دوره‌ای در معجزات | ۲۲ مهر ۱۴۰۱

۲۲ مهر ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
پس، چه کسی، تصمیم می‌گیرد که هر برادر چه چیزی نیاز دارد؟مطمئناً تو نیستی، تو که هنوز تشخیص نمی‌دهی چه کسی است که درخواست می‌کند.چیزی در او وجود دارد که این را به تو خواهد گفت، اگر گوش کنی.و پاسخ این است؛ گوش کن.تقاضا نکن، تصمیم نگیر، قربانی نکن.گوش کن.آنچه می‌شنوی حقیقت دارد.آیا خداوند فرزندش را به سوی تو می‌فرستد بدون این که مطمئن باشد تو نیازهای او را تشخیص می‌دهی؟به آنچه خداوند به تو می‌گوید بیاندیش؛ او به صدای تو نیاز دارد تا از طرف او سخن گویی.آیا چیزی می‌تواند مقدس‌تر از این باشد؟یا هدیه‌ای بزرگ‌تر از این برای تو وجود دارد؟آیا ترجیح می‌دهی انتخاب کنی که چه کسی خدا باشد، یا این که آوای او را بشنوی که خداوند درون تو است؟

دوره‌ای در معجزات | ۱۹ مهر ۱۴۰۱

۱۹ مهر ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
هر کسی که نزد تو فرستاده می‌شود یک بیمار تو است.این نه به این معنا است که تو او را انتخاب می‌کنی، و نه این که نوع درمانی که مناسب است را انتخاب می‌کنی.بلکه بدان معنا است که هیچکس به اشتباه نزد تو نمی‌آید.هیچ خطایی در نقشه خداوند وجود ندارد.با این حال، این یک اشتباه است، که بپنداری تو می‌دانی چه چیزی را به هر کسی که می‌آید ارائه دهی.این تصمیم با تو نیست.این تمایل وجود دارد که بپنداری دائماً از تو خواسته می‌شود تا خودت را برای کسانی که می‌آیند قربانی کنی.این به سختی می‌تواند درست باشد.تقاضای قربانی دادن از خودت، تقاضای قربانی دادن از خداوند است، و او هیچ چیز از قربانی دادن نمی‌داند.چه کسی می‌تواند از کمال درخواست کند که او ناکامل باشد؟

دوره‌ای در معجزات | ۱۸ مهر ۱۴۰۱

۱۸ مهر ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
ای درمانگر، سپاسگزار باش، که می‌توانی چنین چیزهایی را ببینی، تنها اگر نقش صحیح خودت را درک کنی.اما اگر در این مورد کوتاهی کنی، انکار کرده‌ای که خداوند تو را آفرید، بنابراین نخواهی دانست که تو فرزندش هستی.چه کسی اکنون برادر توست؟کدام قدیس می‌تواند بیاید تا تو را با خود به خانه ببرد؟تو راه را گم کردی.و آیا اکنون می‌توانی انتظار داشته باشی در او پاسخی را ببینی که از دادن آن خودداری کرده‌ای؟شفا بده و شفا پیدا کن.هیچ انتخاب دیگری میان مسیرها وجود ندارد که بتواند به صلح منجر شود.ای درمانگر بگذار بیمارت وارد شود، زیرا او از جانب خداوند به سوی تو آمده است.آیا تقدس او برای بیدار کردن خاطره تو از او کافی نیست؟

دوره‌ای در معجزات | ۱۶ مهر ۱۴۰۱

۱۶ مهر ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
بیاندیش که پیوستن دو برادر واقعاً به چه معنا است.و سپس دنیا و همه پیروزی‌های کوچک آن و رؤیاهای مرگ آن را فراموش کن.آنچه همانند است یکی است، و اینک هیچ چیز از دنیای احساس گناه نمی‌تواند به یاد آید.اتاق تبدیل به معبد می‌شود، و خیابان جریانی از ستارگان که به آرامی از همه رؤیاهای بیمارگونه گذر می‌کند.شفا انجام می‌شود، زیرا آنچه کامل است نیاز به شفا ندارد، و چه چیزی برای بخشیده شدن باقی می‌ماند در جایی که هیچ گناهی نیست؟

دوره‌ای در معجزات | ۱۲ مهر ۱۴۰۱

۱۲ مهر ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
دیوانگان، که می‌پندارند خداوند هستند، از تقدیم کردن ضعف به فرزند خداوند نمی‌ترسند.ولى از آنچه در او می‌‏بینند از این جهت براستی بیم دارند.شفادهنده شفانیافته نمی‌تواند از بیماران خود نترسد، و آن‌ها را مظنون به خیانتی که در خود می‌بیند می‌داند.او سعی می‌کند شفا دهد، و بنابراین گاهی اوقات ممکن است موفق شود.اما او تنها تا حدودی و برای مدت کوتاهی موفق خواهد شد.او مسیحا را در آنکه فرا می‌خواند نمی‌بیند.او چه پاسخی می‌تواند به کسی بدهد که به نظر می‌رسد غریبه است؛ با حقیقت بیگانه و در خرد فقیر است، بدون خدایی که باید به او داده شود؟خداوندت را در او نظاره کن، زیرا آنچه که می‌بینی پاسخ تو خواهد بود.
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.