
دوره
دورهای در معجزات | ۳ شهریور ۱۴۰۳
۲ شهریور ۱۴۰۳
دورهای در معجزات
آیا نمیدانی که جنگ بر علیه خودت جنگ با خدوند است؟آیا پیروزی قابل تصور است؟و اگر میبود، آیا این پیروزیای است که میخواهی؟مرگ خداوند، اگر ممکن میبود، مرگ تو میشد.آیا این یک پیروزی است؟نفس همیشه به سوی شکست میرود، زیرا میپندارد که پیروزی بر تو ممکن است.و خداوند خلاف این میاندیشد.این جنگ نیست؛ تنها این باور دیوانهوار است که میتوان به ارادهٔ خداوند حمله کرد و آن را برانداخت.ممکن است با این باور خودت را برابر بدانی، اما این هرگز بیش از دیوانگی نخواهد بود.و ترس در دیوانگی حاکم خواهد شد، و به نظر خواهد رسید که جای عشق را در آنجا گرفته است.این قصدِ تعارض است.و برای کسانی که میپندارند این ممکن است، ابزارها واقعی به نظر میرسند.
دورهای در معجزات | ۳۱ مرداد ۱۴۰۳
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دورهای در معجزات
ببین چگونه تعارضِ اوهام ناپدید میشود هنگامی که نزد حقیقت آورده میشود!زیرا آن تنها تا زمانی واقعی به نظر میرسد که به عنوان نبردی میان حقیقتهای متعارض تلقی شود؛ تا فاتح نبرد حقیقیتر، واقعیتر، و غالب بر توهمی باشد که کمتر واقعی بود، و با شکست دادنش به یک توهم تبدیل شد.بنابراین، تعارض انتخابی است میان اوهام، یکی به عنوان واقعی تاجگذاری میشود، دیگری مغلوب و مورد نفرت قرار میگیرد.در اینجا پدر هرگز به یاد نخواهد آمد.با این حال هیچ توهمی نمیتواند به منزل او حمله کند و او را از آنچه برای همیشه به آن عشق میورزد بیرون کند.و آنچه او به آن عشق میورزد باید برای همیشه ساکت و در صلح باشد زیرا منزل او است.
دورهای در معجزات | ۲۹ مرداد ۱۴۰۳
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دورهای در معجزات
تعارض باید میان دو نیرو باشد.آن نمیتواند میان یک قدرت و نیستی وجود داشته باشد.هیچ چیزی وجود ندارد که بتوانی به آن حمله کنی و بخشی از تو نباشد.و با حمله به آن، تو دو توهم از خودت میسازی، که با هم در تعارض هستند.و این زمانی اتفاق میافتد که به هر چیزی که خداوند آفریده است با چیزی جز عشق بنگری.تعارض ترسناک است، زیرا آن زایش ترس است.با این حال آنچه از نیستی زاده شده است نمیتواند با نبرد به واقعیت برسد.چرا میخواهی دنیایت را پر از تعارضهای خودت کنی؟بگذار این همه دیوانگی برایت برطرف شود، و در صلح به یاد خداوند رو کن، که همچنان در ذهن آرامت میدرخشد.
دورهای در معجزات | ۲۶ مرداد ۱۴۰۳
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دورهای در معجزات
تو که محبوب او هستی یک توهم نیستی، زیرا به اندازهٔ خود او حقیقی و مقدس هستی.سکون یقین تو نسبت به او و خودت منزل هر دوی شما است، که به عنوان وجود یگانه ساکن هستید و از هم جدا نیستید.دربِ مقدسترین منزل او را بگشا، و بگذار بخشایش تمام اثرات باور به گناه را که خداوند را و فرزندش را با او بیخانهمان نگه میدارد، پاک کند.تو در خانهٔ خداوند بیگانه نیستی.برادرت را به منزلی که خداوند او را در صفا و صلح قرار داده، و با او ساکن است، پذیرا شو.در جایی که عشق سکونت دارد اوهام جایی ندارند، در حالی که عشق تو را از هر چیزی که حقیقی نیست محافظت میکند.تو همانند آفریدگار آن نامحدود، در صلح سکونت داری، و همه چیز به کسانی عطا میشود که او را به یاد میآورند.روحالقدس مراقب منزل او است، مطمئن از این که صلح آن هرگز مختل نخواهد شد.
دورهای در معجزات | ۲۴ مرداد ۱۴۰۳
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دورهای در معجزات
ورود خرد به نظام فکری نفس آغاز خنثیسازی آن است، زیرا خرد و نفس با هم در تضاد هستند.همچنین امکان همزیستی آنها در آگاهی تو وجود ندارد.زیرا هدف خرد روشن ساختن، و در نتیجه آشکارسازی است.تو میتوانی خرد را ببینی.این بازی با واژهها نیست، زیرا اینجا آغاز رؤیتی است که معنا دارد.رؤیت به معنای واقعی کلمه، فهم است.اگر رؤیت، بینایی بدن نیست، آن باید فهمیده شود.زیرا روشن است، و آنچه آشکار است مبهم نیست.آن میتواند فهمیده شود.و در اینجا خرد و نفس از هم جدا میشوند، تا راه جداگانهٔ خود را بپیمایند.