
گری رنارد
رابطه جنسی هیچ چیزی نیست
۶ مهر ۱۴۰۲
گری رنارد
گری: شما قبلاً در مورد این صحبت کردید که دوره میآموزد که وسوسه میخواهد مرا متقاعد کند که من یک بدن هستم، بنابراین فکر میکنم سوال این است: چگونه میتوانم همانطور که گفتید یک زندگی عادی داشته باشم، دوره را تمرین کنم، و با این وجود در مورد آن بخش تشخیص هویت با بدن در زندگی رؤیاوارم احساس بدی نکنم؟
آرتن: با یادآوری این که آن چیست و بخشیدن آن در زمان مناسب.رؤیا هیچ چیز نیست، و رابطه جنسی هیچ چیز نیست.اما توصیه نمیکنم بعد از عشقبازی به شریک زندگیات رو کنی و بگویی: «این هیچ چیزی نبود.»
گری: میدانستم که یک جای کارم اشتباه بود.
آرتن: با این حال، هر زمان که بخواهی میتوانی دریابی که حقیقت چیست.به عنوان مثال، دوره در اوایل متن میگوید:
تخیلات وسیلهای برای ایجاد معاشرتهای غیرحقیقی و تلاش برای کسب لذت از آنها هستند.اما اگرچه میتوانی معاشرتهای غیرحقیقی را ادراک کنی، هرگز نمیتوانی آنها را واقعی کنی مگر برای خودت.تو به چیزی که میسازی اعتقاد داری.اگر معجزات را ارائه دهی، به همان اندازه در اعتقاد خود به آنها توانمند خواهی بود.
گری: پس همه اینها یک تخیل است، و بخش جنسی آن تلاشی برای کسب لذت از یک معاشرت غیرحقیقی است.فکر میکنم بخشی از این کار یعنی این نکته که ما یک خدای دروغین از احساس جنسی ساختهایم - مانند جایگزینی برای خداوند.
پورسا: بله. به این نقل قول از بخش متن به نام «ضدمسیحا» گوش بده.عیسی در اینجا در مورد انواع مختلف خدایان دروغین صحبت میکند، و رابطه جنسی قطعاً یکی از آنها محسوب میشود.
نگذار شکل آنها تو را فریب دهد.خدایان دروغین، تنها جایگزینهایی برای واقعیت تو هستند.به نوعی، تو باور داری که آنها خود کوچک تو را تکمیل میکنند، برای امنیت در دنیایی که خطرناک ادراک میشود، با نیروهایی که علیه اطمینان و آرامش ذهنی تو گرد آمدهاند.آنها قدرت تامین کمبودهای تو را دارند، و ارزشی را اضافه میکنند که تو نداری.هیچ کسی که خود را اسیر کوچکی و زیان نکرده باشد به خدای دروغین ایمان نمیآورد.و بنابراین باید فراتر از خود کوچکش به دنبال قدرت باشد تا سرش را بلند کند، و از تمام بدبختیهایی که دنیا منعکس میکند جدا بایستد.این مجازاتی است برای ننگریستن به درون برای اطمینان و سکونی آرام که تو را از دنیا رهایی میبخشد، و به تو اجازه میدهد در سکوت و در صلح، کنار بایستی.
گری: حالا تو واقعاً حالم را خوب کردی.
پورسا: نترس برادر عزیز.همانطور که عیسی به تو میگوید:
این دوره نمیکوشد که اندک چیزی را که داری از تو بگیرد.
این فقط تو را در موقعیتی قرار میدهد که بتوانی میراث طبیعی خودت را بطلبی، که خیلی بیشتر از هر احساس جسمانی است که میتوانی تجسم کنی.
گری: میدانی، قبل از دوره، من اینطور فکر نمیکردم - اما روحالقدس در واقع چیزی بهتر از رابطه جنسی به من پیشنهاد میکند.در واقع، رابطه جنسی حتی به آن نزدیک هم نیست.
پورسا: درست است.در عین حال، او به دنبال این نیست که تو را از چیزی که موقتاً به عنوان آرزوهایت ادراک میکنی، محروم کند.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد
گری رنارد
بخشیدن احساس گناه پنهان
۳۱ شهریور ۱۴۰۲
گری رنارد
پورسا: هرگونه آزردگی، از آزردگی خفیف تا خشم آشکار، یک علامت هشدار است.آن به تو میگوید که احساس گناه پنهان تو از ژرفای ذهن ناخودآگاهت در حال برخاستن و به سطح آمدن است.آن آزردگی را به عنوان احساس گناهی در نظر بگیر که باید با بخشیدن نمادی که به آن مرتبط کردهای، رها شود.نفس سعی میکند با فرافکنی دلیل آن آزردگی بر روی یک تصویر موهوم، تو را متقاعد کند که احساس گناه را بیرون از خودت ببینی.سیستم فکری نفس سعی میکند بین تو و احساس گناه فاصله بیندازد، و هر چیز یا شخص مناسبی که از راه برسد کافی است.
فرافکنی همیشه به دنبال انکار میآید.مردم یا باید این گناه سرکوب شده را به دیگران فرافکنی کنند یا به درستی آن را ببخشند.اینها تنها دو انتخابی هستند که در دسترس هستند، مهم نیست که چقدر دنیا ممکن است پیچیده به نظر برسد.اگر میخواهی بر نفس برتری یابی و پیروز شوی، باید نسبت به آن علامت هشدارِ آزردگی یا خشم هوشیار باشی و سپس از واکنش دست بکشی و آغاز به بخشیدن کنی.اینگونه است که برنده میشوی.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد
گری رنارد
خداوند سرچشمه تو است
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
گری رنارد
آرتن: ...اگر جهان وهمی مدام در حال تغییر است و خداوند تغییرناپذیر و ابدی است، تو ترجیح میدهی سرچشمهات کدام یک باشد؟مشکل کمبودهای تو، که نمادی از پندار جدایی است، با این واقعیت تقویت میشود که تو به چیزی ایمان داری که نمیتوان روی آن حساب کرد.اگر منبع تأمین نیازهای خود را چیزی در این دنیا بدانی، برای مثال پیشه خود، شغل خاص یا تواناییهای خودت، پس وقتی چیزی تغییر میکند - همانطور که همیشه در این دنیا در حال انجام است- ممکن است در سرما بیپناه بمانی.یک منبع موهوم ممکن است از دست برود.
اگر منبع تو نتواند تغییر کند یا تباه شود چه؟آنگاه تو ایمان خود را در جایی قرار میدهی که ایمان در آنجا موجه است.اکنون میتوانی مشغولیتها و تلاشهای گذرای خود را بسادگی به عنوان ابزاری ببینی که میتوانند به عنوان تجلیهایی نمادین از تأمین بودن دائمی تو مورد استفاده قرار میگیرند.اکنون منبع تو تبدیل به یک چشمه بیانتها میشود که در آن میتوانی بدنبال راهنمایی بروی، راهنمایی که همیشه به شکلی از الهام میآید.اگر ابزار تو تباه شد، پس چه؟لازم نیست به آن وابسته باشی زیرا منبع تو نیست.اگر منبع تو ثابت و دائمی باشد، یک ابزار را میتوان به راحتی و به سرعت با ابزار دیگری جایگزین کرد - از طریق وقوع بسیار طبیعی الهام.و با دانستن اینکه نمیتوانی منبع خود را از دست بدهی، میتوانی آسوده باشی.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد
گری رنارد
تعهد به یادآوری
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
گری رنارد
گری: وقتی یادم میآید که نباید هیچ گلایهای داشته باشم، گلایه نمیکنم.واقعاً هیچ بیعدالتی وجود ندارد اگر من همه آن را ساختم، و همه آن را به دلیلی ساختم.وقتی آن را به یاد میآورم، احساس در صلح بودن میکنم، اما بعد فراموش میکنم این کار را انجام دهم و دوباره در مزخرفات نفس فرو میروم.
پورسا: بله. و اینجا یکی از بزرگترین مشکلات را برای همه شاگردان جدی دوره شناسایی کردهای.
گری: هنگامی که حقیقت را میدانیم و درک میکنیم، یادآوری آن زمانی که اتفاقات بدی میافتد، میتواند بسیار دشوار باشد، بهویژه زمانی که آن مربوط به چیزی است که برایمان مهم است.
پورسا: دقیقاً.هوشیاری ممکن است دشوار باشد، اما بسیار ضروری است.تو باید هر چند وقت یکبار خودت را متعهد کنی که حتی بیشتر هوشیار باشی.وقتی حقیقتی را که روحالقدس به تو میدهد به خاطر نمیآوری این شادی خود تو است که به تأخیر میافتد.همانطور که دوره میپرسد:
یک معجزه چیست جز این یادآوری؟و کیست که این یاد در او نهفته نیست؟
ناپدید شدن جهان
گری رنارد
گری رنارد
«یا جسم را میبینی یا روح را تشخیص میدهی»
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
گری رنارد
پورسا: همیشه به یاد داشته باش که وضعیت ذهنی تو و هدفی که به آن دست خواهی یافت در دستان خودت است، زیرا واقعاً تنها دو کار وجود دارد که میتوانی انجام دهی: قضاوت به عنوان ابراز ترس، یا بخشیدن به عنوان ابراز عشق.یک ادراک به صلح خداوند و ادراک دیگر به جنگ میانجامد.همانطور که دوره آموزش میدهد:
تو یا جسم را میبینی یا روح را تشخیص میدهی.هیچ سازشی میان این دو وجود ندارد.اگر یکی واقعی است، دیگری باید غیرحقیقی باشد، زیرا آنچه واقعی است ضد خود را انکار میکند.در رؤیت انتخابی جز این نیست.
و:
درسهایی که باید آموخت تنها دو درس هستند.هر کدام نتیجه خود را در دنیای متفاوتی دارد.و هر دنیایی قطعاً از سرچشمه خود پیروی میکند.نتیجه قطعی این درس که فرزند خداوند گناهکار است، دنیایی است که میبینی.این دنیای وحشت و ناامیدی است.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد
گری رنارد