دورهای در معجزات | ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
رستگاری چه ساده است!تنها چیزی که میگوید این است که آنچه که هرگز حقیقی نبود اکنون حقیقی نیست، و هرگز نخواهد بود.غیرممکن رخ نداده است، و نمیتواند هیچ اثری داشته باشد.و تمامش همین است.آیا یادگیری این برای کسی که میخواهد این حقیقی باشد میتواند سخت باشد؟تنها عدم تمایل به یادگیری آن میتواند درسی چنین آسان را دشوار نماید.چقدر میتواند دیدن این سخت باشد که آنچه غیرحقیقی است نمیتواند حقیقی باشد و آنچه حقیقی است نمیتواند غیرحقیقی باشد؟تو دیگر نمیتوانی بگویی که هیچ تفاوتی میان غیرحقیقی و حقیقی ادراک نمیکنی.به تو دقیقاً گفته شده است که چگونه یکی را از دیگری تشخیص دهی، و دقیقاً چه کاری انجام دهی اگر سردرگم شدی.پس، چرا، در یاد نگرفتن چیزهایی چنین ساده اصرار داری؟
۳ مرحله
۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
گری رنارد
در کتاب «زندگیهایی که عیسی و بودا یکدیگر را میشناختند» به این سه مرحله اشاره میشود هنگامی که با مواردی مواجه میشویم که ما را آزار میدهند:
(۱) ☘️ توجه کنید که به صورت منفی فعال شدهاید.این نفس است.تفکر و احساس کردن با نفس را متوقف کنید.این اتفاق را واقعی نکنید.
(۲) ☘️ شروع کنید به فکر کردن همراه با روحالقدس.این لحظه مقدس است.روحالقدس به شما یادآوری میکند که این اتفاق واقعی نیست، این یک رؤیا است، و بدون باورتان به آن نمیتواند هیچ تأثیری بر شما بگذارد.شما یک قربانی نیستید.این رؤیای خود شماست و نمیتواند به شما صدمهای برساند.
(۳) ☘️ بصیرت روحی را در پیش بگیرید.آن شخص یک بدن نیست.آنها روح كامل هستند، و نه بخشی از آن، بلکه همهاش هستند: کاملا بیگناه و دقیقا مثل خداوند.
زندگیهایی که عیسی و بودا یکدیگر را میشناختند
گری رنارد
گری رنارد
دورهای در معجزات | ۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
اینها نمونههایی از تفکر وارونه در عهد جدید هستند، اگرچه انجیل مربوط به آن در واقع تنها پیام عشق است.اگر رسولان احساس گناه نمیکردند، هرگز نمیتوانستند از طرف من نقل کنند که میگویم: «من برای آوردن صلح نیامدهام، بلکه شمشیر آوردهام».این آشکارا مخالف هر چیزی است که من آموزش دادم.و اگر واقعاً مرا درک کرده بودند، نمیتوانستند واکنشهای من به یهودا را آنطور توصیف کنند.من نمیتوانستم بگویم «آیا با بوسهای به فرزند انسان خیانت میکنی؟» مگر اینکه من به خیانت اعتقاد داشته باشم.همه پیام مصلوب شدن صرفا این بود که من به خیانت اعتقاد نداشتم.«مجازاتی» که گفته شده برای یهودا در نظر گرفتم اشتباه مشابهی بود.یهودا برادر من و فرزند خداوند بود، به همان اندازه که من بخشی از مقام فرزندی بودم.آیا این ممکن بود وقتی که میخواستم نشان دهم محکوم کردن امری غیرممکن است، او را محکوم کنم؟
دورهای در معجزات | ۲۸ فروردین ۱۴۰۱
۲۸ فروردین ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
هیچ زندگی بیرون از بهشت وجود ندارد.جایی که خداوند زندگی را آفرید، زندگی باید آنجا باشد.در هر حالتی جدا از بهشت زندگی یک وهم است.در بهترین حالت مانند زندگی به نظر میرسد؛ در بدترین حالت، مانند مرگ.با این حال هر دو قضاوتی هستند در مورد آنچه که زندگی نیست، برابر در نادرستی و بیمعنا بودنشان.زندگی در جایی جز بهشت غیرممکن است، و آنچه در بهشت نیست در هیچ کجا نیست.بیرون از بهشت، تنها تضادِ وهم میایستد؛ بیمعنا، غیرممکن و فراتر از همه خرد، و در عین حال به عنوان یک مانع ابدی در راه به سوی بهشت ادراک میشود.اوهام چیزی جز اَشکال نیستند.محتوای آنها هرگز حقیقی نیست.
دورهای در معجزات | ۲۶ فروردین ۱۴۰۱
۲۶ فروردین ۱۴۰۱
دورهای در معجزات
احتمالاً تو سالها بگونهای واکنش نشان دادهای که انگار در حال مصلوب شدن هستی.این یک گرایش مشهود جداشدگان است، که همیشه از توجه کردن به آنچه که با خود کردهاند خودداری میکنند.فرافکنی به معنای خشم است، خشم تهاجم را میپرورد، و تهاجم ترس را ترویج میدهد.معنای واقعی مصلوب شدن در شدت ظاهری حمله برخی از فرزندان خداوند به دیگری نهفته است.این، البته، غیرممکن است، و باید کاملاً به عنوان غیرممکن درک شود.در غیر این صورت، من نمیتوانم به عنوان یک الگوی یادگیری خدمت کنم.