دورهای در معجزات | ۷ مرداد ۱۴۰۱
۷ مرداد ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
شفا توسط محدودیتهای رواندرمانگر محدود میشود، همانطور که توسط محدودیتهای بیمار محدود میشود.بنابراین، هدف فرایند، فراتر رفتن از این محدودیتها است.هیچکدام نمیتوانند این کار را به تنهایی انجام دهند، اما هنگامی که به یکدیگر میپیوندند، امکان فراتر رفتن از همه محدودیتها به آنها داده شده است.اینک میزان موفقیت آنها بستگی به این دارد که چقدر تمایل به استفاده از این قابلیت را دارند.ممکن است این تمایل در آغاز از طرف هر کدام از آنها باشد، و هنگامی که دیگری این را تسهیم میکند، افزایش مییابد.پیشرفت به یک موضوع وابسته به تصمیم تبدیل میشود؛ آن میتواند تقریباً به بهشت منتهی شود یا این که یک یا دو گام از جهنم پیشتر نرود.
دورهای در معجزات | ۵ مرداد ۱۴۰۱
۵ مرداد ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
رواندرمانگر یک رهبر است از این نظر که کمی فراتر از بیمار گام برمیدارد، و با پیشتر دیدن برخی از دامها در مسیر به او کمک میکند تا از آنها دوری کند.در حالت مطلوب، او همچنین یک پیرو نیز هست، زیرا یکی باید پیشتر از او حرکت کند تا به او برای دیدن، نور عطا کند.بدون این یکی، هر دو صرفاً کورکورانه به هیچ جایی نمیرسند.با این حال، اگر هدف شفا باشد، غیرممکن است که این یکی به طور کامل غایب باشد.اگرچه، ممکن است، او شناخته نشود.و بنابراین نور اندکی که آنگاه میتواند پذیرفته شود تنها چیزی است که مسیر به سوی حقیقت را روشن میکند.
دورهای در معجزات | ۳ مرداد ۱۴۰۱
۳ مرداد ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
همدمی به تنهایی ناممکن است.هر کس که جدا میایستد نمیتواند رؤیت مسیحا را دریافت کند.آن به او پیشکش شده است، اما او نمیتواند دست خود را برای دریافت آن دراز کند.باشد که او ساکن باشد و تشخیص دهد که نیاز برادرش نیاز خود اوست.و باشد که او نیاز برادرش را همچون نیاز خودش برآورده کند و ببیند که آنها به عنوان یک نیاز برآورده میشوند، زیرا آنها چنین هستند.مذهب چیست جز کمکی به او برای این که ببیند این چنین است؟و رواندرمانی چیست جز یک کمک، درست در همین جهت؟این، هدف است که این فرایندها را یکسان میکند، زیرا هدف آنها یکی است و بنابراین باید ابزار آنها یکی باشد.
دورهای در معجزات | ۳۱ تیر ۱۴۰۱
۳۰ تیر ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
آموزگار برای تضمین یادگیری چه باید بکند؟درمانگر برای تحقق یافتن شفا چه باید بکند؟تنها یک چیز؛ همان پیشنیازی که رستگاری از همه میخواهد.هر کدام باید در یک هدف با شخص دیگری سهیم شود، و با این کار، تمام حس منافع جداگانه را رها کند.تنها با انجام این کار میتوان از مرزهای باریکی که نفس بر خود تحمیل میکند فراتر رفت.تنها با انجام این کار آموزگار و شاگرد، درمانگر و بیمار، تو و من، میتوانیم تاوان را بپذیریم و بیاموزیم که آن را همانطور که دریافت شد بدهیم.
دورهای در معجزات | ۲۹ تیر ۱۴۰۱
۲۹ تیر ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
همانطور که مذهب حقیقی شفا میدهد، رواندرمانی حقیقی نیز باید مذهبی باشد.اما هر دو شکلهای بسیاری دارند، زیرا هیچ آموزگار خوبی از رویکرد یکسان برای هر شاگرد استفاده نمیکند.برعکس، او با شکیبایی به هر یک گوش میدهد، و به او اجازه میدهد تا برنامه آموزشی خود را تنظیم کند؛ نه هدف برنامه آموزشی را، بلکه چگونه میتواند به بهترین نحو به هدفی که آن برایش تعیین میکند برسد.شاید آموزگار، خداوند را به عنوان بخشی از آموزش در نظر نگیرد.شاید رواندرمانگر نفهمد که شفا از جانب خداوند است.آنها میتوانند در جایی موفق شوند که بسیاری از کسانی که معتقدند خداوند را یافتهاند، شکست خواهند خورد.