دورهای در معجزات | ۱۲ تیر ۱۴۰۱
۱۲ تیر ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
هر چه قدر هم که درمانگر صادق باشد، او باید بخواهد خودپنداره بیمار را به روشی که واقعی میپندارد تغییر دهد.وظیفه درمان، آشتی دادن این تفاوتها است.امید این است که هر دو یاد بگیرند اهداف اولیه خود را رها کنند، زیرا تنها در روابط است که رستگاری را میتوان یافت.در ابتدا، این اجتنابناپذیر است که بیماران و درمانگران به طور مشابه اهداف غیرواقعی را که کاملاً عاری از مفاهیم فرعی جادویی نیست بپذیرند.آن اهداف غیرواقعی سرانجام در ذهن هر دوی آنها کنار گذاشته میشوند.
دورهای در معجزات | ۱۱ تیر ۱۴۰۱
۱۰ تیر ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
بنابراین، در ابتدا، هدف بیمار و درمانگر با یکدیگر مغایرت دارند.درمانگر مانند بیمار ممکن است خودپندارههای غیرحقیقی را بپرورد، اما درک هرکدام آنها از «بهبودی» همچنان باید متفاوت باشد.بیمار امیدوار است بیاموزد که چگونه تغییراتی را که میخواهد بدون تغییر قابل توجهی در خودپندارهاش به دست آورد.و در واقع، امیدوار است، که آن را به اندازه کافی تثبیت کند تا درون آن قدرتهای جادویی که در رواندرمانی جستجو میکند را بگنجاند.او میخواهد آسیبپذیر را آسیبناپذیر و محدود را نامحدود کند.خودی که او میبیند خدایش است، و تنها به دنبال خدمت بهتر به آن است.
دورهای در معجزات | ۸ تیر ۱۴۰۱
۸ تیر ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
بیمار برای پیشرفت در مسیر رستگاری نیازی ندارد حقیقت را به عنوان خداوند تلقی کند.اما او باید شروع به جدا کردن حقیقت از وهم کند، و تشخیص دهد که آنها یکسان نیستند، و به طور فزایندهای مایل باشد اوهام را به عنوان غیرحقیقی ببیند و حقیقت را به عنوان حقیقی بپذیرد.آموزگارش او را از آنجا پیش خواهد برد، تا جایی که او آمادگی رفتن داشته باشد.رواندرمانی تنها میتواند برای او در زمان صرفهجویی کند.روحالقدس از زمان به بهترین نحوی که فکر میکند استفاده میکند، و او هرگز اشتباه نمیکند.رواندرمانی تحت هدایت او یکی از ابزارهایی است که او برای صرفهجویی در زمان، و برای آمادهسازی آموزگاران بیشتر برای کار خود استفاده میکند.کمکی که او آغاز میکند و او هدایت میکند پایانی ندارد.از هر مسیری که او انتخاب میکند، همه رواندرمانی در نهایت به خداوند منتهی میشود.اما این امر به او بستگی دارد.همه ما رواندرمانگران او هستیم، زیرا او میخواهد همه ما در او شفا یابیم.
دورهای در معجزات | ۷ تیر ۱۴۰۱
۷ تیر ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
بنابراین، رواندرمانی، باید توانایی برای گرفتن تصمیمهای خودش را به آگاهی او بازگرداند.او باید مایل باشد که تفکر خود را معکوس کند، و درک کند آنچه که فکر میکرد اثراتش را بر او فرافکنی کرده، توسط فرافکنیهای او بر دنیا ایجاد شده است.بنابراین دنیایی که او میبیند وجود ندارد.تا زمانی که این امر حداقل تا حدی پذیرفته نشود، بیمار نمیتواند خودش را واقعاً قادر به تصمیمگیری بداند.و با آزادی خود مبارزه خواهد کرد زیرا فکر میکند که آن بردگی است.
دورهای در معجزات | ۶ تیر ۱۴۰۱
۶ تیر ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
هرکسی که نیاز به کمک دارد، صرف نظر از شکل ناراحتیاش، در حال حمله به خود است، و در نتیجه آرامش ذهن او در رنج است.این گرایشها اغلب به عنوان «خود تخریبگر» توصیف میشوند، و بیمار اغلب خودش آنها را اینگونه تلقی میکند.چیزی که او متوجه نمیشود و نیاز به یادگیری آن دارد این است که این «خود»، که میتواند حمله کند و همچنین مورد حمله قرار گیرد، مفهومی است که خود او ساخته است.علاوه بر این، او آن را گرامی میدارد، از آن دفاع میکند، و حتی گاهی اوقات مایل است «زندگی» خود را برای آن «قربانی» کند.زیرا او آن را به عنوان خودش تلقی میکند.این خود را او به عنوان چیزی میبیند که تحت تاثیر است، در برابر نیروهای خارجی همانطور که آنها میطلبند واکنش نشان میدهد، و در میان قدرت دنیا درمانده است.