
گری رنارد
خداوند ظالم نیست
۷ تیر ۱۴۰۲
گری رنارد
خداوند نمیتوانسته این دنیا را خلق کرده باشد.در ذات او نیست.او ظالم نیست و همانطور که عیسی در دورهای در معجزات به شما اشاره میکند:
اگر این دنیای واقعی میبود، خداوند ظالم میبود.زیرا هیچ پدری نمیتواند فرزندان خود را به بهای رستگاری به این دچار کند و مهربان باشد.
خوشبختانه این دنیای واقعی نیست و خداوند هم ظالم نیست.به همین دلیل است که میخواهیم بر یک نکته حیاتی برای دانشآموزان هزاره آینده تأکید کنیم، حتی اگر فکر میکنید که ما اغلب بر آن تأکید میکنیم.هر چیزی که به تازگی توضیح داده شد و یگانگی کامل بهشت نبود، و هر چیزی که از آن زمان به نظر میرسد رخ داده است، مطلقاً هیچ ربطی به خداوند ندارد.ایده جدایی، و همچنین تصمیمات بعدی شما، چیزهایی هستند که خداوند کاملاً به آنها بیتوجه است.وقایع درون رؤیا هیچ اثری ندارند، صرفاً به این دلیل که واقعاً رخ نمیدهند.اگرچه به نظر شما بسیار واقعی و اغلب وحشتناک است، اما دنیای شما چیزی نیست جز یک پندار خنثی و نادرست - و انرژی چیزی نیست جز پندار فرافکنی شده.من معتقدم که ما همچنین روشن ساختهایم که ماده فقط شکل متفاوتی از انرژی است.بدون قدرت خداوند، تنها کاری که ذهن شما میتواند انجام دهد این است که به ظاهر تقسیم و تقسیم شود و سپس تلاش کند تا نتیجه را تجلیل کند.
با این حال، اگر بخواهیم مرور کنیم، شما واقعاً هنوز در بهشت در امان هستید، و چون آنچه میبینید درست نیست، واقعاً نمیتوانید به خودتان صدمه بزنید - حتی اگر خواب ببینید که به خودتان آسیب میبینید یا حتی کشته میشوید.در واقع، شما میتوانید بیدار شوید و به یگانگی کامل بهشت دقیقاً همانطور که قبلاً بودید ادامه دهید.اما ذهن شما باید طوری تربیت شود که به جای نفس، افکار روحالقدس بر آن تسلط یابد.این مستلزم توانایی گرفتن تصمیمهایی است که منعکس کننده سیستم فکری روحالقدس به جای تصمیمهای خودتان باشد.بنابراین ما باید تمایز عظیم و محکمی بین دورهای در معجزات و تقریباً هر سیستم فکری معنوی دیگری قائل شویم - از دوران ماقبل تاریخ، تا مصر باستان، تا لائوتسه، تا جنبههای هندوئیسم، تا زرتشتیگری، تا عهد عتیق، تا قرآن، با عهد جدید، و با دیگر سیستمهای نودوگانهگرا.هر یک از آنها سیستمی از دوگانگی است که به نوعی منبعی دارد - معمولاً خدا یا خدایان - که به نوعی خالق آن چیزی است که خودش نیست و سپس به آن واکنش نشان میدهد یا با آن تعامل میکند.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد
گری رنارد
شبی در یک مرکز خرید...
۱۳ فروردین ۱۴۰۲
گری رنارد
شبی من در یک مرکز خرید در حدود سیزده مایلی خانه بودم که یک مرد جوان از ناحیه گلو با چاقو مورد حمله قرار گرفت، که یک اتفاق غیرعادی برای منطقه بود.دیدم که مرد در حال دویدن از محوطه پارکینگ آمد، در حالی که گلوی بریدهاش را با دست گرفته بود با زحمت وارد داروخانهای شد و سپس داخل مرکز خرید افتاد که مملو از خریدارانی بود که تردد میکردند.مرد وحشتزده سپس با صورت به زمین افتاد و خونریزی کرد و جان داد.
من یا هر کس دیگری نمیتوانستیم کاری برای آن مرد بیچاره انجام دهیم، چون چنان آسیب دیده بود که نمیشد کاری کرد.من به نگه داشتن جمعیت کمک کردم و مردم را از حرکت بازداشتم تا تکنسینهای اورژانس که به سرعت رسیدند، بتوانند کار خود را انجام دهند.گهگاه به مرد چاقو خورده نگاهی میانداختم و از مقدار خونی که بدن انسان میتواند در خود نگه دارد متعجب شدم.هنگامی که مرد روی زمین افتاده بود و در حال مرگ بود، حوضچه خونی که از گلویش میریخت بدنش را کاملاً احاطه کرد و یک محوطه خونین در حال گسترش در اطرافش ایجاد کرد.انبوه مردم بی سر و صدا از آنجا عبور میکردند که انگار در حال تماشای تابوت باز در مراسم تشییع جنازه بودند، و از فکر مرگ که همه ما را احاطه کرده بود ساکت شده بودند.
وقتی در آن صحنه وحشتناک شرکت داشتم، این احساس را نداشتم که واقعا آنجا هستم.همانطور که به جسد نگاه کردم در ذهنم به آن مرد گفتم: «این تو نیستی.این نمیتواند تو باشد.این ما نیستیم.ما مسیحا هستیم.»بدن، خون، فکر مرگ؛ هیچ کدام واقعیتر از یک فیلم به نظر نمیرسید.اینطور نبود که من تبدیل به کسی شده باشم که قابلیت شوکه شدن را ندارد.اگر روز بدی میداشتم، هنوز واکنش نشان میدادم.اما این مجموعه خاص از تصاویر، غیرواقعی بودن بدن را برای من به ارمغان آورد، و این که چقدر این ایده جعلی بود که میتوان کسی را در چنین جایگاه موقت و شکنندهای زندانی کرد.زندگی این مرد جوان که کمتر از یک سوم مسیر متوسط عمر را طی میکرد به پایان رسید؛ تمام امیدها، رؤیاها، ترسها و شادیهای او به ذهن متوهمی که از آن سرچشمه گرفته بودند، بازگردانده شدند.آیا واقعاً این چیزی بود که بتوان از آن به عنوان زندگی یاد کرد؟
بعداً از روحالقدس کمک خواستم که آیا این طرز تفکر من نوعی انکار است؟پاسخی که به من رسید کاملاً آری بود - این انکار نفس بود.فکر من در آن صحنه، من را از انجام هر کاری که میتوانستم برای کمک کردن، یا آنطور که معلمانم میگفتند، کارهایی که به هر حال انجام میدادم، منع نکرده بود - به جز اینکه وقتی آنها را انجام میدادم، در عوض ذهنم از خطا دور میشد به جای آنکه به سمت خطا برود.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد
گری رنارد
نیازهای دنیوی و عملگرایی
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
گری رنارد
میدانم که هنوز دوست ندارید این را بشنوید، اما مهم نیست که چه کارهایی را در دنیا انجام میدهید یا انجام نمیدهید - اگرچه طرز دیدن و نگرشی که در حین انجام هر عملی دارید مهم است.البته که تا زمانی که در عالم کثرت ظاهر میشوید، نگرانیهای موقتی زمینی خواهید داشت و ما قصد نداریم نیازهای دنیوی شما را نادیده بگیریم.روحالقدس احمق نیست، و همانطور که گفتیم، تجربه شما این است که اینجا هستید.راهی برای گذر از دل زندگی وجود دارد که در آن بسیاری از همان کارهای همیشگی را انجام میدهید که به هر حال باید انجام میدادید، اما اکنون آنها را به تنهایی انجام نخواهید داد.و بدین ترتیب یاد خواهید گرفت که شما هرگز تنها نیستید.
بنابراین ما به شما نمیگوییم که عملگرا نباشید و مراقب خود نباشید!بلکه موضوع فقط این است که ارباب واقعی شما از این دنیا نخواهد بود.اگر نمیخواهید حتی لازم نیست به کسی بگویید که ارباب خود نیستید.اگر می خواهید کسب و کار خود را داشته باشید و به نظر بیاید که ارباب هستید، این هم خوب است.آن را به بهترین نحوی که احساس میکنید به آن هدایت شدهاید، انجام دهید.با خودتان خوب باشید.این نگرش ذهنی شماست که ما در واقع به آن اهمیت میدهیم، نه آنچه که به نظر میرسد انجام میدهید.در نهایت، هر کاری را که برای گذران زندگی انجام میدهید را به عنوان یک وهم برای تقویت خودتان در وهم خواهید دید، بدون اینکه واقعاً وهم را تقویت کنید.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد
گری رنارد
آیا تصاویر در رؤیا را با چشمانمان میبینیم؟
۲۵ خرداد ۱۴۰۱
گری رنارد
آرتن: اجازه بده بپرسم، حتی اگر قبلاً به این موضوع اشاره کردهایم - وقتی در رختخواب خود میخوابید و شبها رؤیا میبینید، یا خود تو، گاهی اوقات حتی قبل از اینکه بخوابی در حالی که چشمانت را بستهای، تصاویر متحرک همراه با صدا میبینی، درست است؟
گری: بله، و وقتی در خوابم، رؤیاهایم میتوانند به همان اندازه که تو در حال حاضر برای من واقعی هستی واقعی به نظر برسند.
آرتن: بسیار خوب، اما بیشتر مردم از خودشان این سوال را نمیپرسند که دقیقاً آن تصاویر در رؤیا را با چه چیزی میبینند؟چشمانت بسته است!اگر چشمان تو بسته است، مطمئناً این نمیتواند چشمان بدن باشد که با آنها میبینی.این نکته مهمی است.
گری: بسیار خوب، این حرف را قبول دارم.حتما دارم با ذهنم میبینم.
آرتن: بله، و تو قبلاً هنگام بیدار بودن این حس را داشتهای؛ و گفتی که یک جورهایی ترسناک بود.حقیقت این است که چه زمانی که ظاهراً در طول روز بیدار هستید و چشمانتان باز است، و چه زمانی که شب در خواب هستید، این چشمان بدن نیست که با آن میبینید.همیشه این ذهن شماست که میبیند.همیشه این ذهن شماست که میشنود و احساس میکند و کارهای دیگری را انجام میدهد که شما امتیاز انجام آنها را به حواس بدن میدهید.هیچ استثنایی در این مورد وجود ندارد.خود بدن فقط بخشی از فرافکنی شماست.
با رسیدن به استادی، میدانید که فیلمی که تماشا میکنید تمامش فرافکنی شماست؛ این فیلم از ذهن شخص دیگری نمیآید زیرا فقط یک ذهن وجود دارد.به همین دلیل است که همه قضاوتها حماقت است.بله، این فرافکنی که شما آن را جهان مینامید، از سطحی متفاوت و جدا شده نسبت به سطحی که در حال حاضر تجربه میکنید، میآید.به همین دلیل است که آن واقعی به نظر میرسد اگر بگذارید آن واقعی باشد.در این سطح به نظر میرسد که بدن چیزی خارج از خود را تجربه میکند، اما آنچه در خارج از شما به نظر میرسد، صرفاً یک منظره کلان در حال فرافکنی شدن توسط ذهن خود شماست، و تجربه شما از آن در اینجا صرفاً یک منظره خُرد در حال فرافکنی شدن توسط ذهن خود شماست!این کاملاً درست است که بگوییم فقط تفسیر شما از آن - قضاوت یا بخشایش شما - آن را واقعی یا غیرواقعی میکند.
به این شکل، زمانی که شما در کاربرد بخشایش ورزیده شدید، درد و ناراحتی شما کاهش یافته و گاهی ناپدید میشود.به این نکته توجه کن که من نگفتم علت ظاهری درد و ناراحتی ناپدید میشود.از نظر تئوری ممکن است که یک استاد بر اثر سرطان بمیرد، یا مانند عیسی به قتل برسد، و درد همراه با چنین رخدادهایی را احساس نکند.اگر درد شما از بین رفته باشد، همراه با رنج شما، آیا واقعاً مهم است که علت موهوم درد هنوز وجود داشته باشد؟
ناپدید شدن جهان
گری رنارد
گری رنارد
۳ مرحله
۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
گری رنارد
در کتاب «زندگیهایی که عیسی و بودا یکدیگر را میشناختند» به این سه مرحله اشاره میشود هنگامی که با مواردی مواجه میشویم که ما را آزار میدهند:
(۱) ☘️ توجه کنید که به صورت منفی فعال شدهاید.این نفس است.تفکر و احساس کردن با نفس را متوقف کنید.این اتفاق را واقعی نکنید.
(۲) ☘️ شروع کنید به فکر کردن همراه با روحالقدس.این لحظه مقدس است.روحالقدس به شما یادآوری میکند که این اتفاق واقعی نیست، این یک رؤیا است، و بدون باورتان به آن نمیتواند هیچ تأثیری بر شما بگذارد.شما یک قربانی نیستید.این رؤیای خود شماست و نمیتواند به شما صدمهای برساند.
(۳) ☘️ بصیرت روحی را در پیش بگیرید.آن شخص یک بدن نیست.آنها روح كامل هستند، و نه بخشی از آن، بلکه همهاش هستند: کاملا بیگناه و دقیقا مثل خداوند.
زندگیهایی که عیسی و بودا یکدیگر را میشناختند
گری رنارد
گری رنارد