دورهای در معجزات | ۱۲ مرداد ۱۴۰۱
۱۲ مرداد ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
همانطور که همه درمانها رواندرمانی هستند، همه بیماریها نیز بیماری ذهنی هستند.آن قضاوتی در مورد فرزند خداوند است، و قضاوت یک فعالیت ذهنی است.قضاوت یک تصمیم است، که بارها و بارها گرفته میشود، بر علیه آفرینش و آفریدگار آن.آن تصمیمی است برای این که جهان را همانطور که خودت آن را ساختهای ادراک کنی.آن تصمیمی است که حقیقت میتواند دروغ بگوید و باید دروغ باشد.بنابراین، بیماری چه چیزی میتواند باشد، جز بیانی از اندوه و از احساس گناه؟و چه کسی میتواند اشک بریزد، مگر برای معصومیت خودش؟
دورهای در معجزات | ۱۱ مرداد ۱۴۰۱
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
درمانگر مطلوب با مسیحا یگانه است.اما شفا یک فرایند است، نه یک واقعیت.درمانگر نمیتواند بدون بیمار پیش رود، و بیمار نمیتواند آماده دریافت مسیحا باشد وگرنه او بیمار نمیبود.به یک معنا، رواندرمانگرِ بدون نفس یک انتزاع است که در انتهای فرایند شفا قرار دارد، او بسیار پیشرفتهتر از آن است که به بیماری باور داشته باشد و به خداوند بسیار نزدیکتر از آن است که پای خود را بر روی زمین نگه دارد.اکنون او میتواند از طریق کسانی که به کمک نیاز دارند کمک کند، زیرا اینگونه او نقشه مقرر شده برای رستگاری را به انجام میرساند.رواندرمانگر بیمار او میشود، در حالی که از طریق سایر بیماران میکوشد تا افکارش را همانگونه که از ذهن مسیحا دریافت میکند، بیان کند.
دورهای در معجزات | ۹ مرداد ۱۴۰۱
۹ مرداد ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
کاملاً محتمل است که رواندرمانی به نظر شکست بخورد.حتی ممکن است نتیجه شبیه پسروی باشد.اما در نهایت باید مقداری موفقیت حاصل شود.یکی درخواست کمک میکند؛ دیگری میشنود و سعی میکند در قالب کمک پاسخ دهد.این قاعده رستگاری است، و باید شفا بدهد.اهداف تقسیم شده به تنهایی میتوانند با شفای کامل تداخل داشته باشند.یک درمانگرِ کاملا بدون نفس، میتواند دنیا را بدون یک کلام، و صرفاً با حضورش در آنجا شفا دهد.هیچ کس نیازی ندارد او را ببیند یا با او صحبت کند یا حتی از وجود او اطلاع داشته باشد.حضور او به تنهایی برای شفا کافی است.
تغییر تاریکی و ناامیدی
۷ مرداد ۱۴۰۱
کنت واپنیک

دورهای در معجزات | ۷ مرداد ۱۴۰۱
۷ مرداد ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
شفا توسط محدودیتهای رواندرمانگر محدود میشود، همانطور که توسط محدودیتهای بیمار محدود میشود.بنابراین، هدف فرایند، فراتر رفتن از این محدودیتها است.هیچکدام نمیتوانند این کار را به تنهایی انجام دهند، اما هنگامی که به یکدیگر میپیوندند، امکان فراتر رفتن از همه محدودیتها به آنها داده شده است.اینک میزان موفقیت آنها بستگی به این دارد که چقدر تمایل به استفاده از این قابلیت را دارند.ممکن است این تمایل در آغاز از طرف هر کدام از آنها باشد، و هنگامی که دیگری این را تسهیم میکند، افزایش مییابد.پیشرفت به یک موضوع وابسته به تصمیم تبدیل میشود؛ آن میتواند تقریباً به بهشت منتهی شود یا این که یک یا دو گام از جهنم پیشتر نرود.