‌ای در معجزات | ۱۴ اسفند ۱۴۰۱

۱۴ اسفند ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
اندیشه‌های خداوند بسیار فراتر از هر گونه تغییری هستند، و برای همیشه می‌درخشند.آن‌ها در انتظار تولد نیستند.منتظر استقبال و یادآوری هستند.اندیشه‌ای که خداوند از تو دارد مانند ستاره‌ای است، تغییر‌ناپذیر در آسمانی ابدی.آنقدر والا در بهشت ​​جای دارد که آن‌هایی که خارج از بهشت ​​هستند نمی‌دانند آن آنجاست.با این حال، آرام و سپید و دوست داشتنی در تمام ابدیت خواهد درخشید.زمانی نبود که آن آنجا نباشد؛ هیچ لحظه‌ای نبود که نور آن ضعیف‌تر شده باشد یا کمتر کامل باشد.

دوره‌ای در معجزات | ۱۰ اسفند ۱۴۰۱

۱۰ اسفند ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
آن سوی پل کمال تو است، زیرا تو به تمامی در خداوند خواهی بود، در حالی که هیچ چیز خاصی نمی‌خواهی، جز اینکه تماما همانند او باشی، در حالی که او را با کمال خود کامل می‌کنی.از گذر به سوی سرای صلح و قداست کامل نترس.تنها در آنجا کمال خداوند و فرزندش برای همیشه برقرار است.در دنیای غم‌افزای وهم، جایی که هیچ چیز قطعی نیست و هیچ چیز خرسند کننده نیست، به دنبال این نباش.به نام خداوند، تماما بخواه که همه اوهام را رها کنی.در هر رابطه‌ای که تو تماما مایل به پذیرش کمال، و تنها این هستی، خداوند کامل شده است، و فرزندش به همراه او.

دوره‌ای در معجزات | ۶ اسفند ۱۴۰۱

۶ اسفند ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
چه چیزی وجود دارد که خداوند آن را برای بیمار بودن آفرید؟و آنچه او نیافرید می‌تواند وجود داشته باشد؟نگذار چشمانت یک‌ رؤیا را ببینند؛ گوش‌هایت بر وهم گواهی دهند.آن‌ها ساخته شدند تا به دنیایی بنگرند که آنجا نیست؛ تا آواهایی را بشنوند که نمی‌توانند صدایی تولید کنند.اما صداهای دیگری و منظره‌های دیگری وجود دارند که قابل دیدن و شنیدن و فهمیدن هستند.زیرا چشم‌ها و گوش‌ها حواس بدون عقل هستند، و فقط آنچه می‌بینند و می‌شنوند را گزارش می‌دهند.این آن‌ها نیستند که می‌شنوند و می‌بینند، بلکه تو هستی، که هر تکه شکسته، هر پاره و خرده از شواهد بی‌معنا را کنار هم می‌گذاری، و گواه می‌گیری برای دنیایی که می‌خواهی.نگذار گوش‌ها و چشمان بدن این تکه‌های بی‌شمار دیده شده درون شکافی که تصور کردی را ادراک کنند، و سازنده خود را متقاعد کنند که تصوراتش واقعی هستند.
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.