دوره‌ای در معجزات | ۲۴ خرداد ۱۴۰۳

۲۴ خرداد ۱۴۰۳
دوره‌ای در معجزات
چگونه ممکن است تو که این‌قدر مقدسی بتوانی رنج ببری؟همه گذشته‌ات رفته است به جز زیبایی آن، و هیچ‌چیزی ‌باقی نمانده است به جز یک برکت.من تمام مهربانی‌های تو و هر اندیشه عاشقانه‌ای را که تا به حال داشته‌ای نگه داشته‌ام.من آن‌ها را از خطاهایی که نورشان را پنهان کردند پاک کرده‌ام، و آن‌ها را در تابش کامل خودشان برای تو نگه داشته‌ام.آن‌ها فراتر از ویرانى و احساس گناه قرار دارند.آن‌ها از روح‌القدس درون تو آمدند، و ما می‌دانیم که آنچه خداوند می‌آفریند ابدی است.تو براستی می‌توانی در صلح عزیمت کنی، زیرا من به تو عشق ورزیده‌‌ام همانگونه که به خودم عشق ورزیده‌ام.تو همراه با برکت من و به خاطر برکت من می‌روی.آن را نگه دار و آن را تسهیم کن، تا آن همیشه از آن ما باشد.من صلح خداوند را در قلب تو و دستان تو قرار می‌دهم، برای نگه داشتن و تسهیم کردن.قلب برای نگه داشتن آن پاک است، و دست‌ها برای دادن آن نیرومند هستند.ما نمی‌توانیم شکست بخوریم.قضاوت من به اندازه حکمت خداوند نیرومند است، که در قلب و دستان او ما وجودمان را داریم.کودکان آرام او فرزندان مبارک او هستند.اندیشه‌های خداوند با تو هستند.
(م_۵_۴_۸∶۱-۱۵)

دوره‌ای در معجزات | ۲۳ خرداد ۱۴۰۳

۲۳ خرداد ۱۴۰۳
دوره‌ای در معجزات
من یگانه آوا را شنیدم زیرا فهمیدم که به تنهایی نمی‌توانم برای خودم تاوان بدهم.گوش سپردن به یگانه آوا، به معنای تصمیم به تسهیم آن است تا خودت آن را بشنوی.آن ذهن که در من بود هنوز به طرز مقاومت‌ناپذیری به هر ذهنی که توسط خداوند آفریده شده است کشیده می‌شود، زیرا تمامیت خداوند تمامیت فرزند او است.تو نمی‌توانی آسیب ببینی، و نخواه که به برادرت چیزی جز تمامیت خود را نشان دهی.به او نشان بده که نمی‌تواند به تو آسیب بزند و هیچ چیزی را علیه او نگه ندار، در غیر این صورت آن را علیه خودت نگه می‌داری.این معنای «برگرداندن گونهٔ دیگر» است.
(م_۵_۴_۴∶۱-۶)

دوره‌ای در معجزات | ۲۱ خرداد ۱۴۰۳

۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دوره‌ای در معجزات
تو تشخیص نمی‌دهی چه انرژی عظیمی را برای انکار حقیقت هدر می‌دهی.در مورد کسی که در تلاش برای ناممکن‌ پافشاری می‌کند، در حالی که باور دارد که رسیدن به آن موفقیت است چه می‌گویی؟این باور که برای شادمان بودن باید به ناممکن دست یابی، کاملاً با اصل آفرینش در تضاد است.خداوند نمی‌تواند اراده کند که شادمانی به چیزی بستگی داشته باشد که هرگز نمی‌توانی داشته باشی.این حقیقت که خداوند عشق است نیازی به باور ندارد، بلکه نیازمند پذیرش است.انکار واقعیت‌ها برای تو براستی ممکن است، اگرچه تغییر دادن آن‌ها برای تو ناممکن است.اگر دستانت را روی چشمان خود بگیری، نخواهی دید زیرا در قانون‌های دیدن مداخله می‌کنی.اگر عشق را انکار کنی، آن را نخواهی شناخت زیرا همکاری تو قانون وجود آن است.تو نمی‌توانی قانون‌هایی را که وضع نکردی تغییر دهی، و قانون‌های شادمانی برای تو ایجاد شدند، نه توسط تو.
(م_۹_۱_۱۱∶۱-۹)

دوره‌ای در معجزات | ۱۸ خرداد ۱۴۰۳

۱۸ خرداد ۱۴۰۳
دوره‌ای در معجزات
هر تلاشی برای انکار آنچه هست حتماً ترسناک است، و اگر تلاش شدید باشد منجر به وحشت می‌شود.تمایل برای مخالفت با واقعیت، اگرچه ناممکن است، می‌تواند به یک هدف بسیار پایدار تبدیل شود، حتی اگر آن را نمی‌خواهی.اما نتیجه این تصمیم عجیب را در نظر بگیر.تو ذهن خود را وقف چیزی می‌کنی که نمی‌خواهی.این وقف چقدر می‌تواند واقعی باشد؟اگر آن را نمی‌خواهی، هرگز آفریده نشد.اگر هرگز آفریده نشد، هیچ چیزی نیست.آیا واقعاً می‌توانی خود را وقف هیچ‌چیز کنی؟
(م_۹_۱_۱۲∶۱-۸)

دوره‌ای در معجزات | ۱۶ خرداد ۱۴۰۳

۱۶ خرداد ۱۴۰۳
دوره‌ای در معجزات
پس، به یاد داشته باش که ارادهٔ خداوند پیشاپیش ممکن است، و هیچ چیز دیگری هرگز نخواهد بود.این همان پذیرش سادهٔ واقعیت است، زیرا تنها آن واقعی است.تو نمی‌توانی واقعیت را تحریف کنی و بدانی آن چیست.و اگر واقعیت را تحریف کنی، اضطراب، افسردگی و در نهایت هراس را تجربه خواهی کرد، زیرا سعی داری خودت را غیرواقعی کنی.هنگامی که این چیزها را احساس کردی، سعی نکن به دنبال حقیقت در فراتر از خودت باشی، زیرا حقیقت تنها می‌تواند در درون تو باشد.پس بگو:
مسیحا در من است، و جایی که او هست خداوند باید آنجا باشد، زیرا مسیحا بخشی از او است.
(م_۹_۱_۱۴∶۱-۷)
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.