دورهای در معجزات | ۱۳ آبان ۱۴۰۱
۱۳ آبان ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
حتی این را روحالقدس میتواند با کوچکترین دعوت، استفاده کند، و خواهد کرد.شفا دهنده شفا نیافته ممکن است گستاخ، خودخواه، بیتوجه و در واقع ناصادق باشد.او ممکن است نسبت به شفا به عنوان هدف اصلیاش بیعلاقه باشد.با این وجود اتفاقی برای او افتاد، هرچند کوچک، زمانی که او تصمیم گرفت شفا دهنده باشد، هرچند ممکن است که مسیری گمراه کننده را انتخاب کرده باشد.همان «اتفاق» کافی است.دیر یا زود آن اتفاق طلوع و رشد خواهد کرد؛ یک بیمار قلب او را لمس خواهد کرد، و درمانگر در سکوت از او درخواست کمک خواهد کرد.او خود یک درمانگر پیدا کرده است.او از روحالقدس خواسته است که وارد رابطه شود و آن را شفا دهد.او تاوان را برای خودش پذیرفته است.
دورهای در معجزات | ۹ آبان ۱۴۰۱
۹ آبان ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
نخست، درمانگر حرفهای در موقعیت بسیار عالی قرار دارد تا نشان دهد که هیچ ترتیبی از نظر دشواری در شفا وجود ندارد.با این حال، برای این کار، او به آموزش ویژه نیاز دارد، زیرا دوره آموزشی که او توسط آن درمانگر شد احتمالاً در مورد اصول واقعی شفا اندکی به او آموزش داده است یا هیچ چیز به او آموزش نداده است.در واقع، آن احتمالاً به او آموخته است که چگونه شفا را ناممکن کند.بیشتر آموزههای این دنیا یک برنامه آموزش قضاوت را در پیش میگیرند، با این هدف که درمانگر را تبدیل به یک قاضی کنند.
دورهای در معجزات | ۴ آبان ۱۴۰۱
۴ آبان ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
به طور دقیق پاسخ منفی است.چگونه یک حرفه جداگانه میتواند حرفهای باشد که همه به آن مشغول باشند؟و چگونه میتوان بر تعاملی محدودیت قائل شد که در آن هر کس وارد هر رابطهای که میشود هم بیمار و هم درمانگر است؟با این وجود از نظر عملی، هنوز هم میتوان گفت کسانی هستند که عمدتا خود را وقف انواعی از شفا به عنوان وظیفه اصلی خود میکنند.و شمار زیادی از افراد دیگر برای کمک به آنها مراجعه میکنند.این، در واقع، عمل درمان است.بنابراین این افراد «رسما» یاریگر هستند.آنها در فعالیتهای حرفهای خود وقف انواع خاصی از نیازها شدهاند، اگرچه ممکن است خارج از آنها آموزگاران بسیار تواناتری باشند.البته، این افراد نیازی به قوانین خاصی ندارند، اما آنها ممکن است فرا خوانده شوند تا از کاربردهای خاصی از اصول کلی شفا استفاده کنند.
دورهای در معجزات | ۱ آبان ۱۴۰۱
۱ آبان ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
یک درمانگر مقدس، یک آموزگار پیشرفته خداوند، هرگز یک چیز را فراموش نمیکند؛ او دوره آموزشی رستگاری را ایجاد نکرد، و نقش خود را نیز در آن مقرر نکرد.او میفهمد که نقشش برای کل ضروری است، و از این طریق کل را تشخیص خواهد داد هنگامی که نقشش کامل شود.در همین حال او باید بیاموزد، و بیماران او ابزارهایی هستند که برای یادگیری او به سویش فرستاده میشوند.او چه میتواند باشد جز این که برای آنها و از آنها سپاسگزار باشد؟آنها در حالی که حامل خداوند هستند، میآیند.آیا او این هدیه را بخاطر یک سنگریزه رد میکند، یا آیا در را بر روی منجی دنیا میبندد تا یک شبح را وارد کند؟بگذار او به فرزند خداوند خیانت نکند.آن کسی که او را فرا میخواند بسیار فراتر از درک او است.با این حال آیا او از اینکه میتواند پاسخ دهد خوشحال نخواهد شد، در حالی که تنها در این صورت است که خواهد توانست فراخوان را بشنود و دریابد که آن به او تعلق دارد؟
دورهای در معجزات | ۲۷ مهر ۱۴۰۱
۲۷ مهر ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
بیماران تو نیاز ندارند که به صورت فیزیکی حضور داشته باشند تا به نام خداوند به آنها خدمت کنی.شاید این یادآوری دشوار باشد، اما خداوند هدایای خود را به اندک چیزهایی که در واقع میتوانی ببینی محدود نخواهد کرد.تو میتوانی دیگران را نیز ببینی، زیرا دیدن به چشمان بدن محدود نمیشود.برخی نیازی به حضور فیزیکی تو ندارند.آنها به همان اندازه، و شاید حتی بیشتر، در لحظهای که فرستاده میشوند به تو نیاز دارند.آنها را به هر طریقی که بتواند برای هر دوی شما مفیدتر باشد، تشخیص خواهی داد.مهم نیست که چگونه میآیند.آنها به هر شکلی که مفیدتر باشد فرستاده خواهند شد؛ یک نام، یک اندیشه، یک تصویر، یک ایده، یا شاید تنها احساس برقراری ارتباط با کسی در جایی.پیوستن در دستان روحالقدس است.آن نمیتواند تحقق نیابد.