دوره

دوره‌ای در معجزات | ۳۱ شهریور ۱۴۰۱

۳۱ شهریور ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
روندی که در این رابطه اتفاق می‌افتد در واقع روندی است که در آن درمانگر در قلب خود به بیمار می‌گوید که او از همه گناهانش، همراه با گناهان خود درمانگر بخشیده شده است.تفاوت میان شفا و بخشایش چه می‌تواند باشد؟تنها مسیحا می‌بخشد، که از بی‌گناهی‌ او آگاه است.رؤیت او ادراک را شفا می‌دهد و بیماری ناپدید می‌شود.و آن دیگر باز نخواهد گشت، هرگاه که علت آن برچیده شده باشد.با این حال، این، به کمک یک درمانگر بسیار پیشرفته نیاز دارد، که قادر است با بیمار در یک رابطه مقدس بپیوندد که در آن همه حس جدایی سرانجام مغلوب می‌شود.

دوره‌ای در معجزات | ۲۹ شهریور ۱۴۰۱

۲۹ شهریور ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
ای آموزگار و درمانگر، به دقت بیاندیش، که برای چه کسی دعا می‌کنی، و چه کسی نیاز به شفا دارد.زیرا درمان، دعا است، و شفا هدف و نتیجه آن است.دعا چیست به جز پیوستن ذهن‌ها در رابطه‌ای که مسیحا می‌تواند وارد آن شود؟اینجا خانه او است، جایی که روان‌درمانی او را به درون آنجا دعوت می‌کند.معالجه علائم، چیست هنگامی که همیشه علائم دیگری برای انتخاب موجود است؟اما هنگام ورود مسیحا، چه انتخابی موجود است جز این که بگذاریم او بماند؟نیازی به بیش از این نیست، زیرا این همه چیز است.شفا اینجا است، و خوشبختی و صلح.این‌ها «علائم» رابطه مطلوب بیمار-درمانگر هستند، و جایگزین آن علائمی می‌شوند که بیمار با آن‌ها برای درخواست کمک آمده بود.

دوره‌ای در معجزات | ۲۸ شهریور ۱۴۰۱

۲۸ شهریور ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
پس، درمانگر کیست، و بیمار کیست؟در نهایت، همه هردو هستند.کسی که به شفا نیاز دارد باید شفا دهد.ای طبیب، خودت را شفا بده.چه کس دیگری برای شفا دادن وجود دارد؟و چه کس دیگری نیاز به شفا دارد؟هر بیماری که نزد درمانگری می‌آید به او فرصتی می‌دهد تا او خودش را شفا دهد.بنابراین او درمانگرش است.و هر درمانگر باید از هر بیماری که به نزدش می‌آید شفا دادن را بیاموزد.بنابراین او بیمارش می‌شود.خداوند از جدایی چیزی نمی‌داند.آنچه او می‌داند این است که تنها یک فرزند دارد.معرفت او در رابطه مطلوب بیمار-درمانگر بازتاب یافته است.خداوند به نزد کسی می‌آید که فرا می‌خواند، و در او خودش را می‌شناسد.

دوره‌ای در معجزات | ۲۶ شهریور ۱۴۰۱

۲۶ شهریور ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
هیچکس به تنهایی شفا نمی‌یابد.این سرود سرورآمیزی است که رستگاری برای همه آنانی که آوای آن را می‌شنوند می‌خواند.این عبارت نمی‌تواند به اندازه کافی توسط همه کسانی که خود را درمانگر می‌دانند به یاد آورده شود.بیماران‌شان را نمی‌توان جز به عنوان آورندگان بخشایش دید، زیرا این آن‌ها هستند که بی‌گناهی‌شان را به چشمانی نشان می‌دهند که هنوز معتقدند گناه وجود دارد تا به آن نگریسته شود.با این حال اثبات بی‌گناهی، که در بیمار دیده شده و در درمانگر پذیرفته شده است، به ذهن هر دوی آن‌ها پیمانی را عرضه می‌کند که آن‌ها در آن یکدیگر را ملاقات می‌کنند و به هم می‌پیوندند و یگانه هستند.

دوره‌ای در معجزات | ۲۴ شهریور ۱۴۰۱

۲۴ شهریور ۱۴۰۱
دوره‌ای در معجزات
این درک، هدف نهایی روان‌درمانی است.آن چگونه به دست می‌آید؟درمانگر در بیمار همه چیزهایی که در خودش نبخشیده است را می‌بیند، و به این ترتیب فرصتی دیگر به او داده می‌شود تا به آن‌ها بنگرد، آن‌ها را برای ارزیابی دوباره بگشاید و ببخشد.زمانی که این رخ می‌دهد، او گناهان خود را از بین رفته می‌بیند در گذشته‌ای که دیگر اینجا نیست.تا زمانی که این کار را انجام ندهد، مجبور است فکر کند که اینجا و اکنون تحت محاصره شرارت است.بیمار پرده او است برای فرافکنی گناهانش، که او را قادر به رها کردن آن‌ها می‌سازد.اگر او نقطه‌ای از گناه را در آنچه که می‌نگرد حفظ کند، رهایی او ناتمام است و قطعی نخواهد بود.
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.