دورهای در معجزات | ۲۹ دی ۱۴۰۲
۲۹ دی ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
معجزات از ذهنی برمیخیزند که برای آنها آماده است.چون متحد است، این ذهن به سراغ همه میرود، حتی بدون آگاهی خود معجزهگر.طبیعت غیرشخصی معجزات به این دلیل است که تاوان خودش یکی است، در حالی که همهٔ آفریدگان را با آفریدگارشان متحد میکند.معجزه به عنوان بیانی از آنچه که حقیقتاً هستی، ذهن را در حالتی از فیض قرار میدهد.سپس ذهن به طور طبیعی از میزبان در درون و بیگانه در بیرون استقبال میکند.هنگامی که بیگانه را به درون میآوری، او برادرت میشود.
دورهای در معجزات | ۲۷ دی ۱۴۰۲
۲۷ دی ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
بردهٔ خدایان دروغین، بردهای خواهان است.زیرا قطعا او به این خاطر خواهان است که به خودش اجازه میدهد در ستایشِ آنچه که زندگی ندارد سر تعظیم فرود آورد، و توان را در ناتوانان جستجو کند.چه اتفاقی برای فرزند مقدس خداوند افتاد که این توانست آرزوی او شود؛ تا به خودش اجازه دهد که پایینتر از سنگها بر زمین بیفتد، و به خدایان دروغین بنگرد تا او را بلند کنند؟پس، داستان خود را در رؤیایی که ساختهای بشنو، و از خودت بپرس که آیا این حقیقت نیست که باور داری که این یک رؤیا نیست؟
پاس کردن دوره
۲۴ دی ۱۴۰۲
دیوید هافمایستر
دورهای در معجزات | ۲۲ دی ۱۴۰۲
۲۲ دی ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
پیشتر گفتیم که نفس سعی در حفظ و افزایش احساس گناه دارد، اما به گونهای که تو تشخیص ندهی که با تو چه میخواهد بکند.زیرا این آموزه اساسی نفس است که از آنچه با دیگران انجام میدهی گریختهای.نفس برای هیچکس خیری آرزو نمیکند.با این حال بقای آن بستگی به این باور تو دارد که از نیتهای شریرانهٔ آن معاف هستی.بنابراین، توصیه میکند که اگر میزبان آن باشی، به تو این امکان را خواهد داد تا خشمش را به بیرون هدایت کنی، و اینگونه از تو محافظت کند.و به این ترتیب زنجیرهای بیپایان، و بیثمر از روابط ویژه را آغاز میکند که از خشم شکل گرفته و تنها وقفِ یک باور نامعقول شده است؛ که هر چه خشم بیشتری را در بیرون از خودت سرمایهگذاری کنی، ایمنتر میشوی.
دورهای در معجزات | ۲۱ دی ۱۴۰۲
۲۱ دی ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
همه شمایلهای در این رؤیا خدایان دروغینی هستند، که ساخته شدهاند تا تو را از این رؤیا نجات دهند.با این حال آنها بخشی از همان چیزی هستند که واداشته شدهاند تا تو را از آن نجات دهند.پس یک خدای دروغین این رؤیا را زنده و وحشتناک نگه میدارد، زیرا چه کسی میتواند یک خدای دروغین را بطلبد مگر اینکه در وحشت و نومیدی باشد؟و خدای دروغین این را نمایش میدهد، و از این رو پرستش آن، پرستش نومیدی و وحشت، و آن رؤیایی است که آنها از آن برمیخیزند.قضاوت یک بیعدالتی در حق فرزند خداوند است، و این عدالت است که کسی که او را قضاوت میکند درون رؤیایی که ساخت از مجازاتی که بر خودش قرار داد نخواهد گریخت.خداوند از عدالت میداند، نه از مجازات.اما در رؤیای قضاوت تو حمله میکنی و محکوم میشوی؛ و آرزو داری که بردهٔ خدایان دروغینی باشی، که میان قضاوت تو و مجازاتی که به همراه میآورد قرار گرفتهاند.