دوره‌ای در معجزات | ۲۹ آذر ۱۴۰۲

۲۹ آذر ۱۴۰۲
دوره‌ای در معجزات
خداوند نمی‌بخشد زیرا او هرگز محکوم نکرده است.و پیش از نیاز به بخشایش باید محکومیت وجود داشته باشد.بخشایش نیاز بزرگ این دنیا است، اما تنها به این دلیل که این یک دنیای اوهام است.کسانی که می‌بخشند به این ترتیب خود را از اوهام رها می‌کنند، در حالی که کسانی که از بخشایش سر باز می‌زنند، خود را به آن‌ها پایبند می‌کنند.همان‌گونه که تو تنها خودت را محکوم می‌کنی، همان‌گونه نیز تنها خودت را می‌بخشی.
اما گرچه خداوند نمی‌بخشد، باز عشق او بنیان بخشایش است.ترس محکوم می‌کند و عشق می‌بخشاید.بدین ترتیب بخشایش آنچه را که ترس تولید کرده خنثی می‌کند، و ذهن را به آگاهی از خداوند بازمی‌گرداند.به همین دلیل، می‌توان بخشایش را حقیقتاً رستگاری خواند.این وسیله‌ای است که اوهام توسط آن ناپدید می‌شوند.
(د_۴۶_۱∶۱-۲∶۵)

دوره‌ای در معجزات | ۲۸ آذر ۱۴۰۲

۲۸ آذر ۱۴۰۲
دوره‌ای در معجزات
نقش خود را درون جهان ببین!خداوندگار عشق و زندگی، تمام رستگاری از بدبختی جهنم را به هر بخشی از آفرینش حقیقی سپرده است.و به هر کدام اجازه داده تا فیض، یک منجی برای مقدسانی باشد که بطور ویژه به مراقبت او سپرده شده‌اند.و این را زمانی می‌آموزد که ابتدا به یک برادر، همانگونه که به خودش می‌نگرد نگاه کند، و آینهٔ خود را در او ببیند.به این ترتیب مفهوم خودش کنار گذاشته می‌شود، زیرا هیچ چیزی میان بینایی‌اش و آنچه به آن می‌نگرد، قرار نمی‌گیرد تا آنچه مشاهده می‌کند را قضاوت کند.و در این تنها رؤیت، او چهرهٔ مسیحا را می‌بیند و می‌فهمد در حالی که این یکی را مشاهده می‌کند به همه نگاه می‌کند.زیرا آنجا که پیش‌تر تاریکی بود نور است، و اکنون پرده از بینایی او برداشته شده است.
(م_۳۱_۷_۸∶۱-۷)

هیچ دنیایی وجود ندارد

۲۳ آذر ۱۴۰۲
گری رنارد
آرتن: ... بر حسب اتفاق ممکن است گاهی متوجه شده باشی که بخشیدن در اینترنت از بخشیدن به صورت حضوری دشوارتر است.به این دلیل که بسیاری از مردم تمایل دارند در آنجا آزادانه‌تر صحبت کنند و گاهی اوقات چیزهایی را در مورد تو به صورت آنلاین می‌گویند که هرگز به صورت حضوری به کسی نمی‌گویند.هنگامی که دکمه «ارسال» را فشار می‌دهی، دیگر نمی‌توانی ارسال پیام را لغو کنی.و فقط بخشیدن کسی که تو را محکوم می‌کند نیست که دشوار است.تو باید مراقب باشی که این کار را با دیگران انجام ندهی.قضاوت و محکوم کردن دیگران در اینترنت، که البته فرافکنی احساس گناه ناخودآگاه است، امروزه برای همه یک وسوسه است.
گری: می‌دانم.اینترنت معمولا بدترین چیزها در من را برانگیخته می‌کند.نه اکثر اوقات، اما هر چند وقت یکبار.مثلا من چندان قدردان آن خانم نیستم که کتاب ما را به فنا داد.
پورسا: گری، گری، گری. تو معمولا بیشتر از آنچه در این موقعیت نشان می‌دهی آگاه هستی.متوجه نشدی؟تو به دام افتاده‌ای.این مورد شناخته شده‌ای از نفس است که دام خود را پهن می‌کند.هر چقدر هم به نظر برسد که حق با تو باشد، و در سطح شکل مطمئناً حق با تو است، این برای تو صلح را به ارمغان نخواهد آورد.به همین دلیل است که دوره می‌پرسد:
آیا ترجیح می‌دهی که حق با تو باشد یا شادی؟
(م_۲۹_۷_۱∶۹)
پورسا:... اندیشهٔ اصلی که دوره می‌کوشد آموزش دهد چیست؟
گری: هیچ دنیایی وجود ندارد.
پورسا: متاسفم.من کاملاً آن را نشنیدم.
گری: هیچ دنیایی وجود ندارد.
پورسا: درست است.و نمی‌گوید: «هیچ دنیایی وجود ندارد، بله، اما شاید.»می‌گوید:
هیچ دنیایی وجود ندارد!این اندیشهٔ اصلی است که دوره می‌کوشد آموزش دهد.
(د_۱۳۲_۶∶۲-۳)
این یک بیانیه قطعی است، گری. ما به زودی در مورد بیانیه‌های قطعی صحبت خواهیم کرد، اما همین حالا به من یک لطف کن.آن قسمت از پاراگراف درسنامه را بخوان.در درس ۱۳۲ است.تا جمله دوم در پاراگراف بعدی را بخوان.قبلاً آن را شنیده‌ای، اما آن را در سطح عمیق‌تری درک خواهی کرد.
گری: بسیار خب.معمولاً وقتی از من می‌خواهید چیزی از دوره را بخوانم، احساس بهتری در مورد یک موقعیت به من می‌دهد.
هیچ دنیایی وجود ندارد!این اندیشهٔ اصلی است که دوره می‌کوشد آموزش دهد.همه آمادهٔ پذیرش آن نیستند، و هر کس باید تا آنجا که می‌تواند به خود اجازهٔ هدایت شدن در مسیر به سوی حقیقت را بدهد، پیش برود.گاه برمی‌گردد و باز بیشتر پیش می‌رود، یا شاید مدتی به عقب گام بردارد و سپس دوباره بر‌گردد.
اما شفا موهبت کسانی است که آماده هستند تا بیاموزند که هیچ دنیایی وجود ندارد، و اکنون می‌توانند این درس را بپذیرند.آمادگی آن‌ها، این درس را در شکلی که آن را بتوانند درک کنند و تشخیص دهند برای آن‌ها به ارمغان خواهد آورد.
(د_۱۳۲_۶∶۲-۷∶۲)
پورسا: متشکرم، گری. حالا باید به یاد داشته باشی که هر چیزی که به نظر می‌رسد اتفاق می‌افتد فقط یک رؤیا است.دلیل اینکه دوره می‌گوید که تجسد‌های پیاپی حقیقی نیست این است که آن یک توهم است.به نظر می‌رسد که اتفاق می‌افتد، اما تو واقعاً هرگز وارد یک بدن نمی‌شوی، فقط اینطور به نظر می‌رسد.این یک خطای دید است.چرا؟خب، به یک دلیل، دوره آموزش می‌دهد که بدن حتی وجود ندارد!بنابراین چگونه می‌توانی واقعاً وارد یک بدن شوی؟همانطور که دوره می‌گوید:
بدن وجود ندارد مگر به عنوان یک وسیلهٔ یادگیری برای ذهن.این وسیلهٔ یادگیری در معرض خطاهای خود نیست، زیرا نمی‌تواند بیافریند.پس، بدیهی است، که ترغیب ذهن به دست کشیدن از بد آفرینی‌های خود تنها کارکرد توانایی خلاقانه است که حقیقتاً معنادار است.
(م_۲_۵_۱∶۹-۱۱)
واقعیت فناناپذیر شما
گری رنارد

دوره‌ای در معجزات | ۲۱ آذر ۱۴۰۲

۲۱ آذر ۱۴۰۲
دوره‌ای در معجزات
روح نیازی به آموزش دیدن ندارد، اما نفس باید آموزش داده شود.یادگیری در نهایت ترسناک ادراک می‌شود زیرا منجر به تسلیم شدن، و نه نابودی، نفس به نور روح می‌شود.این همان تغییری است که نفس بی‌گمان از آن می‌ترسد، زیرا در خیرخواهی من سهیم نیست.درس من مانند درس تو بود، و چون آن را آموختم می‌توانم آن را آموزش دهم.من هرگز به نفس تو حمله نخواهم کرد، اما تلاش می‌کنم به تو بیاموزم که نظام فکری آن چگونه پدید آمد.هنگامی که آفرینش حقیقی‌ات را به تو یادآوری می‌کنم، نفسِ تو نمی‌تواند جز با ترس پاسخ دهد.
(م_۴_۱_۳∶۱-۶)
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.